‏نمایش پست‌ها با برچسب electoral contest03. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب electoral contest03. نمایش همه پست‌ها

شنبه، مهر ۱۰، ۱۴۰۰

آئینه‌ی خواست‌ها

 

🔸 یک هفته‌ای از انتخابات پارلمانی آلمان گذشته است. در نگاه جامعه‌شناختی، شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات و به‌ویژه در انتخابات پارلمان، در همه جای جهان همیشه یک آیینه نمایانی بود که سلیقه‌ها و تمایل‌های نامرئی شهروندان شهرهای مختلف را با نوع انتخاب‌شان، مرئی و پدیدار می‌کرد. 


 

🔸 گرچه آمار و ارقام و دیگر اطلاعات کلیدی یا حاشیه‌ای آن آیینه مورد نظر در گذشته در انحصار مقامات محلی و دولت‌ها قرار داشتند و تنها آن‌ها می‌توانستند تصاویر واقعی را با چشم‌های‌شان ببینند؛ ولی در روزگار ما آن آیینه، به آیینه‌ای رایانه‌ای تحول یافت که به‌معنای فنی کلمه، آیینه‌ای است بسیار شفاف، همواره به‌روز و در دسترس همگان؛ که هم حاوی فایل‌های تحلیلی گوناگون با محتویاتی متفاوت که نشان می‌دهد رونوشت برابر اصل است، و هم در کلیّت خود انعکاس‌دهنده روحیه‌ها، طرز تلقی‌ها و خواست‌های عمومی مردمی که ساکن در یک کشور هستند.

 

🔸 این آیینه‌ی رایانه‌ای/جهانی که آمار و ارقام‌شان در دسترس همگان است، از یک منظر به ما ایرانیان کمک می‌کند تا نگاه، طرز تلقی و اولویت‌های مردم کشورهای مختلف جهان را در هنگام انتخابات، با طرزتلقی و نحوه گزینش خودمان بسنجیم و تجربه کسب کنیم که آن‌ها، چگونه خواست‌های ملی، محلی، سنی و شخصی‌شان را بر هم مطابقت می‌دهند؟

 

🔸 در آلمان انسان‌های باورمند و معتقد به دین و آرمان بسیارند ولی، کسی به «اعتقادها» رأی نمی‌دهد. چون‌که مردم به آن سطح از پختگی رسیده‌اند که بدانند اعتقادها، راه‌گشای نیستند. به‌عنوان مثال اگر مسئله‌ی مرکزی انتخابات آلمان تنها بر محور اعتقادها می‌چرخید، هرگز ۱٬۳۶۰٬۰۰۰نفر از طرف‌داران حزب مسیحی دمکرات، آرای‌شان را به نفع نامزد حزب سوسیال دمکرات به درون صندوق‌ها نمی‌ریختند. از این منظر، وقتی که باورهای ایدئولوزيک در انتخابات سیاسی نقش و تأثیری نداشته باشند، موضوع زندگی و چگونگی کیفیت زندگی در زمان حال و آینده، می‌شود مسئله مرکزی هر انتخاباتی.

 

🔸 البته مسائل گوناگون و متنوعی در کارزارهای پیش از انتخابات پارلمانی (بوندس‌تاگ) آلمان توسط نامزدها و حزب‌ها طرح می‌گردند ولی، کسی که بتواند آن‌ها را دقیق آنالیز کند، حتمن متوجه خواهد شد که همه آن شعارها و طرح‌ها و برنامه‌های جهانی، در خدمت به رفاه بیش‌تر و زندگی به‌تر است. حزبی که برای لحظه‌ای چنین واقعیتی را نادیده بگیرد، کلاه‌اش پسِ معرکه هست! به‌عنوان مثال، وقتی «حزب چپ آلمان» بی توجه به این مهم، یک تپق ایدئولوژیک زد و با صدای بلند شعار داد که ما خواهان انحلال «پیمان آتلانتیک» (ناتو) هستیم؛ رأی‌دهندگان آلمانی چنان از آن حزب روی برگرداندند که آن حزب در کسب پنج درصد آرای دوّم مردم _یعنی رأیی که مردم به حزب مطلوب وموردنظرشان می‌دهند‌_ که کسب آن برای ورود به داخل پارلمان الزامی‌ست، ناتوان گردید. معنای واقعی این روی برگردانی آشکار را می‌توان چنین خلاصه کرد: که حزب چپ از یک حزب تأثیرگذار پیشین در تصمیم‌گیری‌های مهم سیاسی در چهار سال گذشته، به یک حزب تماشاچی در مجلس آینده، تنزل رتبه یافت.(۱)  

 

🔸 حالا با توجه به این مهم، بد نیست نگاه گذرایی بیاندازیم به آیینه‌ی [انتخابات] شفاف شهر محل سکونت‌مان مونستر (Muenster). می‌بینم جامعه شهری مونستر در انتخابات روز یکشنبه گذشته‌ی خود (۲۶.۰۹.۲۰۲۱)، از منظر چشم‌اندازنگری و درک منافع عمومی برای چهار سال آینده، به سه گروه سنی مختلفی تقسیم شده بودند:

 

۱ـ اکثریت قریب به اتفاق جوانان شهر آرای خود را به نفع حزب سبزها به درون صندوق‌ها ریختند. جدول آمار زیر هم نشان می‌دهد که یک/سوم شرکت‌کنندگان در انتخابات روز یکشنبه‌ی گذشته به حزب سبـزهـا رأی داده‌اند. بخش بزرگی از این گروه که در انتخابات چهار سال پیش آرای‌شان را به نفع دولت ائتلافی سـرخ (SPD) و سیاه (CDU) در صندوق‌ها ریخته بودند؛ بر مبنای داده‌های نظرسنجی‌های مختلف، اغلب تحصیلات عالی داشتند و یا دست‌کم دانشجو بودند و هستند. تحلیل این گروه ۶۰هزار نفری در روی‌برگردانی از احزاب بزرگ بر این پایه هست که دو حزب سوسیال دمکرات و مسیحی دمکرات، به دلیل پیری [منظور سابقه‌ی حزبی است]، و نگاه سخت ابزاری و ناتوانی نظری؛ در فهم و طراحی و تشکیل یک دولت مُدرن متکی بر تکنولوژی، مشکل دارند.

 

۲ـ اکثریت گروه دوّم را میان‌سال‌ها تشکیل می‌دادند. و اکثریت میان‌سال‌ها را هم کارمندان دولتی و کارمندان شرکت‌های مختلف تشکیل می‌دهند. در واقع مونستر جدا از شهر فرهنگی، در ایالت «نورد راین وستفالن» به شهر کارمندان هم معروف هست: شهر مونستر مرکز آکادمی «بانک اشپارکاسه»، «مرکز آکادمی کارگران متخصص»، «مرکز آکادمی پلیس»، مرکز صندوق بازنشسته‌گان استان و مرکز انواع و اقسام «شرکت‌های بیمه» فعال در ایالت هست. بدیهی‌ست موضوع کلیدی و چشم‌انداز این قشر پیرامون محور شکل‌گیری و تصویب قانون معتبری می‌چرخد که تأمین‌کننده گذران زندگی در دورۀ بازنشسته‌گی ‌شان باشد. مهم‌ترین دلهره کارمندان عدم اطمینان و اعتماد به ماندگاری وجود صندوق بازنشسته‌گی در کشور است. در این مورد مشخص، هر دو حزب، به‌ويژه حزب سوسیال دمکرات در این زمینه _‌هم برای ثبات موجودی صندوق در آینده و هم در جهت بهبودی زندگی بازنشسته‌گان‌_ طرح مشخصی دارند و معتقدند که حداقل حقوق بازنشستگی باید تأمین‌کننده واقعی زندگی قشرهای مختلف جامعه آلمان باشند. و با توجه به این نشانه‌ها، بدیهی‌ست که رأی این گروه سنی به نام «شولتس» نامزد حزب سوسیال دمکرات در صندوق‌ها ریخته شد. سوسیال دمکرات‌ها در مونستر، با ۴۵٬۴۸۸ رأی، بعد از حزب سبزها، در جایگاه دوّم قرار گرفتند.

