🔸همهی ما خوشبختانه در عصری زندگی میکنیم که هر کسی به راحتی میتواند از درون صندوق رویدادها، تصویرهای ویژهی جنبش #زن_زندگی_آزادی را که در دنیای مجازی انباشته و تلمبار شدهاند؛ فیلمها و تصویرهای بسیار متنوع و گویایی را از اعتراضهای چهل و چند روز گذشته برای مطالعه و تحلیل بیرون بکشد و دوباره مرور و برجسته کند.
🔸بدیهیست که گروهی از تحلیلگران ایرانی تا این لحظه چنین کردهاند، تصویرهای مختلفی را بیرون کشیدند، آنها را مقابل چشمان دیگران گرفتند و برجسته نمودند، از جمله تصویرهای زیر را:
الف ـ ما با جنبش اعتراضی نوجوانان زیر ۲۵ سال روبهرو هستیم؛
ب ـ دختران در این اعتراض از منظرهای مختلفی از جمله شهامت، شجاعت، ابتکار، انعطاف و غیره، نقش کلیدی دارند؛
ج ـ مسئلهی کلیدی اعتراضها نداشتن آینده روشن است؛
د ـ مبهم و تاریک بودن آینده، بستر همدلی و پیوستگی سراسری را میان نوجوانان بهوجود آورد؛
هـ ـ اعتراضها فاقد «لیدر» است ولی، عنصر همدلی، همچنان موتور اعتراضهای سراسری را بهحرکت در میآورد؛ و همینطور چند تصویر دیگر.
🔸تصویرهای متنوع بالا اگرچه واقعی و نسبتن دقیق هستند ولی، از منظر جامعهشناسی پرسش کلیدی این است که از میان تصویرهای گوناگونی که تا کنون ارائه و برجسته گردیدند، کدام یک از تصویرها را که معرف واقعی جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی است، میتوانیم بزرگنمایی و «تابلو» کنیم؟
🔸هر جنبشی «تابلو»ی خاص خود را دارد. به زبانی دیگر، «تابلو»ها، شناسهی واقعی جنبشها هستند. اما برخلاف برداشتی که از معنی لغویی تابلو داریم، تابلوهای منظور نظر این یادداشت بههیچوجهی برگرفته یا شکلگرفته از تصویری خاص، واحد و مرئیای نیستند؛ بلکه ترکیبی هستند از معنیهای مجموعۀ تصویرهای مختلف، متنوع و حتی متضاد. و بدیهیست تحلیلگران با تجربه، تنها از طریق خیرهشدن و تعمق بر روی «تابلو»ها، میتوانند تحلیلهای واقعی، همهجانبهنگر و چشماندازنگر را به جامعه ارائه دهند. چون که هر تابلویی دستکم در برگیرنده دو عنصر ویژه هست: عنصر تداوم [آیا جنبش پیشرو، پیوسته به پیش خواهد رفت؟]؛ و عنصر تحول اجتماعی [اعم از پیشرفت یا پسرفت].
🔸شاید مثال ساده زیر تا اندازهای موضوع گفتار بالا را آسانفهم کند و راهگشا باشد: وقتی آیتاله شریعتمداری در سال ۱۳۵۶ شمسی در بیانیهای از مردم خواست تا «چهلم» افرادی را که در اعتراض روز ۱۹ دیماه در قم کشته شدهاند، گرامی بدارند؛ کموبیش روشن بود که «شریعتمدار» با این بیانیه، لوکوموتیو اعتراض را از همان آغاز، انحصاری کرد و به روی ریل «چهلم» انداخت. یعنی «چهلم» شد یگانه تابلو و شناسهی واقعی اعتراض سالهای ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۶ شمسی که اگر چه از منظر تحولات اجتماعی، نوعی «پسرفت» را به نمایش میگذاشتند ولی، بخشی از روشنفکران باریکبین با خیره شدن بر تابلوی چهلم، کموبیش به این نتیجه رسیده بودند که از میان دو اعتراض متفاوت آغازین [یعنی حرکت اعتراضی ۸ تا ۱۰هزار نفری روشنفکران در آخرین شبِ شعر «گوته» در مهر ماه سال ۵۶ شمسی در تهران؛ و حرکت اعتراضی ۸۰ تا ۱۰۰ نفر طلبههای قم در ۱۹ دی ماه سال ۵۶] دوّمی، تداوم خواهد داشت.
