🔸 چرا «چوزپه کونته» نخست وزیر ایتالیا ناگهان تصمیم گرفت تا کل کشور را قرنطینه کند؟
🔸 این سیاست جدید که ۱۸۰ درجه متفاوت است با نظریهی هفتهی
پیشین مسئولان ایتالیا، یعنی شکست در استراتژی. سیاستی که میگفت اگر بتوانیم در
گام نخست ۱۶ میلیون نفر جمعیت کشور را در
شهرهای مختلف میلان، ونیز و غیره ... کنترل کنیم، به راحتی میتوانیم مانع یک اپیدمی
سراسری و هزینهبر ۶۰ میلیونی گردیم. اما در عمل چنین نشد و چرا؟
🔸 دلیل واقعی اشتباه ایتالیاییها چه بود؟ سادهترین پاسخ این
است که ایتالیاییها در تشخیص و سنجش سرعت جا-به-جایی ویروس، و قدرت سرایت
ابتلاء به آن، مکث و تعمق علمی نکردهاند. آیا آنان فریب داستانِ تجربه ناشدهای
را نخوردهاند که میگوید: "ویروس در
هوای گرم» ناتوان و فرسوده میگردد؟ ظاهر امر نشان میدهد که استراتژی مبارزه با
کرونایشان مبتنی بود به هوای دوگانه: شمال سرد را قرنطینه کردند و جنوب گرم را هم
به امان خدا سپردند. با این وجود، ناگفته نگذرم که داستان ویروس کرونا، داستان
لحظهها است! داستانی که هر لحظه پیچیدهتر و پُر رمز و رازتر میگردد چنانکه در
لحظه کنونی، نخستین مسئله کلیدی کشورهای جهان منهای چین، موضوع تشخیص قدرت «خودانطباقی
ویروس» در محیطهای تازه است. سادهترین مثال و تعریف در توضیح «خودانطباقی»،
ادعای چین است:
🔸 دولت چین مدعیست که ویروس کرونای ایرانی بسیار متفاوت است [که
هست] از ویروس چینی در کلان شهر «ووهان». حتی مدعی شد که مسبب آلودهگی چین، کشور
ایران است. من کاری به درستی یا نادرستی چنین ادعایی ندارم اما،
یک واقعیت در پس چنین ادعایی پنهان است! چه ایران مسبب آلودهگی چین شده باشد و یا برعکس؛ قدرت «خودانطباقی ویروس» با
محیط تازه در سطحیست که کل ساختار و سیستم آن تغییر میکند. از این منظر، ویروس
کرونایی که وارد ایران یا ایتالیا شدند، بعد از مأنوس شدن با محیط تازه، قویتر و
پُرتحرکتر و خطرناکتر شدهاند.
🔸 حالا ممکن است طرح کنید که چنین پدیدهای را در ارتباط با
ایران چگونه باید توضیح دهیم؟ به گمانم دو استان، کانون شیوع ویروس
کرونای جدید در ایران هستند: قم و گیلان! هر دوی آنان ویروس مادر را مستقیمن از چین وارد کردهاند: قم، از طریق طلبههای
چینی؛ و رشت بخاطر میزبانی از یک تیم وزرشی چینی. در واقع این دو استان «نقطه صفر»
یا محل تولد ویروس «خودانطباق داده با محیط تازه» محسوب میآیند؛ و بههمین علت، عقل
سلیم حُکم میکند مسافرت به دو استان قم و گیلان را بخاطر کانونی بودن اشاعه ویروس،
تا اطلاع ثانوی کانسل کنیم. محدود کردن رفتوآمد، نه تنها کار غلطی نیست بلکه،
نشانه مسئولیتپذیری در قبال سلامت ملی است.
🔸 اکنون اگر میخواهید بدانید ویروس کرونا در دو استان قم و
گیلان چقدر قدرت تحرک و تأثیرگذاری دارند، لطفن به آرشیوه روزنامههای کشور و به
نخستین گزارش رسمی کیانوش جهانپور در اوّل اسفند ماه ۹۸ مراجعه کنید. اگر آن
گزارش را با گزارشی که در روزهای بعد میدهد مقایسه کنید، میبینید قدرت سرایت و
واگیری ویروس در شهر قم، ۱۳۰۰ درصد و قدرت کشتار آن، ۶۰۰ درصد است. بجز گیلان،
چنین شباهتی در هیچکدام از استانهای دیگر قابل مشاهده نیستند. این شباهت بدین
معناست که هر دو استان نامبُرده، از آغاز تا امروز «نقطه صفر» ویروس میباشند. برعکس،
استان تهران بهرغم تعداد زیاد مبتلایان، «نقطهی یک» محسوب میگردد و این ارزیابی
بدین معناست که درجه احتمال بهبودی مبتلایان پیر تهرانی، بمراتب زیادتر است از
درجه بهبودی مبتلایان پیر قمی. اگر به جدول آمار ضمیمهی یادداشت مراجعه کنید، با
یک مقایسه نسبی ساده میان تعداد مبتلایان با جمعیت هر استان، باز هم میبینید «نرخ
ابتلاء» در دو استان قم و گیلان بسیار بالا است. استانهای همجوار دو استان قم
و گیلان، طعمهی خوبی هستند در جهت گسترش ویروس. مثال بارزش، استان مازندران است. آمار
ابتلایان این استان که تا چند وقت پیش کمشمار بودند، به علت همجواری و مناسبات با
استان گیلان، سرعت نرخ ابتلاء در آن، به دو/دهم درصد و مساوی با سرعت نرخ ابتلاء
در استان گیلان رسید. و این تجربه اخطار بسیار مهمی است به همه کسانی که میل سفر
به دو استان گیلان و مازندران را دارند.
🔸 بهعنوان ختم کلام، یک پرسش کلیدی دیگری را هم طرح کنم که
آیا سفر به استانهای غیرهمجوار دو استان قم و گیلان، بدین معناست که امنیت سلامت
انسانها بهخطر نخواهد افتاد؟ پاسخ به این پرسش وابسته است به درجه اطلاع و آگاهیمان
از «متوسط نرخ ابتلاء» در هر کشور. هم اکنون اگر التفاتی به معدل درصد ابتلای ۵
استان خطرناک ایران داشته باشید؛ میبینید «متوسط نرخ ابتلای کشور» یا سرعت
جا-به-جایی ویروس و قدرت سرایت آن به دیگران دو/دهم درصد، یعنی مساوی است با
نرخ ابتلای استان گیلان. این برابری به زبان ساده بدین معناست که در ایام نوروزی
دندان به جگر بگذارید و بی هیچ تماسی بع دیگران، در خانه بمانید.