🔸سالها درگیر حل یک پرسش تاریخی بودم که چرا و به چه دلیلی مرد خردمندی مانند فردوسی، حاصل رنج ۳۵/۳۰ سالهی خود را تقدیم مرد مسلمانِ متعصبِ خونخواری به نام محمود غزنوی میکند؟[۱]
🔸فهم این داستان بخاطر پارهای دستبُردنهای منظوردار تاریخی به درون شاهنامه، اگرچه دشوار به نظر میآمد ولی، هرگز گمان نمیبُردم که حلّ این معمای پیچیده، بعد از ۵۰ روز مشاهده و مطالعه روی جنبش فرهنگی و مُدرن #زن_زندگی_آزادی آسانفهم گردد.
🔸هنگامی که نوجوانان و جوانان کشورمان با شعار زن، زندگی، آزادی، وارد خیابانها گردیدند، چگونه چهرههای معصوم و دادخواهانهیشان از همان نخستین لحظههای آغازین حرکت، بنحوی وجدان خوابآلود و حافظهی تاریخی غیرفعال کل جامعهی ایرانی را غلغلک دادند که بیدار شوید و ببینید چگونه میان جنبش فرهنگی و مُدرن #زن_زندگی_آزادی با جنبش فرهنگی «باب» و موج فرهنگیای که فردوسی به تنهایی به راه انداخت؛ پیوستگی تاریخی هزار ساله وجود دارد.
🔸اهل تاریخ نیک میدانند که «زن» نماد واقعی هر سه جنبش تاریخی بالا بودند و هستند. ولی، منظور از پیوستگی تاریخی در اینجا، موضوعی دیگری است. یعنی اگر رویدادهای سه دورۀ متفاوت تاریخی را با کمی انعطاف و دقت به زیر ذرهبین بگیرید، میبینید مخرج مشترک یا مخاطب مشترک هز سه جریان فرهنگی نام بُرده بالا، روشنفکران جامعه ایران بودند و هستند. در نگاه معصومانهی #مهسا_امینی، در معنای ترانهی سوزناک #نیکا_شاکرمی، در پیامهای اندیشیده شده #سارینا_اسماعیلزاده و در درون رقصهای روسری سوزان صدها تن از دختران زیبارو؛ تنها یک پیام پُر محتوا در خطاب به روشنفکران ایرانی وجود دارد که بدون حمایت آشکار و شفاف شما، جنبش کنونی نمیتواند پر و بالی بگیرد!
🔸در جنبش فرهنگی «باب» هم همین اندیشه غالب بود و دیدیم که باب، نخستین یاران خود را از میان طبقات روشنبین بالای کشور انتخاب کرد. مخاطبان فردوسی هم روشنفکران بودند! او نیک میدانست که محمود غزنوی درک و فهم درستی از فرهنگ گذشته ایرانیان ندارد اما، در درون دربار محمود، ۴۰۰ تن از شاعران پارسیگو حضور دارند و اگر نیمی از آنها تحت تأثیر فرهنگ بالنده عصر ساسانی قرار بگیرند، میتوانند بهترین مروجان فرهنگ در درون جامعه باشند و اتفاقن هم شدند.
🔸جنبشهای فرهنگی که گذار آگاهانهای از عصر آسمانی/بهشتی و دستنایافتنی، به عصر زمینی و زندگی واقعی انسانها بر روی زمین دارند؛ همواره بر شانههای ظریف روشنفکران سنگینی میکند و خواهد کرد. تنها روشنفکران هستند که نیک میدانند و میپذیرند که در گذر از این دورۀ پُر پیچوخم، چقدر نقش فرهنگِ شفاف و نقش زنان آگاه و آیندهنگر و تابوشکن مؤثر میباشند. تنها روشنفکران هستند که در برابر تهاجمهای ضدفرهنگی، با زبانی شیرین، اندیشیده شده و آگاهانه، برای مهاجمان توضیح میدهند که این جنبش عظیم و فراگیر، به نفع و برای خواهرم، خواهرت، و خواهران ماست!
🔸پانوشت:
۱ـ برخی از پژوهشگران دلیل چنین برخوردی را ناشی از «دین باوری» دانستند. اما این پاسخ پیش از اینکه بیاننگر «پژوهش» علمی و بیطرفانه باشد، بیشتر، نشانگر غرضورزی است. زیرا که هر آدم منصفی اگر کتاب را فقط ورق زده باشد، از همان آغاز متوجه خواهد شد که نه تنها «شاهنامه» در ارتباط با دین، کتابیست بسیار شفاف، بلکه سُراینده آن نیز آشکارا نشان میدهد که بههیچوجهی دغدغه دین و مذهب ندارد. مردی که همهی بیم و امیدش حول محور آزادگی، خردگرایی، ایراندوستی و داد میچرخد، چرا باید چنین اثری را تقدیم مرد بیخرد و سراپا متعصبی نماید؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر