در يک مهمانی دنيای مجازی که انواع
اپليکيشنهای (Application)شبکههای اجتماعی و
پيامرسانی
و ديگر سرويسدهندگان عکس و ويديو و موزيک حضور داشتند؛ هرکدام در معرفی
خود جملهای گفتند:
🔸 فيسبوک گفت: "من همهکس
شناسم!"
🔸 ويکیپديا گفت: "من همه چيز دانم!"
🔸 گوگل گفت: "من همه چيز دارم و بانکدارم!"
🔸 اينترنت نيشخندی زد و گفت: "بی من، نه کسی کسشناس
است، نه کسی چيزدان است، و نه کسی چيزدار است! بی من، همهی
کارها و ادعاها، خواهند خوابيد".
🔸 ناگهان «برق» در خطاب به اينترنت، از تهَ سالن فرياد کشید
و گفت: "عجب! واقعن؟"
🔸 من متعلق به نسلی هستم که «برق» در زندگی روزانه برای ما
معنايی جز روشنايی نداشت. تازه آن روشنايی هم کامل نبود. ساعت ده شب، تنها کارخانه
برق شهر ما، کليد خاموشی رو میزد و شهر يکپارچه
میرفت زير سقف تاريکی. البته شهر لاهيجان پيش از اينکه
کارخانه برق داشته باشد کارخانههای چایسازی
داشت و همهشان هم موتورهای برق بسيار قویای
داشتند. با اين وجود، چرخه زندگی و وسايل زندگی [مثل اجاق و آبگرمکن و يخچال] تنها
با سه مواد هيژم و ذغال و نفت [و بعدها با کپسولِ گاز] میچرخيد.
خوب بخاطر دارم که در سالهای ۳۴_ ۱۳۳۲، شبها
وقتی پدرم از دکان برمیگشت، با يکدست راديو رو در بغل داشت
و با دستی ديگر، باطری ۱۲وُلت را حمل میکرد. در واقع در آن سالها
راديوی خانه ما مثل آخوندها که حيات خود را از ممات میگيرند،
برقاش را از باطری میگرفت.
🔸 وقتی در جامعهای برق را به معنای
روشنايی میفهمند، طرح شعار الکتريفيکاسيون [برقیکردن
زندگی] در سالهای ۳۲_ ۱۳۲۹
توسط جوانها، بههيچوجهی قابل فهم و لمس نبود. مردمی که در خانه تلويزيون، کولر
و پنکه... يا سشُوار نداشتند هرگز نمیتوانستند درک روشنی از برق
بهعنوان يک زيرساخت مهم داشته باشند. به زبانی ديگر، در عصر
«هندلی» که سيمهای تلفن با کوچکترين باد و برفی پاره، و
ارتباطها قطع میشدند؛ «ندانستن»، گناه
نبود! اشکال اينجاست که بعد گذشت ۶۵ سال از آن تاريخ، دولت يا ملتی پيدا شوند که ندانند
ميان زيرساختها [بهويژه برق] و عدالت اجتماعی ارتباط تنگاتنگی وجود دارند.
🔸 وقتی میگوئيم ما در عصر اطلاعات
بسر میبريم؛ دسترسی آزاد به اطلاعات، جزئی
از عدالت اجتماعی و جزئی از حداقلهای زندگی است. بدين معنا
که همه خانهها «بايد» برق و تلفن و اينترنت آزاد و نامحدود داشته
باشند. در چنين عصری، يک دولت مردمی و سرويسدهنده، يا يک دولت شفاف و
روشن، بجای تهديد و فيلتر کردن فلان شبکهی اجتماعی، چنان بسترسازیای
میکند که اگر بنا به هر دليلی برق منطقهای
قطع شد؛ مردم آن منطقه محروم از اينترنت نگردند. در غير اين صورت آن دولت، دولت
جهل و خاموشا ست، و خاموشی، گناه ماست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر