‏نمایش پست‌ها با برچسب Peace02. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب Peace02. نمایش همه پست‌ها

سه‌شنبه، مهر ۲۹، ۱۳۹۹

ابزاری بنام صلح امام حسن

 🔸 سالگرد مرگ امام دوّم شیعیان از یک‌سو، و پیغام / پسغام‌های پنهانی لابی‌های ایران و آمریکا از سوی دیگر بهانه‌ی مناسبی را برای دغل بازی‌های گروهی از آخوندها مهیّا نمود تا بار دیگر مسئله «صلح امام حسن» را بر سر زبان‌ها بیاندازند. 

 

🔸 اما پیش از پرداختن به دغل بازی‌های آخوندی، نخست ببینیم که داستان واقعی صلح امام حسن اصلن چه بود؟ محتوای آن صلح در ساده‌ترین تعریف یعنی: پذیرش هژمونی و ولایت معاویه توسط حسن مجتبی. آن پذیرش در عمل نیز یعنی چشم‌پوشی از حق خلیفه‌گری و بیعت‌کردن با معاویه.  

🔸 ولی چنین گذشت و عقب‌نشینی‌ای بدین معنا نبود که امام حسن تمایلات صلح‌خواهانه داشت. پذیرش صلح بیش‌تر تحمیلی و متأثر از دو عامل بیرونی بودند: نخست، تمایل شدید و سرسختانه‌ی معاویه به ادامه جنگ بعد از مرگ علی بن ابیطالب در خاتمه دادن به «داستان دو خلیفه‌ی رقیب» در عراق و شام؛ و دوّم، گرایش حاکم بر سپاه امام حسن که اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها مردمان ساکن در عراق کنونی بودند، گرایش به زندگی کردن بود نه ادامه جنگ و شهادت طلبی و شهید شدن. به‌همین علت حسن مجتبی بعد از عقد قرارداد صلح با معاویه و گرفتن تأمین جانی از او، بخاطر کم‌توجهی مردم عراق در کوتاه‌ترین زمان ممکن عراق را بسوی مدینه ترک کرد.

🔸 تا پیش از شکل‌گیری و علنی شدن باصطلاح اسلام سیاسی، روحانیت ایران هرگز روی علت و محتوای صلح امام حسن تأکید نمی‌کرد. مقرون به صرفه هم نبود چون‌که موجب بالارفتن آگاهی رعیت و زمینه‌ساز تمرّد آنان در دنباله روی از روحانیت می‌گردید. محتوای صلح حسن مجتبی تنها یک پیام داشت که: عقب‌نشینی و باصطلاح صلح‌خواهی حسن مجتبی پیش از این‌که ربطی به قدر قدرتی معاویه داشته باشد، بیش‌تر متأثر از تمرد مردم شیعه از نوّه پیامبر بود. از این منظر آخوندها بیش‌تر روی حکومت‌های جائر و عادل انگشت می‌گذاشتند تا بتوانند کشته شدن حسین بن علی را در کربلا توجیه کنند. اما از ۱۵ خرداد به این سو، نخست مراجع تقلید سنتی ایران بودند که بر سر یک دو راهی دردسر سازی قرار گرفته بودند که نه می‌توانست به حکومت محمدرضا پهلوی بگویند حکومت عادل [چون که مسئول مستقیم کشتار ۱۵ خرداد بود] و نه می‌توانستند بگویند حکومت جائر، در این‌صورت باید دنباله روی خمینی می‌شدند. وقتی طرف‌داران اسلام سیاسی به رهبری آیت‌اله منتظری مراجع سنتی را در حمایت از خمینی زیر فشار گرفتند، آن‌ها موضوع صلح امام حسن را برجسته کردند.

🔸 آن روزها این نوع بحث‌ها و تحلیل‌ها تنها در درون حوزه‌های علمیه جاری بود. اما در سال ۱۳۵۵، وقتی گروهی از زندانیان مسلمانان [بیش از ۵۰ نفر] به رهبری عسگر اولادی می‌خواستند در جهت رهایی خود از زندان توبه‌نامه امضاء کنند؛ مسئله‌ی صلح امام حسن و برداشت زندانیان از این صلح جنبه عمومی به‌خود گرفت و همراه با آزادی آن‌ها وارد عرصه عمومی گردید. زندانیان سیاسی مسلمان همان پرسش مراجع سنتی را که در رهایی از شرّ طرف‌داران خمینی در مقابل چشم امثال منتظری‌ها می‌گرفتند؛ در برابر چشم‌های هم‌دیگر گرفتند و از یک‌دیگر می‌خواستند تا تحلیل فردی‌شان را در بارۀ محمدرضا پهلوی ارائه دهند که او، معاویه زمانه هست یا یزید زمانه؟ بدیهی بود کسی که محمدرضا را معاویه زمانه ارزیابی می‌کرد، رفتارش با شاه می‌بایست شبیه رفتار امام حسن می‌بود و در غیر این صورت، زندانی حق داشت به پیروی از مجاهدین خلق، راه حسینی را دنبال کند.

🔸 حالا که محتوای بحث تا حدودی روشن گردید، پرسش کلیدی این است که در ارتباط با مذاکره و صلح با آمریکا، چه کسی معاویه است و چه کسی امام حسن؟ کارنامه ۳۲ ساله خامنه‌ای به روشنی نشان می‌دهد که او بخاطر تحقق استراتژی هلال شیعه‌ای که در سر دارد، با تمام وجودش مخالف سر سخت هر نوع روابط دوستانه و صلح‌آمیز با آمریکاست. پس چرا صلح امام حسن در این روزها در درون جامعه طرح و مورد بحث و جدال قرار می‌گیرد؟ پاسخ دقیق و درست را از زبان رئیس جمهور ایران روحانی بشنوید: امام حسن [بخوانید خامنه‌ای] بخاطر خواست اکثریت مردم [بخوانید فشار عمومی] با معاویه صلح کرد. به‌زبانی دیگر، روحانی دارد به خامنه‌ای و پیروانش هشدار می‌دهد که موج بزرگی در آینده نزدیک راه خواهد افتاد و همه ما [آخوندها] را با خود خواهد بُرد.

سه‌شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۹

تنها راه حل موجود


🔸 منطقی‌ترین راه برای حل بحران پیچیده فلسطین، داشتن شهامت است. وقتی در سیاست سخن بر سر شهامت است، شنونده تنها در محور یک نکته می‌اندیشد که: راه حل موجود است اما سیاست‌مداران شهامت ابراز بیان ندارند. 



🔸 اگر رهبران کشورهای عربی کمی شهامت از خود بروز بدهند و روش برخورد امارات را الگو قرار دهند و دنبال کنند؛ یعنی به‌صورت دسته‌جمعی تلاش کنند تا رابطه‌ی سیاسی خردمندانه، آینده‌نگرانه و دوستانه با اسرائیل برقرار کنند، معضل فلسطین در کوتاه مدتی برطرف خواهد شد. یعنی اگر کمک‌های بی‌حساب مالی کشورهای عربی به فلسطینی‌ها قطع گردد، آن‌ها مجبور خواهند شد تا برای آینده ملت‌شان فکر و برنامه‌ریزی کنند.

🔸 تحقق چنین راه حلّی شاید به‌زعم بعضی‌ها کمی دشوار باشد ولی، امکان پذیر هَست. این نوع تابوشکنی زمینه و آمادگی فکری در بین مردم جوامع مختلف خاورمیانه دارد. و اگر بخواهم دقیق‌تر چنین راهبردی را تجزیه و تحلیل کنم، دنباله همان خواست «بهار عربی» است. که مردم در خیزش‌های بهار عربی نشان داده بودند که «ما» کشورهای مختلفی هستیم، با فرهنگ و منافع گوناگون و جدا. همان‌گونه که زبان تعدادی از کشورهای جهان، انگلیسی، یا آلمانی، یا اسپانیایی‌_‌ایتالیایی هست، زبان ما هم عربی است. اشتراک زبان، هیچ ربطی به جماعت واحده و سیاست واحده و منافع واحده ندارد.  

🔸 مهم‌ترین مشکل خاورمیانه، مشکل عقب‌ماندگی رهبران کشورهای منطقه و ارزیابی‌های غلط آنان از واکنش‌های نیروهای افراطی است. متأسفانه، رهبران کشورهای عربی به همان اندازه‌ای که در باره واکنش‌های نیروهای افراطی در منطقه می‌اندیشند، به همان اندازه در باره حمایت بدنه‌ی جامعه خود از ایده رهبران‌شان نمی‌اندیشند. و این نیاندیشیدن‌ها علت توأمان فرهنگی‌_‌فکری دارد که این گروه از رهبران ترس از شفافیت و اعتماد به مردم جامعه خود و ترس از دموکراسی دارند.  

🔸 این نحوه‌ی برخورد تنها مختص به رهبران کشورهای منطقه نیست، سازمان‌ها و حزب‌های سیاسی نیز چنین دوگانه‌گی را با اعضای خود داشتند و دارند.  یاد حرف‌های زنده یاد علی‌اکبر جعفری [فریدون] در شهریور ماه سال ۱۳۵۳ افتادم. می‌گفت: "بیش از یک ساعت و نیم نوار از زنده یاد صفاری آشتیانی ضبط کرده داریم که در باره فسادهای مختلف گروه‌های فلسطین صحبت کرد."، به نقل از آشتیانی می‌گفت "که نزدیکی و ارتباط‌مان با فلسطینی‌ها شاید در کوتاه مدت به نفع ما باشد ولی، در دراز مدت از این رابطه سودی نخواهیم بُرد." و تجربه هم نشان داد که سودی نبرده‌ایم اما، بعد از گذشت ۴۶ سال از این سخن، بجز یک استثنای اشاره‌وار، بسیاری از کادرهای قدیمی سازمان فدائی، هنوز نمی‌دانند نظر دو تن از رهبران اولیه فدائی، در باره فلسطینیان چه بود؟