   

۳ـ تعداد آرای پُستی در این دور از انتخابات واقعن بی‌سابقه بود. در کل آلمان برای نخستین بار تقریبن ۵۰ درصد کل آراء به آرای پُستی اختصاص داشتند. گرچه پاندمی کرونا می‌تواند توجیهی برای توضیح چنین واکنشی باشد اما، این حجم از آمار پُستی در نخستین نگاه بدین علت است که ضرورتی ویژه همه‌ی آن ۲۸ میلیون آلمانی ۶۰ سال به بالا را به شرکت در این دور از انتخابات ملزم ساخت. این بسیج عمومی از منظر روانشناسی یعنی بروز حساسیت. وقتی شولتس نامزد حزب سوسیال دمکرات به‌عنوان وزیر مالیات پیشین از میلیون‌نرهای آلمانی خواسته بود که با توجه به وضعیت بحرانی دو سال اخیر، کمی بیش‌تر مالیات پرداخت کنند؛ تعداد محدودی از آن‌ها سرمایه‌های‌شان را به بانک سوئیس انتقال دادند. همین جا‌_‌بـه‌_‌جایی موقت علت بروز حساسیت در میان بازنشستگان و دکان‌داران و صاحبان کارگاه‌های کوچک و دیگر افرادی که در آستانه‌ی بازنشستگی هستند گردید. آن‌ها با این استدلال که خروج سرمایه از کشور موجب راکت ماندن بازار کار و رواج بیکاری خواهد شد، رأی‌شان را به نفع حزب مسیحی دمکرات در صندوق‌ها ریختند.

در انتخابات شهر مونستر هم شاهد چنین واکنشی بودیم. بازنشسته‌گان، کارکنان کارگاه‌ها و کارگران فروشنده و به‌ويژه دکان‌داران که متأسفانه بخش بزرگی از آنان آلمانی‌های خارجی نبار بودند؛ آرای‌شان را به‌نفع حزب مسیحی دمکرات در صندوق‌ها ریختند. حزب مسیحی دمکرات با کسب ۴۳٬۷۸۸ در رتبه سوم قرار گرفت.        

 

🔸 پانوشت:

۱ـ حزب چپ در انتخابات هفته پیش تنها ۴/۹ درصد آرای دوّم (رأی به حزب‌ها) را کسب کرد که به موجب قانون انتخابات، حداقل آرای الزامی برای ورود به پارلمان، پنج درصد هست. اما از آنجایی که حزب چپ در سه حوزه انتخاباتی برنده نخست رأی اوّل بود (رأی مستقیم به نامزدها)، طبق قانون توانست ۳۹ کرسی کسب کند. چون که در قانون انتخابات آلمان هر فرد حق داشتن دو رأی را هم زمان دارد: با رأی اوّل مستقیماً نامزد مورد علاقه‌اش را انتخاب می‌کند؛ و رأی دوّم را هم به نام حزب مطلوب خود در صندوق‌ها می‌ریزد. شمار کرسی‌های پارلمان بر اساس آرای دوم در برگه‌های انتخاباتی تعیین می‌گردند.

 

 


شنبه، تیر ۰۵، ۱۴۰۰

رقم‌سازی در انتخابات ۱۴۰۰

🔸 از نخستین رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین ماه ۱۳۵۸ که خودم از نزدیک شاهد و ناظر تقلب‌های آشکار به‌نفع اسلام عزیز و امام عزیز بوده‌ام، تا همین آخرین انتخابات در ۲۸ خرداد؛ تقلب برای خواهران و برادران امری‌ست عادی و مَلِکه شده و پذیرفته شده. 

