چهارشنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۹

معنای سیاسی کرونا


🔸 در دید و بازدیدهای مجازی/تلفنی عید نوروز خبری شنیده بودم مبنی بر این‌که وزارت اطلاعات در آخرین تحلیل خود از رویدادهای سال ۹۸ پیش‌بینی کرد که به احتمال زیاد [۸۰درصد]، جمهوری اسلامی در تیر ماه سال آینده [۱۳۹۹] با یک شورش سراسری تهدیدکننده‌ای رو-‌به‌-‌رو خواهد بود. 





🔸 به‌موازات خبر بالا، خبر دیگری به نقل از اصلاح‌طلبان شنیده بودم که مسئولان حکومتی بر سر دو راهی انتخاب میان «حفظ جمهوری اسلامی» یا «حفظ نظام کنونی ولایت فقیه» قرار گرفته‌اند.  

🔸 راستش را بگویم بنا به تجربه چهل ساله، هر وقت این نوع خبرهای اطلاعاتی‌_‌امنیتی را می‌شنوم، اگرچه روی موضوع‌های کلیدی خبر کمی مکث و فکر و تمرکز خواهم کرد اما در کل، بهایی به آن‌ها نمی‌دهم. چون که یکی از عمده هُنرها و مسئولیت داخلی وزارت اطلاعات در طول ۳۵ سال گذشته پخش شایعات و خبرهای گمراه‌کننده در جهت به انحراف کشاندن افکار عمومی در درون جامعه بود و هم‌چنان هست.  

🔸 اما اتفاقی که در طول ۴۵_۴۰ روز گذشته افتاد و مردم شهرهای مختلف ایران بی‌توجه به هیاهوی سپاه و شعارهای دولت، به‌صورت خودجوش و ابتکاری در جهت کمک‌رسانی غذایی/بهداشتی به نیازمندان دست به تشکیل کمیته‌های مردم نهاد زنده‌اند. این واکنش، هم توجه مردم را به‌سوی کمیته‌های کمک‌رسانی جلب کرد و هم توجه دولت‌مردان را. حکومت این نوع واکنش‌ها را بمثابه هشداری خطرناک تلقی کرد. اگر قرار باشد شورشی رُخ دهد [که می‌دهد]، این کمیته‌های خودجوش و مردمی و تأثیرگذار، به راحتی می‌توانند رهبری شورش‌های آینده را در دست بگیرند. 

🔸 هفته پیش خبری در شهر تهران مبادله می‌شد که گویا حکومت تصمیم گرفته است بعد از ماه رمضان در بعضی عرصه‌ها کمی عقب بکشد. معنای جملۀ «کمی عقب کشیدن» به‌رغم مبهم بودن، اگرچه ممکن است ورود به فاز و بازی تازه‌ای باشد ولی، انگاری تأثیر واقعی و معنای ویروس کرونا در ایران شده است: کنار راندن [نظام] ولایت فقیه ناکارآمد اسلامی.  

🔸 حالا پرسش کلیدی این است اصلاح‌طلبان در این فاز جدید چه نقشی را بازی خواهند کرد؟ ویدئویی که دوستداران اصلاحات شب پیش آخرین مصاحبه تاج‌زاده با اعتمادآنلاین را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند؛ تاج‌زاده در ارتباط با انتخابی بودن و مسئولیت‌پذیرفتن ولی فقیه پیشنهادی داد که من ۲۴ سال پیش در مقاله «تنها راهی که رفسنجانی پیش رو دارد» در «هفته نامه نیمروز» چاپ لندن [مهر ماه ۱۳۷۵] طرح کرده بودم. انگار از منظر نگاه  تاج‌زاده زمان هم‌چنان ثابت مانده است در حالی‌که از آن تاریخ تا امروز، ایرانیان جنبش‌های مختلف و متفاوتی را پشتِ سر نهاده‌اند و به تجربه دریافتند مادامی که دین از دولت جدا نگردد، وضعیت نابسامان و اسف‌بار کشور هرگز سامانی به‌‌خود نخواهد گرفت!

جمعه، فروردین ۲۹، ۱۳۹۹

هُشدارهای بهداشتی


🔸 وقتی هفته پیش در روز جمعه ۲۲ فروردین [دهم آوریل]، لیست و اسامی ۱۰۱ تن از کادرهای درمانی سراسر کشور را زیر عنوان «یاری رسانان جان‌باخته» در فیسبوک گذاشتم؛ یک پرسش سمج همواره آزارم می‌داد که علت چنین اتفاق ناگواری ناشی از چه بود؟  


🔸 فهم و چاره‌انديشی برای این حجم از مرگ و میر در زیر سقف چالش ماراتونی حداقل دو ساله با پاندمی؛ به‌سهم خود یک هشدار جدی و ملی است. حالا ارقام جدول زیر از یک منظر به پرسش بالا پاسخ منطقی می‌دهد که بیش از نیمی از جان باخته‌گان، قوانین بهداشت ويژه در زمان همه‌گیری را دقیق رعایت نکرده‌اند.





