🔸جنبش فرهنگی/حقوقی سال ۱۹۶۸ میلادی که نگاه اروپائیان را نسبت به زن و زندگی از جهتهای مختلفی تغییر داد؛ در مقایسه با محتوای جنبشِ فرهنگی/حقوقی #زن_زندگی_آزادی سال ۱۴۰۱ شمسی در ایران؛ جنبشی بود ساده و پیش پا افتاده.
🔸به تصویر بالا و به نام شهری که این بوسه گل داد، دقیق نگاه کنید؛ اینجا «اراک» است نه «پاریس»! و نام این «بوسه» که آن دو نوجوان از پیش اندیشیدند و آزاد و به اختیار یکدیگر را بغل کردند و بوسیدند؛ «بوسهی مرگ» است. چرا بوسهی مرگ؟ چون که این دو نوجوان نیک میدانند با این بوسه گران، آن هم در شهر کوچکی مانند «اراک»، بهزودی هویت جنسیشان در دفاع از حقوق دگرباشان، آشکار خواهد شد و اگر دستگیر گردند، صد در صد با خطر اعدام روبهرو خواهند بود. آیا جوانان اروپایی سال ۱۹۶۸ میلادی، هرگز چنین دغدغهای داشتهاند؟ اصلن آنها میتوانند بفهمند که هزینهی یک بوسه برابر با مرگ، یعنی چه؟
🔸تا آنجایی که من میدانم، اغلب صاحب نظران جهان بر این باورند که جنبش #زن_زندگی_آزادی، جنبشیست بینظیر و رقابتناپذیر در جهان. مانند آن هرگز دیده نشده است. اما، کمتر کسی به این مهم توجه نمود وقتی که دو ماه پیش نوجوانان کشورمان انگشتان ظریفشان را جمع کردند تا «مُشت» تازهای را شکل دهند؛ کسی گمان نمیبُرد که این مُشتهای ظریف در لحظه، توانایی آنرا خواهند داشت تا با سه قدرت قدری که مانع تحول در درون جامعه ایران هستند، مبارزه کنند:
🔸ــ با نظام سیاسی/دینی/فاشیستی سراپا مسلح؛
🔸ــ با سلطهی ۵۰۰ سالهی آخوندها بر جامعه؛ و
🔸ــ با خرافات حاکم بر زندگی و باور مردم.