دوشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۷

موشک‌های کاغذی


🔸در يکی_دو هفته گذشته مسئولين جمهوری اسلامی در حالی که با خوشاطواری و شيرين ادايی و تشويق، افکار عمومی را آماده فيلترينگ و کوچاندن از تلگرام به شبکههای داخلی میکردند؛ گوشهی چشمی هم به دولت روسيه داشتند که ببيند نتيجه تلاششان در فيلترينگ کردن تلگرام به کجا خواهد کشيد؟ 




🔸فيلترکردن بهمعنای سانسور و حذف و پاککردن حافظه در روسيه، يک موضوع سختجان فرهنگی است با ۱۳۰ سال سابقه و تاريخ پيچيده. اما نخستين بار بود که بحث فيلترينگ و ضدفيلترينگ همراه با غرور و سرشاخشدنهای روسی توسط دو شخصيت نامآشنای روس ناخواسته وارد جهان سياست گرديد و در بورس توجه عمومی قرار گرفت: پوتين گفته بود که همهی قدرتم را به کار میگيرم تا پوزه «پاول» و «تلگرام»اش را به خاک سياه بمالم. اما حريف جوان و توانای پوتين، «پاول دوروف» مالک اپليکيشن تلگرام با خونسردی حاکی از دانايی و با خندههای دلنشين برگرفته از شور جوانی، پاسخ میداد: به همين خيال باش! 

🔸بهموازات تقابل تلگرامی بالا، نيروهای امنيتی و نظامی ايران نيز ميانشان اختلاف و درگيری افتاد. گويا نيروهای امنيتی که دولت بازتابدهنده افکار آنها در شرايط کنونیست، در خطاب به روسفيلهای سپاهی که مسئوليت سازماندهی فيلترينگ روسی را به عهده دارند؛ گفتند: خريد فيلترينگ و سرمايهگذاری روی سياستی که فاقد کارائی و اثرگذاری درازمدت است، جز دور ريختن سرمايه، معنای ديگری ندارد؟ و سپاه با غروری که ناشی از بیخردیست، در پاسخ گفت: به همين خيال باشيد!   
  
🔸همه مشتاق بودند که ببينند پايان اين کشمکش به کجا خواهد انجاميد. تصوير و تصوری که سپاه و چند تن از آيتالهها از پوتين دارند، قهرمانی است شکستناپذير. اما برخلاف انتظار، روز گذشته پاول دوروف در بيانيهای در تلگرام خود، آب پاکی را روی دست همهی حکومتهای زورمدار، مغرور و دماغ بالا [از جمله جمهوری اسلامی] ريخت و نوشت: "۷روز است که دولت روسیه در تلاش است تلگرام را در این کشور فیلتر کند اما همواره شکست خورد. از اين شکست به وجد آمدم که توانستیم از سد دشمنانهترین اقدام برای سانسور در طول تاریخ روسیه، با بستن ۱۸ میلیون آی.پی آدرس، سلامت عبور کنیم". او از مردم روسيه خواست که اگر حامی اينترنت آزاد هستيد، ساعت ۷ امروز [۲۲ آوريل۲۰۱۸] به وقت روسيه، موشکی کاغذی به شکل نماد تلگرام از پنجره خانهتان به بيرون پرتاب کنيد.  

🔸روز گذشته که مردم جهان از طريق مشاهده فيلمها شاهد پرواز موشکهای کاغذی سفيد از پنجره خانهها به بيرون بودند؛ غرق در اين انديشه بودم که چگونه ۴۰ميليون موشک کاغذی سفيدِ ۴۰ميليون عضو ايرانی در تلگرام، میتوانند فضای سياسی دودگرفته ايران را يکپارچه سفيد کنند!  

چهارشنبه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۷

خاموشی

در يک مهمانی دنيای مجازی که انواع اپليکيشنهای  (Application)شبکههای اجتماعی و پيامرسانی و ديگر سرويسدهندگان عکس و ويديو و موزيک حضور داشتند؛ هرکدام در معرفی خود جملهای گفتند:

🔸 فيسبوک گفت: "من همهکس شناسم!"


🔸 ويکیپديا گفت: "من همه چيز دانم!"


🔸 گوگل گفت: "من همه چيز دارم و بانکدارم!"


🔸 اينترنت نيشخندی زد و گفت: "بی من، نه کسی کسشناس است، نه کسی چيزدان است، و نه کسی چيزدار است! بی من، همهی کارها و ادعاها، خواهند خوابيد".



🔸 ناگهان «برق» در خطاب به اينترنت، از تهَ سالن فرياد کشید و گفت: "عجب! واقعن؟"

 
  
 
🔸 من متعلق به نسلی هستم که «برق» در زندگی روزانه برای ما معنايی جز روشنايی نداشت. تازه آن روشنايی هم کامل نبود. ساعت ده شب، تنها کارخانه برق شهر ما، کليد خاموشی رو میزد و شهر يکپارچه میرفت زير سقف تاريکی. البته شهر لاهيجان پيش از اينکه کارخانه برق داشته باشد کارخانههای چایسازی داشت و همهشان هم موتورهای برق بسيار قویای داشتند. با اين وجود، چرخه زندگی و وسايل زندگی [مثل اجاق و آبگرمکن و يخچال] تنها با سه مواد هيژم و ذغال و نفت [و بعدها با کپسولِ گاز] میچرخيد. خوب بخاطر دارم که در سالهای ۳۴_ ۱۳۳۲، شبها وقتی پدرم از دکان برمیگشت، با يکدست راديو رو در بغل داشت و با دستی ديگر، باطری ۱۲وُلت را حمل میکرد. در واقع در آن سالها راديوی خانه ما مثل آخوندها که حيات خود را از ممات میگيرند، برقاش را از باطری میگرفت. 

🔸 وقتی در جامعهای برق را به معنای روشنايی میفهمند، طرح شعار الکتريفيکاسيون [برقیکردن زندگی] در سالهای ۳۲_ ۱۳۲۹ توسط جوانها، بههيچوجهی قابل فهم و لمس نبود. مردمی که در خانه تلويزيون، کولر و پنکه... يا سشُوار نداشتند هرگز نمیتوانستند درک روشنی از برق بهعنوان يک زيرساخت مهم داشته باشند. به زبانی ديگر، در عصر «هندلی» که سيمهای تلفن با کوچکترين باد و برفی پاره، و ارتباطها قطع میشدند؛ «ندانستن»، گناه نبود! اشکال اينجاست که بعد گذشت ۶۵ سال از آن تاريخ، دولت يا ملتی پيدا شوند که ندانند ميان زيرساختها [بهويژه برق] و عدالت اجتماعی ارتباط تنگاتنگی وجود دارند.  

🔸 وقتی میگوئيم ما در عصر اطلاعات بسر میبريم؛ دسترسی آزاد به اطلاعات، جزئی از عدالت اجتماعی و جزئی از حداقلهای زندگی است. بدين معنا که همه خانهها «بايد» برق و تلفن و اينترنت آزاد و نامحدود داشته باشند. در چنين عصری، يک دولت مردمی و سرويسدهنده، يا يک دولت شفاف و روشن، بجای تهديد و فيلتر کردن فلان شبکهی اجتماعی، چنان بسترسازیای میکند که اگر بنا به هر دليلی برق منطقهای قطع شد؛ مردم آن منطقه محروم از اينترنت نگردند. در غير اين صورت آن دولت، دولت جهل و خاموشا ‌ست، و خاموشی، گناه ماست!