🔸 ایرانیان خردمند، فکور، سیاستگذار و چشماندازنگر، بجای طرح پرسش "ظریف چه گفت که ما نمیدانستیم؟"؛ به احتمال زیاد طرح خواهند کرد که: ظریف آنچه گفت ما نیز «میدانستیم» ولی حاضر نبودیم و نمیشویم تا در جهت تغییر چنین وضعیتی، بهاندازه خود محمدجواد ظریف مسئولیت بپذیریم و گامی پیش نهیم!
🔸 ظریف با بیانی ساده و آشکار به ما میگوید: "وقتی اهداف میدانی [یعنی فرادستی قدرت نظامی، استراتژی نظامی، سیاست نظامی، ادبیات نظامی، دیپلماسی نظامی و ...] حاکم بشه بر استراتژی کشور [آن هم در شرایطی که کشور فاقد قدرت اقتصادی، تولیدی، نظامی است] نتیجه این میشود که از ما سوءاستفاده کنند." مثال دقیقی هم میزند که سوءاستفادهگری روسیه [شلیک ناوگان روسی از دریای خزر و استفاده از پایگاه و فضای هوایی کشور و غیره] نشانهی حاکمیت دو گانه نیست! اگر این حاکمیت دوگانه بود، آنوقت وزارت خارجه حق اعتراض و شکایت داشت که حضور روسها در خاک کشور برخلاف اصلهای ۱۵۲ و ۱۵۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی است. اما او نمیتوانست اعتراض کند چونکه: "این حاکمیت دوگانه نیست! حاکمیت میدان است. ما داریم در عمل قدرت را تکساحتی میبینیم. [و از این منظر] بنده بعنوان وزیرخارجه حق نداشتم بدونم که هواپیمای اوکرائینی موشک خورده."
🔸 معنای چنین سخنی چیست؟ معنایش را همهی ما میدانیم اما حاضر نیستیم واقعیت را بپذیریم که: نظام جمهوری اسلامی بههیچ طریقی اصلاحپذیر نیست. این سخن را مردی میگوید که بهمدت 42 سال مسئولیت سیاسی و دیپلماتیک در درون نظام اسلامی داشت. حرفهای او برای سیاستمداران جهان سندیت دارد و حجت است و بیسبب لب نمیگشاید. او در جهت اثبات اصلاحناپذیری نظام اسلامی، فرازهایی از زندگی ۴۲ سالهاش را مثال میآورد:
🔸 "زمان انقلاب نوجوان بودم و ۱۹ سال داشتم. در آمریکا تحصیل میکردم و عضو دانشجویان اسلامی بودم. به ما دستور دادند که قلدرانه سفارت ایران را [که مالک حقوقی و سیاسی آن دولت ایران بود] اشغال کنیم. توی گروه ما سه جواد [بمفهوم اصطلاح عامیانه امروزی] بودند." لیلاز [مصاحبهگر] خندهکنان میپرد توی حرفهاش و میگوید لابد تو هم مثل آنها زدی شیشههای شامپاین و خاویارهای گران قیمت داخل سفارت را شکستی؟ ظریف پاسخ میدهد چنین کاری نکردم اما با ظرافت خاطرات خود را به روز میکند و غیرمستقیم به لیلاز میفهماند که وضعیت تا همین امروز هم به همان شکل است و "سیاستگذاران ما توان دیدن بیش از شش ماه آینده را ندارند". نتیجه و تأیید گفتار ظریف را در دو روز گذشته دیدیم که نمایندگان بجای دفاع از منافع ملی و دفاع از قانون اساسی کشور، ظریف را محکوم کردند که خط قرمز را زیر پا نهاد.
🔸 این نوع بیتوجهی در میان نیروهای سیاسی هم دیده میشود که بجای آیندهنگری که چگونه و به چه طریقی میتوان از شرّ چنین نظامی خلاصی یافت؛ ظریف را به باد تهمت گرفتهاند که چرا استعفاء ندادی؟ خب دلیلش روشن است، بخاطر پراکندگی و عدم انسجام فکری میان الیتهای کشور است. دکتر سریعالقلم در این زمینه به روشنی توضیح داده است که:
🔸 وقتی تاریخِ اجتماعی و سیاسی جامعه خود را مطالعه میکنیم، در هیچ مقطعی دردرون اِلیتها، انسجام فکری مشاهده نمیشود. از قاجار به بعد، هر گروه اِلیت را که بررسی میکنیم، از جریانهای فکری مختلف تشکیل شده که هریک باورهای خود را دارند و در مدارهای خود زندگی و عمل میکنند. طی یک قرن گذشته، چندین دسته از ادبیات و بعضاً در تضاد با یکدیگر وجود داشته است. در دورۀ پهلوی، ادبیات اِلیت سیاسی، باستانگرایی بود در حالی که بخش قابل توجهی از نویسندگان و دانشگاهیان، به ادبیاتِ چپ معتقد بودند و همزمان، فعالینِ اقتصادی به آمیختهای از لیبرالیسم و تجارتِ سنتی باور داشتند؛ هرچند از سال ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ و ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷، کلیۀ استنباطها، سیاستگذاریها و مدیریت کلان، در دو فرد خلاصه میشد.