بعد از گذشت يکی-دو سال از حادثه يازدهمسپتامبر، محافل و نهادهايی در اروپا و اکثرا وابسته به کليسا، در برابر پخش تکراری فيلمها و اسلايدهای آن واقعهی تأسفبار توسط شبکههای مختلف تلويزيونهای جهان، واکنش نشان میدادند. آنان استدلال میکردند که اين شيوه از برخورد، سرانجام، به عامل مهمی برای ايجاد تفرقه مبدّل میگردند. به برقراری روابط سالم ميان فرقههای مختلف دينی آسيب میرسانند و دامنه خشونت را در جهان، افزايش خواهند داد.
واکنشهای احساسی و لحظهای را، کسی بهپای حوادث تاريخی نمینويسد. نقش و تأثير هر حادثهی تاريخی را، بايد بر روی آيندهگان مورد مطالعه قرار داد. تجربهای که ما از واقعه کودتای ۲۸ مرداد داريم. از اين زاويه، فيلمها و اسلايدهای يازدهسپتامبر، در واقع يکسری تصاوير بيانی هستند که بیواسطه، کودکان و آيندهسازان را در هرگوشهای از خاک جهان، با واقعيت آشنا میسازند. تکرار و پخش اين قبيل تصاوير، مانع از آن خواهند شد که ميان آيندهگان و واقعيت فاصلهای بیافتد و بستری گشوده شوند تا بعدها، هرکسی امکانی بیيابد که معانی و تخيلاش را به آن الصاق کند.
هميشه نقش تصاوير بر ذهن کودکان و تأثيری که میگذارند، کارسازتر و مهمتر از نقش واژهها هستند. علم آموزش نيز چنين تعريفی را میپذيرد و روشهای شنيداری_تصويری را، يکی از بهترين متُدها برای آسانفهمی فرمولها، موضوعها و واژهها میشناسد. اما جدا از تئوریها و مباحث علمی، شايد شما نيز به تجربه دريافتيد که بعضی از تصاوير، مستأجران معمولی، موقّت و رهگذر نيستند. آنها گوشهای از ذهن را بصورت رَهن دائمی در انحصار خود میگيرند و وقتی هم پایشان باز شد، نه تنها برای هميشه در ذهن ماندهگار میگردند، بلکه در بسياری موارد، در چگونهگی شکلگيری شخصيت انسان تأثيرگذارند.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ ، يک تصوير است. تصويری نامفهوم که بيش از نيم قرن برای ماندهگاری در ذهن، پايداری و سختجانی نشان میدهد. اگرچه موافقان يا مخالفان کودتا، همواره بهرهبرداری ابزاری از چنين تصويری را ترجيح میدادند. يا تفسيرها و تأويلها، به تناسب تغييرات زمان، خواستها و تمايلات درونی هربار به شکلی تازه، که توجيهگر عملکردها و رفتارهای گذشته است، روزآمد میشدند؛ معذالک، وجود و تحقق کودتا را بعنوان يک تصوير تاريخیـسياسی، نمیتوان نفی کرد. از اين منظر، زمانی ابعاد، زوايا و رنگهای مختلف يک تصوير تاريخیـسياسی برای آيندهگان روشن و قابل فهم خواهند بود که جامعه به موقع و آزادانه بتواند بحث و گفتوگوی دقيق و همهجانبه را در ارتباط با آن سازمان و گسترش دهد.
اين نوشتم که بگويم نسل من، با چنين فضايی روبرو نگرديد. از يک طرف رُخدادهای دهسالهی بعد از کودتا، مثل دادگاه و تبعيد دکترمصدق، محکوميت و اعدام اعضای حزبتوده و تولد جبههملیدوم و غيره، مدام تصويرهای مبهم را در ذهن ما زنده و جذاب میساختند، و از طرف ديگر، به دليل عدم وجود ديالوگی زنده و پويا در جامعه، پرسشهایمان بیپاسخ میماندند. در نتيجه، به تناسب حجم تصاويری که هر يک از ما در ذهن داشتيم، هرکسی مجبور بود برداشتهای خاص خود را ارائه دهد. اما از آنجايیکه چارهای جز تن دادن به راه خودکفايیذهنی باقی نمانده بود، هريک از افراد، به تناسب توان و تبحری که در نحوه برداشت [آسان فهمی] و ارائه تفسير [شکلگيری شخصيت] نشان میدادند، به همان نسبت، زندگی، سرنوشت و آيندهی سياسی خود را رقم میزدند.