 

🔸 اما از سال ۱۳۸۸، مکانیزم انتخابات و سیستم شمارش آراء در ایران تغییر کرد و داستان تقلب، یک مرحله تحول یافت و به موضوع مهم رقم‌سازی بدل گردید. من در ارتباط با رقم‌سازی انتخابات سال ۱۳۸۸ مقاله‌ای دارم به نام: چه کسی دروغ می‌گوید؛ ملت یا رهبر؟ که مطالعه آن کمکی است برای فهم شرایط بحرانی کنونی.

 

🔸 ولـی غرض از این اشاره، یادآوری یک نکته فنی است که مُدل رقم‌سازی در سال ۱۳۸۸ با مُدل قطرچکانی انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲، کمی متفاوت بود. در سال ۹۲، شیوه کار سازمان‌دهندگان جا‌-‌به‌-‌جایی آراء باصطلاح «شیوه نرمی» بود که حاکمیت با چشیدن مزۀ دهان مردم  و متناسب با خواست‌ها و تمایل آن‌ها، رقم تهیه می‌کردند.  

🔸 بحثی که بنا به مسئولیت اجتماعی در آن روزهای تحریک‌آمیز و شانتاژی در بارۀ انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ دامن می‌زدم، انگشت اشاره را می‌گذاشتم روی یک نکته‌ی کلیدی‌ای که ظاهرن دور از چشم‌رس و توجه‌ی افکار عمومی بود. می‌گفتم: در نظام انتخاباتی کشور مهم این نیست که مردم از انتخابات ریاست جمهوری استقبال می‌کنند یا روی برمی‌گردانند؛ مهم این است که بدانیم چگونه این رقم‌سازی‌ها در راستای خدمت به هدف‌های استراتژیک ولایی است.

🔸 در انتخابات سال ۱۳۹۶، روشنفکران ایرانی بجای این‌که یک پرسش بغایت مهم و کلیدی را بر سر زبان‌های مردم جاری سازند که مثلن، چه دلیلی داشت خامنه‌ای یک جنایتکار را بال بزند و در بورس توجه عمومی بگذارد؟ آن‌ها بجای وادار کردن مردم به اندیشیدن، به چاره‌جویی سیاسی، مسئله من‌درآوردی «بـد» و «بـدتر» را طرح کردند. همین واکنش نشانه‌ی آن است که بخش زیادی از ایرانیان مدعی، معنای رقم سازی را تا همین امروز هم به‌طور منطقی نفهمیدند. اگر می‌فهمیدند، به انتخابات نمی‌گفتند «رأی‌گیری». اگر می‌فهمیدند، در برابر یک یادداشت پژوهشی که چهار روز پیش زیر عنوان «آیا انتخابات سیزدهم به پایان رسید؟ روی برنمی‌گرداندند.

🔸 انتخابات یک مسئله حقوق/سیاسی است. نباید از روی احساس [حتی اگر با واقعیت سازگاری داشته باشد] گفت تقلب یا رقم‌سازی کرده‌اند. باید دلیل آورد. استدلال شما در بارۀ تقلب و آمارها چیست؟ چه دلایل مستندی را می‌توانید در برابر پرسش‌های حقوقی ارائه دهید؟

🔸 جدول نمونه آمار زیر، به زبانی ساده، شیوه رقم‌سازی را که کاملن متفاوت با انتخابات‌های ۱۲ سال آخیر هست، توضیح می‌دهد. یکی از دلایلی که چرا چنین فرمولی را ارائه دادم، آمار یک شکل و یک دست استان‌های کشور هست. آرای رئیسی در تمام استان‌ها آرای اوّل و بیش از دو برابر آرای سه نامزد دیگر است. حتا در آذربایجان و اردبیل و کردستان.