🔸 یک قانون عام می‌گوید که در وضعیت قرمز اپیدمی، پرستاران همواره در صف نخست تهدید و مبتلا شدن قرار دارند. دلیل پایه‌ای این قانون بدین علت است که پرستاران در پاسخگویی دل‌سوزانه و عجولانه خود به بیماران، ممکن است رعایت بعضی از مسائل الزامی بهداشتی را نادیده بگیرند. با این وجود، آیا در صف نخست تهدید قرار گرفتن بدین معنا است که آمار مرگ و میر در بین پرستاران همواره باید رقم بالایی را نشان بدهد؟ اگر پاسخ منفی است [که هست]، پس چرا بیش‌ترین تعداد جان باخته‌گان کادر پزشکی ایران را پرستاران [۴۳تن] تشکیل می‌دهند؟ تنها پاسخ دقیقی که می‌توان به این پرسش داد، عدم آشنایی با «بهداشت ویژه» یا عدم نداشتن امکانات در جهت رعایت بهداشت است. اما جدا از داشتن یا نداشتن امکانات بدون تعارف بگویم که همه‌ی ما نیک می‌دانیم درجه حساسیت رعایت به فرهنگ بهداشتی در میان زنان [در همه‌جای دنیا] بیش‌تر از مردان است؛ همین حداقل رعایت سبب شد تا آمار مرگ و میر در میان پرستاران مرد [۳۰نفر] بیش از دو برابر پرستاران زن [۱۳نفر] باشد.
 
🔸 یکی از پزشکان جراح ایرانی ساکن در شهر «مونشین گلادباخ» [آلمان] در مصاحبه با بی‌بی‌سی/فارسی گفت: "وقتی نخستین بار مسئله اپیدمی و همه‌گیر شدن ویروس کرونا در چین طرح گردید، همه کادرهای پزشکی در آلمان بدون استثناء، آموزش چگونگی رعایت بهداشت ویژه را در شرایط اپیدمی دیدند. من خودم هفته پیش جراحی داشتم و بخاطر رعایت مسائل بهداشتی، بسیار موفقیت‌آمیز بود". در عوض در ایران، بخاطر عدم رعایت بهداشت ویژه، سه تن از جراحان جان باختند و تا آنجا که شنیدم، چهار تن نیز در درون خانه‌های خود بستری هستند. البته این سخن به‌هیچ‌وجه بمعنای بی‌احترامی و توهین به جراحان نیست. وقتی شما در جدول زیر می‌بینید چهار تن از پزشکان متخصص بیهوشی جان‌شان را از دست می‌دهند، چنین اتفاقی بدین معنی است که اتاق جراحی آلوده است. عین همین اتفاق هم می‌تواند برای پزشک جراح و دستیاران جراح و خود مریض هم بیفتد. 

🔸 من نمی‌دانم نقش و وزن و تأثیرگزاری وزارت بهداشت و مرکز آموزش‌های علوم پزشکی و نظام پزشکی بر روی بیمارستان‌ها و پزشکان متخصص و پرستاران تا چه سطحی است. ولی آمار مرگ و میر ‌۱۰۱ تن از کادرهای مختلف درمانی کشور به‌نوبه خود نشان می‌دهد که نه تنها نظم خاصی حاکم نیست بل‌که، مطابق آمار جدول زیر بسیاری از پزشکان خارج از بیمارستان به ويژه پزشکان عمومی [با ۲۳ کشته] اصلن به روز نیستند. از آنجایی که علت مرگ هنوز به‌طور مشخص و دقیق روشن نیست، تجزیه و تحلیل مرگ‌ها هنوز غیرممکن است و نمی‌شود به درستی قضاوت کرد که آیا مرگ سه روان‌پزشک، ناشی از بیماری‌های دیابت، کلیه یا ریوی بود و یا متأثر از لب گرفتن از بیمار. در هر حال چنین وظیفه‌ای به‌عهده نهادهای پزشکی است که در بالا از آن‌ها نام بُردم. وظیفه ژورنالیست‌ها هشداردادن است که بدون کادرهای پزشکی دانا، با تجربه و سرپا؛ هرگز نمی‌شود با پاندمی مبارزه کرد!