یکشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۵

دور ريختن سرمايه‌های ملی



هر کودکی در شش سال نخست زندگی خود می‌تواند ۵ زبان شفاهی و يک زبان نوشتاری را به‌طور طبيعی فرا بگيرد. 



اين واقعيت را نخستين بار در سال ۱۳۵۲ که مهمان يکی از سپاهيان دانش در يکی از روستاهای کلات [نادر] خراسان بودم، با چشم‌هايم ديدم. در آن ده، سه گروه زبانی کُرد، تُرک و خراسانی زندگی می‌کردند و بچه‌ها به‌طور خودآموز و بدون هيچ آموزشی، تنها بر اساس نيازی که به بازی‌های جمعی داشتند، هر سه زبان را فراگرفته بودند. در مدرسه هم زبان نوشتاری فارسی را می‌آموختند.

البته در آن سال‌ها نظام آموزشی ما و بسياری از کشورهای جهان به اين مهم بی توجه بودند و تنها اندک شماری می‌پذيرفتند که کودکان، بخشی از سرمايه‌های ملی کشور هستند. اما حالا که نظام‌های مديريتی و آموزشی در بسياری از کشورهای جهان از پايه تغيير کرده است؛ دولت‌های در حال توسعه می‌دانند و می‌پذيرند که اگر قرارست اين سرمايه‌های ملی در آينده به سرمايه‌های مفيد و پُر بازدهی مبدّل گردند بايد از همان دورۀ کودکستان آموزش ببينند. نخستين قدم در اين زمينه، آموزش زبان انگليسی است، زيرا که زبان انگليسی، زبان ارتباطات بين‌المللی، زبان علم و تکنولوژی، زبان ديپلماسی ... زبان توريست و زبان جلب سرمايه‌های خارجی است.

حالا اگر از همين منظر مخالفت آيت‌اله خامنه‌ای را در فراگيری زبان انگليسی مورد توجه قرار دهيم، می‌بينيم اين فرمان معنايی جز دور ريختن سرمايه ملی ندارد و نخواهد داشت. اين فرمان دقيقن در راستای همان سياست‌های مخالفت با برجام، مخالفت با مذاکرات هسته‌ای و مخالف سياست نزديکی با آمريکاست. چنين سياستی را نمی‌شود با نقل دو جمله از امام، خنثی کرد. اينجا بايد متخصصان ما پا پيش بگذارند و با اتکاء به آمار و ارقام و شناختی که از نظام آموزشی کم‌بازده کشور دارند، به رهبری نشان دهند که چنين سياستی عليه منافع عمومی، عليه حق‌الناس، عليه منافع زحمتکشانی‌ست که فرزندان‌شان جز مدارس دولتی، امکان و ملجاء ديگری ندارند.