سه‌شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۵

نگاهی به يک شکست

قرار بود روز گذشته در مرکز انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ايرانی، انتخابات ادواری هئيت مديره و بازرسان انجام گيرد. اما گويا ميان اعضا و تشکل و علت و مفهوم آن، هنوز دنيايی فاصله هست و در اين نهاد صنفی نيز، بی‌ارتباط به معضلات و مشکلات صنفی‌ـ‌حقوقی، ما شاهد جبهه‌بندی‌های بظاهر سياسی هستيم. جبهه‌بندی‌هايی که ميان اعضا و هيئت مديره فاصله انداخت و کار را به آن‌جايی کشاند که ديروز، تعداد شرکت‌کنندگان حاضر در انتخابات، اگر هم رأی می‌دادند، جمع آرای‌شان به حدنصاب نمی‌رسيد! در نتيجه روز انتخابات تمديد و عقب انداخته شد!؟
در ده‌سال اخير، روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران ايرانی بيش‌ترين مطالب، گفت‌وگوها و سرمقاله‌ها را در دفاع از جامعه مدنی و ان جی اوها ارائه دادند و چاپ کرده اند. گروهی که خود طرف‌دار تئوری بازی‌های اجتماعی است و در اين زمينه صدها ستون قلم زده‌اند، چرا به وقت عمل و انتخاب، نه تنها منافع صنفی‌ـ‌حقوقی خويش را ناديده می‌گيرند و نشان می‌دهند که بازی‌گری ماهر و کاردان نيستند، بل‌که اکثريت آن‌ها به دليل عدم حضور و شرکت خود، اصل بازی و قانونش را برخلاف توصيه‌ها و رهنمودهای پيشين، آشکارا زيرپا نهاده‌اند؟
علی‌اصغر سيدآبادی روزنامه‌نگاری که پيشاپيش چنين فضايی را لمس کرده بود، معتقد است: « انجمن هر چه هست ، حاصل جمع ماست، بر آیند ماست، آیینه‌ای است روبه روی ما. حالا البته من فکر می‌کنم آیینه‌ای است که ما را بهتر از آن چه هستیم نشان می‌دهد. ما اگر قضاوتی درباره انجمن می‌کنیم باید با توجه به منطق موقعیت خودمان باشد و در حد و اندازه‌های تشکل‌های همین سرزمین. آن وقت است که می‌توانیم قضاوتی منصفانه‌تر درباره عمل‌کرد انجمن داشته باشیم...» .
اگرچه آقای سيدآبادی در ادامه مطب و مقايسه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران با ساير انجمن‌ها، موقعيت آن‌را از هر حيث بهتر از ديگر تشکل‌ها می‌داند، ولی در پايان با تأکيد بر روی کمک‌های دولتی، منطق اختلافات درونی را عريان می‌سازد. در واقع اين منطق موقعيت مورد نظر، پيش از اين‌که علت و ماهيت سياسی داشته باشد، بيش‌تر ناشی از عوامل ديگری‌ست. عواملی که از جهاتی مختلف اهل حرفه و تحقيق را وامی‌دارد که بطور ويژه توجه خويش را معطوف به حد و اندازه‌ها سازند. مضمون رابطه فرد و ترکيب را بسنجند و پُل ارتباطی ميان گسترش و اهميت حرفه روزنامه‌نگاری در جهان امروز را، با ماهيت متغير وجدان جمعی برقرار کنند و بررسند.
حقيقت اين است که در جامعه‌ای بمفهوم واقعی متلاطم، حرفه روزنامه‌نگاری، يکی از سخت‌ترين و چه‌بسا خطرناک‌ترين حرفه‌هاست. خصوصا در جامعه ايران که به‌هيچ‌وجه نمی‌توان ميان سطح انتظارات عمومی، توان حرفه‌ای و عدم وجود استقلال مطبوعات تناسبی برقرار ساخت، جايگاه ژورناليست‌های ايرانی، در ميانه دو سنگ آسياب است. در چنين فضايی، فقط جوانانند که به دليل طبع پرشور خود، شهامت ورود به اين حوزه را دارا هستند و از آن استقبال می‌کنند.
اگر دقت کرده باشیم در ميان کشورهای جهان، ايران جوان‌ترين روزنامه‌نگاران و حتا سردبيران را دارد. بديهی است وقتی سخن پيرامون استقلال مطبوعات، مقوله کار حرفه‌ای و تشکلی که بتواند پشتيبان اين قبيل مسائل باشند، منطقی و ضروريست تا در اين حوزه نيز، بحث مديريت‌ها (در اينجا سردبيران و شورای نويسندگان)، تخصص‌ها و تجربه‌ها را، مثل ساير حوزه‌ها در اولويت قرار دهيم و از اين منظر، ناتوانی انجمن صنفی و عدم استقبال از انتخابات را مورد بررسی قرار دهيم. وانگهی بخش عمده‌ای از ژورناليست‌های جوان ما تحت تأثير فضای جنبش اصلاحات دولتی و رشد و گسترش مطبوعات جناحی ـ‌جنبشی که بجای پرتو افکنی، مرزها را خدشه‌دار می‌ساخت‌ـ وارد حوزه مطبوعات گرديدند و تحت تأثير آن، هنوز در عمل و ردپايی که برجای می‌گذارند، قادر به تفکيک دقيق ميان مفهوم ارگان و روزنامه مستقل نيستند. هنوز حوزه کار حرفه‌ای و چشم‌انداز آن برای بخش عمده ژورناليست‌های ما ناشناخته مانده است. و ده‌ها موضوع ديگری که اشاره به آن‌ها اصلا ضرورتی ندارد.
اما اين مؤلفه‌ها و نگاه‌ها در همه شرايط مانع بزرگی است برسر راه استقلال و تداوم تشکل. صاحبان چنين نگاهی، هرگز توجه‌ای به زحمات و خون دل‌هايی که اعضای دل‌سوز و وفادار به انجمن در اين مدت متحمل گريده‌اند، نخواهند داشت. حرف و راه آن‌ها ورای انتظاراتی است که اعضای دل‌سوز انجمن خواهان تداوم و پی‌گيری آن هستند. از اين منظر و به باور من، عدم برگزاری انتخابات ديروز انجمن صنفی شکستی بود برای جامعه مطبوعات. خصوصا برای ژورناليست‌هايی که عاشق کار حرفه‌ای و استقلال مطبوعات‌اند. در وهله نخست و تنها همين گروه وظيفه دارد عوامل مختلف چنين شکستی را بررسد و از آن درس بگيرد. واقعا چرا در ميان غايبين، عناصری هم يافت می‌شدند که پيشاپيش نام آن‌ها در ليست کانديداها نوشته شده بود!؟

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam.inke khondamo chizi begam nashod!faghd khondan va sokoot kafie hamin.up kardam nemikhai biai?

ناشناس گفت...

سلام آقای درویش پور . در بلاگ نیوز لینک داده شد . شاد باشید