ادامه دارد
واکنشهای احساسی و لحظهای را، کسی بهپای حوادث تاريخی نمینويسد. نقش و تأثير هر حادثهی تاريخی را، بايد بر روی آيندهگان مورد مطالعه قرار داد. تجربهای که ما از واقعه کودتای ۲۸ مرداد داريم. از اين زاويه، فيلمها و اسلايدهای يازدهسپتامبر، در واقع يکسری تصاوير بيانی هستند که بیواسطه، کودکان و آيندهسازان را در هرگوشهای از خاک جهان، با واقعيت آشنا میسازند. تکرار و پخش اين قبيل تصاوير، مانع از آن خواهند شد که ميان آيندهگان و واقعيت فاصلهای بیافتد و بستری گشوده شوند تا بعدها، هرکسی امکانی بیيابد که معانی و تخيلاش را به آن الصاق کند.
هميشه نقش تصاوير بر ذهن کودکان و تأثيری که میگذارند، کارسازتر و مهمتر از نقش واژهها هستند. علم آموزش نيز چنين تعريفی را میپذيرد و روشهای شنيداری_تصويری را، يکی از بهترين متُدها برای آسانفهمی فرمولها، موضوعها و واژهها میشناسد. اما جدا از تئوریها و مباحث علمی، شايد شما نيز به تجربه دريافتيد که بعضی از تصاوير، مستأجران معمولی، موقّت و رهگذر نيستند. آنها گوشهای از ذهن را بصورت رَهن دائمی در انحصار خود میگيرند و وقتی هم پایشان باز شد، نه تنها برای هميشه در ذهن ماندهگار میگردند، بلکه در بسياری موارد، در چگونهگی شکلگيری شخصيت انسان تأثيرگذارند.
کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ ، يک تصوير است. تصويری نامفهوم که بيش از نيم قرن برای ماندهگاری در ذهن، پايداری و سختجانی نشان میدهد. اگرچه موافقان يا مخالفان کودتا، همواره بهرهبرداری ابزاری از چنين تصويری را ترجيح میدادند. يا تفسيرها و تأويلها، به تناسب تغييرات زمان، خواستها و تمايلات درونی هربار به شکلی تازه، که توجيهگر عملکردها و رفتارهای گذشته است، روزآمد میشدند؛ معذالک، وجود و تحقق کودتا را بعنوان يک تصوير تاريخیـسياسی، نمیتوان نفی کرد. از اين منظر، زمانی ابعاد، زوايا و رنگهای مختلف يک تصوير تاريخیـسياسی برای آيندهگان روشن و قابل فهم خواهند بود که جامعه به موقع و آزادانه بتواند بحث و گفتوگوی دقيق و همهجانبه را در ارتباط با آن سازمان و گسترش دهد.
اين نوشتم که بگويم نسل من، با چنين فضايی روبرو نگرديد. از يک طرف رُخدادهای دهسالهی بعد از کودتا، مثل دادگاه و تبعيد دکترمصدق، محکوميت و اعدام اعضای حزبتوده و تولد جبههملیدوم و غيره، مدام تصويرهای مبهم را در ذهن ما زنده و جذاب میساختند، و از طرف ديگر، به دليل عدم وجود ديالوگی زنده و پويا در جامعه، پرسشهایمان بیپاسخ میماندند. در نتيجه، به تناسب حجم تصاويری که هر يک از ما در ذهن داشتيم، هرکسی مجبور بود برداشتهای خاص خود را ارائه دهد. اما از آنجايیکه چارهای جز تن دادن به راه خودکفايیذهنی باقی نمانده بود، هريک از افراد، به تناسب توان و تبحری که در نحوه برداشت [آسان فهمی] و ارائه تفسير [شکلگيری شخصيت] نشان میدادند، به همان نسبت، زندگی، سرنوشت و آيندهی سياسی خود را رقم میزدند.
ادامه دارد