🔸 وقتی دولتمردان بجای برخورد سنجیده با اعتراضها، پیرامون بازیهای کودکانه و متأثر از رایانه، بدآموزیهای جهان مجازی و تحریک دشمنان سخن میگویند؛ اگر کسی بیاید و ورای ادبیاتی که در نظام اسلامی مرسوم است سخن بگوید و اشاره کند که در اعتراضات سخن حق نیز وجود دارد؛ باید کمی بیشتر بر روی مضمون سخن و آمارهایی که ارائه میدهد، دقت کرد.
نظرسنجی ویژه
🔸حجتالاسلام مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی رهبر در دانشگاههای کشور، روز گذشته در نشستی با دانشجویان دانشگاههای استان ایلام با تاکید بر اینکه در اعتراضات سخن حق نیز وجود دارد، تصریح کرد: "در یک نظرسنجی انجام شده ۱۰ درصد مردم اغتشاشها و ۵۵ درصد اعتراضات را تایید کردهاند. از این مقدار ۸۳ درصد اصلا در این اعتراضات شرکت نکردهاند ولی با این وجود معترضاند. این افراد ۶۰ درصد مسائل اقتصادی و معیشتی را دلیل این اعتراضها دانستهاند و همچنین بیش از ۲۰ درصد فساد اداری و اصلاح ساختار آن را بیان کردهاند. از این افراد سوال شده است که مطالبات شما چیست. که باز هم ۵۹ درصد اصلاح معیشت، ۶ درصد رفع فیلتر و تنها ۳.۵ درصد آزادی زنان را در حجاب و پوشش خواستار شدهاند."
منبع، همشهری آنلاین: https://www.hamshahrionline.ir/news/716873
تحلیل آماری
🔸نظرسنجی، نمونه آماریست از گردآوری نظرهای مختلف درون جامعه و سنجیدن افکار عمومی در ارتباط با مسائلی خاص و سرنوشتساز [در اینجا اعتراضها]؛ مؤثرترین راهکاریست در زمانهی ما برای «شنیدن» صدای واقعی مردم. اگرچه حکومت اسلامی بیشتر تمایل به «خفه کردن» دارد تا به «شنیدن» ولی، در هر دو حالت، نیازمند به آمار و ارقام دقیقی برای تصمیمگیریست. ارقام بالا، صرف نظر از اینکه ساختگی و دستکاری شده است یا نه، بر مبنای آن ضربهالمثلِ گوشآشنای فارسی که میگوید: "مُشت نمونهای است از خروار"؛ به روشنی نشان میدهند که ۳۸ میلیون نفر از جمعیت ساکن در شهرهای مختلف ایران، موافق اعتراضها، یعنی مخالف نظام دینی/سیاسی حاکم بر ایران هستند.
🔸برای فهم دقیق آماری که مصطفی رستمی ارائه داد، نخست ببینیم چه تعدادی از مردم، جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند. تا آنجا که من اطلاع دارم، مرکز آمار ایران در سرشماری سال ۱۳۹۵ شمسی، کل جمعیت کشور را به شکل زیر گزارش داد:
۷۹.۹۲۶.۲۷۰ نفر جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند؛
۵۹.۱۹۵.۶۴۵ نفر (۷۴ُ.۱ درصد) ساکن در شهرها؛ و
۲۰.۷۳۰.۶۲۵ نفر (۲۵.۹درصد) ساکن در روستاهای کشور هستند.
🔸از آنجایی که کل اعتراضها در طول چهلوچند روز گذشته تنها در شهرها اتفاق افتاده اند؛ آمار ۵۵ درصد موافقان اعتراض، برابرست با ۳۲.۵۵۷.۶۰۵ نفر. چنین برآوردی یعنی جمعیت شهرنشین کشور در حال انفجار و انقلاب است. وقتی نماینده رهبر در دانشگاههای ایران چنین آماری را میپذیرد، معنایش این است که جنبش #زن_زندگی_آزادی، هم پشتوانهی اجتماعی دارد و هم، زمینهی گسترش و تداوم.
🔸اگرچه رفتار و منش ایرانیان در برابر آمارگیران و پرسشگران همواره محافظهکارانه بود و همه هم از آن آگاهند؛ اما رستمی میخواهد بگوید وضعیت بهکلی تغییر کرده و در نشان دادن چهره واقعی جامعه کنونی ایران به دانشجویان میگوید: "۱۰ درصد مردم (حداقل ۵.۹۱۹.۵۶۴ نفر ساکن در شهرها) اغتشاشها را تأیید کردهاند". دقت کنید! نگفت ده درصد از میان آن ۵۵ درصد موافقان با اعتراضها، اغتشاش را تأیید میکنند. به زبانی دیگر، از میان ۵۹.۱۹۵.۶۴۵ نفر (۷۴ُ،۱ درصد) جمعیت ساکن در شهرها، ۳۸.۴۷۷.۱۶۹ نفر (۶۵ درصد) شدیدن مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند. در واقع این سطح از نارضایتی بهنوعی تأیید درستی آمار هست که چرا ۱۰درصد مردم محافظهکاری را کنار نهادهاند و مستقیمن از اغتشاش حمایت کردند که باید نوک پیکان خشونت را بهسوی نیروهای خشونتطلب نظام برگرداند.
🔸البته رستمی میگوید ۸۳ درصد موافقان اعتراض و اغتشاش، یعنی ۳۱.۹۳۶.۰۵۰ نفر، اصلا در این اعتراضات شرکت نکردهاند. خب نکرده باشند؟! در اعتراضهای سال ۵۷ــ۵۶ شمسی، اگر مبداء اعتراض را دی ماه سال ۵۶ بگیریم، بعد از گذشت یازده ماه اعتراضها میلیونی شدند. در واقع همین ۱۷ درصدی (۶.۵۴۱.۱۱۹ نفر) که در چهل روز نخست جنبش وارد خیابانها گردیدند، در مقایسه با دورۀ انقلاب اسلامی، رقم بسیار بزرگ، تأثیرگذار و چالش برانگیزی است. این رقم دستکم مُشت محکمیست به دهان وزیر کشور که جمع کل اعتراضکنندگان در کشور را، ۴۵.۰۰۰ نفر آمار داده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر