شنبه، تیر ۰۹، ۱۳۹۷

فراخوان/ پرسش شهروندی

خيلی تلگرافی و بدون مقدمهچينی از تک تک ايرانيانی که متن جمعوجور زير را میخوانند میپرسم: 



🔸 آيا اشکالی دارد که در لحظهی بغايت اضطراری و غيرقابل پيشبينی کنونی، ايرانيان مقيم خارج از کشورکه جمعيت بالای هيژده سالشان ازمرز شش ميليون هم گذشته است؛ چند شخصيت نامآشنا را از ميان چهرههای جمهوریخواه، ليبرال، دمکرات، چپ و مذهبی [اعم از مسلمان و اقليت] که هم در عرصه حقوقی و سياست تخصصی داشته باشند و هم کارنامهی فعاليت در امور حقوق بشری را پشتوانه؛ بهعنوان نمايندگان ايرانيان مقيم خارج از کشور انتخاب کنيم؟ 

🔸 آيا حق ما بيش از شش ميليون نفر ايرانيان مقيم خارج از کشور هست که يکی_دو ناظر بر شرايط گذار از نظام دين سالاری به نظام سکولار جدايی دين از دولت داشته باشيم؟ اگر فکری میکنید چنين پيشنهادهايی بخشی از حقوق ايرانيان مقيم خارج از کشور هست و همه «ما» بايد در آينده سرنوشت کشورمان دخيل باشيم؛ پس بکوشيم که زمان را از دست ندهيم.  

🔸 با توجه به تجربهای که از وضعيت کشورهای عراق و ليبی و سوریه بدست آورديم، بجرأت میتوان گفت که انتخاب نماينده، مقدمهای است برای توافقهای بعدی و سازماندهی آلترناتيو. از اين منظر خواهشمندم که بجای نفی و ايرادهای «بنیاسرائيلی»؛ پيشنهاد بالا را با پيشنهادهای حقوقی دقيق و همهجانبهتر نقد کنيد! زيرا که همهی ما میدانيم که بدون تلاش و بدون سازماندهی، شاهد هيچ نوع تحول و تغييری در ايران نخواهيم بود.

جمعه، تیر ۰۱، ۱۳۹۷

دو جام موازی‌_جهانی فوتبال



🔸 از سال ۱۹۶۶ به اينسو و بهرغم وجود نارسايیهای تکنيکی_زيرساختی در کشورمان؛ بازیهای جام جهانی فوتبال را از طريق سينما [با دیدن فيلم «گل»]، آنتنهای قابلمهای_تشتی، پخش زنده و حتا حضوری دنبال کردهام. همينطور بهموازات آن، خبرهای سياسی روز و مضمون ديدارهای ديپلماتيکی را که سران کشورها به بهانهی تماشای فوتبال در حاشيه انجام میدادند؛ متناسب با فهم و وسع خود از طريق رسانههای داخلی و خارجی دنبال میکردم.

🔸 تمام تجربهام حاکی است که در هر دورۀ چهار ساله، يک جام جهانی فوتبال داشتيم و در کنار آن چند بازی حاشيهای اقتصادی_سياسی جانبی. در واقع امسال، نخستين سالی است که در عمر فوتبالی بيش از نيم قرنی خود میبينم که آن بازی حاشيهای اقتصادی_سياسی چگونه يک شبه به يک «جام» مستقل فوتبالی تحول يافتند. به زبانی ديگر امسال بهطور ويژه مسابقات دو جام جهانی فوتبال همزمان و بموازات هم شروع شدهاند: «جام جهانی ملتها ۲۰۱۸» و «جام جهانی دولتها ۲۰۱۸».

🔸 پيش از شکلگيری مسابقات فوتبال جام جهانی دولتها، در ادبيات سياسی اصطلاحی داشتيم که میگفتند: "توپ الان در زمين چه کسی است؟". اصطلاحی که اصلاحطلبان ايرانی [دولتی] به آن توجه ويژهای داشتند و در درگيریهای جناحی نيز آنرا به کار میبُردند. آنها نيک میدانستند که در فرهنگ ديپلماسی، به کار بُردن اصطلاح «توپ الان در زمين چه کسی است؟» بههيچوجهی بهمعنای گل زدن آشکار به طرف مقابل يا دولت مقابل نيست. از آنجايی که اصلاحطلبان دولتی نيز هرگز نمیخواستند به درون دروازههای خودی _چه محافظهکاران و چه جناحهای افراطی_ گلی بزنند؛ آن اصطلاح را در درون جامعه جاانداختند. اما از فردای روی کار آمدن دونالد ترامپ، جای آن اصطلاح را در جهان ديپلماسی، اصطلاح جديد و خطرناکی اشغال کرد: اصطلاح "چه کسی گُل زد؟" يا "چه کسی گل خورد؟".

🔸 در مسابقات فوتبال جام جهانی دولتها در سال ۲۰۱۸، فعلن آمريکا با گلهای «برجام» و «تعرفه» در صدر جدول قرار دارد. مربی تيم «اتحاديه اروپا» برای يک بازی دفاعی در مقابل آمريکا، مجبور شد با آرايش جديدی [افزايش ۵۰ درصدی ماليات] وارد زمين بازی شود. چين با پاسهای کوتاه به کره شمالی، فعلن مشغول کُشتن زمان است. اما پوتین، بیتوجه به قانون بازی، بیتوجه به قانون اتحادها و اائتلافها، بیشرمانه به هر طرف شوت میزند. در چنين فضايی، تشخيص آينده و پيشبينی بازیها اينکه قهرمان بازی فوتبالی جام جهانی دولتها کدام دولت خواهد بود؛ واقعن دشوارست. ولی، همهی ما میتوانيم يک نکته را به راحتی بفهميم و پيشبينی کنيم: بازندگان واقعی جام جهانی دولتها، همهی آوارگانی هستند که مجبور به ترک کشور  خود میگردند.