(به بهانه ۴۶مین سال ترور گروه جزنی_ظریفی)
🔸 بهمن نادریپور معروف به تهرانی، در نخستین بخش فیلم «شعله» که «نادر جوانخوشدل» آنرا تهیه کرده بود، در ارتباط با ترور گروه جزنـی_ظریفی گفت: "سر میز ناهار «عطارپور» جزئیات طرح را با تاکید بر اینکه امروز روز اجرای عملیاتی است که قبلن به توافق رسیده بودیم، توضیح داد. او گفت ثابتی هم در جریان است و دستور اجرای طرح را داد و دیگر هیچکسی حق اعتراض و سرپیچی ندارد."
🔸 در فردای پخش فیلم شعله از سیمای ایران، کسی از منظر حقوقی/تأمینی اعتراض نکرد که بر مبنای کدام نوشته و قانونی زندانیانی را که دو بار در طول مدت زندانشان محاکمه و محکوم شده بودند، نیروهای امنیتی دلخواسته ترور میکنند؟ البته توجه و منظورم از عدم اعتراض، نه مردم عادی بلکه، جامعه سیاسی ایران است که بهمعنای واقعی بیتوجه بودند به مسائل حقوقی/امنیتی و موضوع جاانداختن و عمومی کردن تأمین و تضمین امنیت آینده خود در درون جامعه. چرا که ترور گروه جزنی_ظریفی نخستین حادثه شوم در قرن بیستم نبود! در زمان رضاشاه نیز چنین اتفاقی را تا حدودی شاهد بودهایم که چگونه دکترتقی ارانی را که محاکمه و باصطلاح محکوم و زندانی شده بود، در نیمهشبی در درون زندان ترور میکنند و میکُشند. به زبانی دیگر، میخواهم با تأکید یادآوری کنم که موضوع ترور زندانی از منظر حقوقی، هیچگاه عطف به مآسبق نمیشود که گروهی بگویند ۴۶ سال از این ماجرا گذشت! دیدیم که فاجعهی وحشتناک نسلکشی سال ۶۷ نیز به همهی ما نشان داد که موضوع ترور و محرومیت دائمی دگراندیشان در زندگی، همواره موضوع روز هستند و هرگز عطف به مآسبق نمیشوند و نخواهند شد!
🔸 این تذکار از این جهت حائز اهمیت است که در خرداد ماه سال ۱۳۵۸ سانسوری وجود نداشت و هرکسی میتوانست اعتراض حقوقی خود را منتشر کرده و یا دستکم، از طریق تلفن از سیمای ملی [یا اسلامی] بخواهد که با دعوت از حقوقدانها یک نشستِ بحث و بررسی حقوقی را پیرامون مصاحبه بهمن نادری [تهرانی] سازمان دهد تا هم چشموگوش مردم و هم چشموگوش افرادی که قرار بود برای نوشتن قانون اساسی نامزد و انتخاب گردند؛ باز شود و چارهای بیاندیشند تا در آیندهی دور یا نزدیک، چنین فاجعهی دردناکی دوباره تکرار نگردد. اما دیدیم کسی اعتراضی نکرد، طرحی برای چشمانداز نداشت و پیشهادی ارائه نداد!
🔸 در نتیجه پخش فیلم شعله از تلویزیون ملی بجای اینکه جامعه سیاسی ایران را هُشدار و آگاه کند، روحانیت حوزه علمیه [یا حوزه قدرت سیاسی] را بیدار کرد. نادر جوانخوشدل تهیهکننده و کارگردان فیلم شعله بعدها در مصاحبهای با «سایت آزادی» [شنبه، ۶ شهریور ۹۸] گفت فردا که به سیما رفتم قطبزاده بخاطر پخش فیلم بسیار عصبانی بود و اعتراضکنان گفت: "از دیشب تا الان از قم ۱۵۰ تلفن به من شده، چرا در مصاحبه با تهرانی از وضعیت روحانیان زندانی نپرسیدی؟ گفتم پرسیدم. گفت پس چرا پخش نکردی؟ گفتم به من گفت همه آخوندها با ساواک همکاری کردند، به تهرانی گفتم از فلان آخوند بگو از فلان آیتالله بگو اینها که زندان بودند، با اینکه آذری قمی آنجا نشسته بود و صدای ما را میشنید، تهرانی رو به من کرد و گفت همه روحانیت با ساواک همکاری میکردند."
🔸 البته روحانیت تنها به اعتراض تلفنی بسنده نکرد. نیمه شب همان شب آمدند تهرانی و آرش را از زندان قصر بُردند به سلطنتآباد، مرکز ساواک سابق. به او قول یک معامله را میدهند که اگر در دادگاه همان چیزی را بگویی که ما میخواهیم، زنده بودنت را تضمین میکنیم. و این کُنش سیاسی مقدمه و آغازی بود برای جعل واقعیتهای تاریخی. بدیهیست جعلکنندگان و پاکسازیکنندگان تاریخ، توانایی شگرفی در پاکسازی کردن جامعه از دگراندیشان هم دارند. از این منظر، ارجاع ما به گذشته و بازکردن پرونده کشتار گروه جزنی_ظریفی، بهنوعی به صدادرآوردن ناقوس آگاهی است که در جهت تغییر شرایط کنونی، برخلاف صد سال گذشته، کمی هوشیارانه برخورد کنیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر