سه‌شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۴

آتشی که دامن‌گير است

باندهای حکومتی، امروز در مقابل سفارت‌خانه‌های فرانسه، آلمان و انگلستان، پرچم‌های آن‌ها را که نماد ملی سه کشور است، آتش زدند. حکومتی که حاضر است تا کوچک‌ترين اختلافات سياسی ميان دو دولت را، به جنگ ميان دو ملت تبديل کند؛ با کار امروز خود درس بزرگی به سه کشور اروپايی داده است.
واقعا اروپائيان در مقابل چنين برخوردی، چگونه واکنشی از خود بروز خواهند داد؟ حکومت ايران با اتخاذ چنين تاکتيکی، می‌خواست توليد وحشت کرده که اگر اروپا، هم‌چنان سياست توقف چرخه سوخت هسته‌ای را دنبال کند، با عکس‌العمل مردم روبرو می‌گردد. اما اين تاکتيک، تنها می تواند نيروهای پشتيبان و متمايل به سياست‌ها و روش‌های دولت آمريکا در منطقه را، در اروپا تقويت کند. دست امثال شرودر را در درون پوست گردو کرده و جامعه اروپا را در جهت رسيدن به توافقی اساسی و همگانی، متحد و يک‌پارچه سازد.
درسی را که امروز اروپايی‌ها مجبورند از سياست‌های کج‌دار و مريز خود بگيرند، مبهم و پيچيده نيست. اگر آنان خواهان صلح جهانی هستند، چاره‌ای غير از تن دادن و اجرای مؤلفه زير نيست:
1 ـ کشورهای اروپا بايد بپذيرند که باز کردن سيستم‌های سياسی بسته، يا مبارزه با حکومت‌های توتاليتر در منطقه، نه به مفهوم دخالت در امور ديگر کشورها، بل‌که به معنای دفاع از صلح جهانی است. آنان، چاره‌ای غير از اين ندارد تا در لحظه حاضر، مقوله سيستم‌های مخرب، کارشکن و خطرناک را بطور فوری و جدی در دستور کار و بررسی قرار دهند؛
2 ـ اروپا در مقابله با بحران‌های منطقه‌ای، فاقد يک استراتژی روشن است. شيوه برخورد دولت‌های اروپا در زمان خاتمی نشان‌داد که آن‌ها، حمايت از تغييرات دموکراتيک را بعنوان جزء تفکيک‌ناپذيری از يک استراتژی عمده و بزرگتر، که به مُدرن سازی اقتصادهای منطقه‌ای می‌انديشد، نمی‌دانند. بدون استراتژی، سنگينی فشارهای سياسی کشورهای اروپايی، پيش از اين‌که علتی برای تغييرات سيستمی گردد، به عاملی برای افزايش و گسترش بدبختی‌های مردم منطقه از جمله ايرانيان، خواهد شد؛
3 ـ مادامی‌که در سيستم سياسی و ملوک‌الطوايفی ايران، تغييراتی اساسی ايجاد نگردد، صلح در منطقه امکان‌پذير نيست. بحث برسر سرنگونی حکومت يا تحميل جنگ نيست، بل‌که تغييرات دموکراتيک، بايد از درون خود کشور و از طريق حمايت از عناصری که توان هدايت جامعه را بسمت دموکراتيزه کردن دارا هستند صورت بگيرد. ديپلماسی اروپا نشان داد که حتا در دفاع از اصلاح‌طلبان، و حمايت از آنان بسيار ضعيف و غيرفعال عمل کرد است. اين‌که بدون توجه به سيستم بازدارنده سياسی، تنها به انتخابات دلخوش بود [برخوردی که در ارتباط با انتخاب خاتمی نشان‌دادند]، نوعی عوام‌فريبی سياسی است.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

چيني‌ها اعلام كرده‌‌اند كه در سال آينده، هفتاد ميليارد دلار در صنعت نفت ايران سرمايه‌گذاري خواهند كرد. اين خبر، اروپايي‌ها را شديدن تحت تاثير قرار داده. حتمن از اقتصاد ملتهب اروپايي‌ها هم خبر داريد؛ با اين تفسير اگر شما بوديد به حقوق مردم‌اتان فكر مي‌كرديد يا به حقوق بشر؟

ناشناس گفت...

!سلام محمدرضای عزيز
اتفاقن، بخث اصلن برسر رعايت حقوق بشر نيست.اروپا زمانی می تواند از اين التهاب و نگرانی رهايی يابد،که با تفکر و برنامه ريزی های عصر صنعتی، تعين تکليف کرده باشد.وجه مشترک سياست های اتحاديه اروپا با جمهوری اسلامی، در سنتی بودن آنهاست و چنين توافقی، ناسازگار با منافع ايرانيان و مردم اروپاست.
!شاد باشی

Mohsen Momeni گفت...

با سلام اقای درویش پور .
من تغییر مکان دادم.
لطف کنید و به من سر بزنید . خیلی ممنون.
http://mohsenmomeni.blogspot.com/