🔸این قاعده همچنان پا برجاست! جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» نیز در چهل روز گذشته، دو تابلوی داخلی و خارجی تأثیرگذار با محتوای «تحول اجتماعی در ایران» را از خود به نمایش گذاشت که در واقع تضمین دهنده تداوم خود تا هنگام رسیدن به نتیجه مطلوب هست.
🔸در ۷۰ یا ۸۰ شهری [از جمله در شهرهای یزد و کرمان و بافت و ملایر و مشهد و غیره که فرهنگ غالب، هنوز همان فرهنگ سنتیست] که دختران زیبا روی ایرانی رقصکنان روسریشان را به جان آتش سپردند تا شعلههای گرمیبخش و آرامشدهنده آن همچنان شراره بگیرند؛ یک نمونه هم دیده نشده که خانوادهای سنتی/مذهبی علیه چنین حرکتی اعتراض کنند. و همین واکنش عدم اعتراض، نشانهی تحول اجتماعی درون ایران است. نشانهی پشتوانهی ملی و جانبدارانه از جنبش اعتراضی زن، زندگی، آزادی است! چنین همراهی و اتفاق عملی در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، غیرممکن بود. در هشتم مارس ۱۹۷۹ میلادی [اسفند ۱۳۵۷ شمسی] وقتی گروهی از زنان ایرانی علیه حجاب اجباری راهپیمایی کرده بودند؛ تعدادی از زنان و مردان سنتی که کوچکترین ارتباطی هم با حزباللهیها نداشتند اما بر مبنای تصور یا باور و برداشتی که از جامعهی بیحجابان در آن روزها داشتند، مخالف سرسخت چنین حرکتی بودند و معترض راهپیمایان شدند.
🔸دومین تابلو، راهپیمایی ایرانیان خارج از کشور در شهر «برلین» هست. اجتماع بزرگ ایرانیان در شهری که نماد فروریختن «دیوار آهنین» و نظامهای توتالیتاریست است؛ اگرچه حاوی پیام ویژهای بود که تا سرنگونی نظام دینی/فاشیستی چنین اجتماعی تداوم خواهد داشت ولی، در واقع و به لحاظ معنایی به موازات تابلوی داخل کشور، هم نشانگر یک تحول اجتماعی بود و هم، بیانگر فرهنگ شهروندی ریشهدار و پایدار. ایرانیان خارج از کشور که در مجموع یک/هشتم جمعیت ایران را تشکیل میدهند، در راهپیمایی برلین به روشنی نشان دادهاند که فراتر از خرده فرهنگهای حاکم بر گروههای سیاسی و دینی حرکت میکنند. بهزعم آنان و میلیونها نفری که نمیتوانستند در برلین حضور یابند، جنبش «زن، زندگی، آزادی»، جنبشی است فاشگو، تابوشکن و شفاف. و از این منظر، از همین آغاز دارد نشان میدهد که برخلاف رفتارها و سیاستهای جمهوری اسلامی، بههیچوجهی قصد پنهان کردن ناتوانیهای جنبش و برجستهکردن دروغین تواناییهای را ندارد. میخواهد بگوید ظاهر و باطن ما همین است که میبینی! اما جنبشی است بیباک، و رُک و راست میگوید: همهی ما ایرانیان رویایی داریم و این رویا فقط و فقط با سقوط جمهوری اسلامی تحقق مییابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر