🔸 داستانهای پنج کتابِ مقدس صحَف،
زبُور، تورات، انجيل و قرآن گواهی میدهند که نخستين اختلاف و اعتراض و درگيری
حضرت حوا و حضرت آدم با خدا، بر سر «فيلترينگ» بود.
🔸 خدا در آغاز خلقت ظاهرن دو چشم بينا و تيزبين به آدم و حوا
میدهد اما پس از لحظهای به اين بهانه که مبادا آنها تحت تأثير زيبايیها و رابطههای
دوستانه و عاشقانه، دل از خدا بَرکنَنَد و او را فراموش کُننَد؛ از کردۀ خود
پشيمان میگردد و همهی راههايی که به سايتهای «بينايی» و «آگاهی» و «دانايی»
و «عشق» متّصل میشدند را مسدود و «فيلتر» میکند.
🔸 در واقع خدا، نخستين کس، نخستين روح، يا نخستين شبحی بود
که برای دنيای واقعن مجازی خود يعنی بهشت، يک «سامانه ملی» تعريف کرد تا همهی موجودات
ساکن در بهشت را در کنترل داشته باشد. آيا
سياست فيلترينگ خدا جواب داد؟ آيا او توانست انسان را که تشنهی آگاهی
و ارتباطگيریست، محدود به درون آن سامانه کند؟ پاسخی را که میشود
از درون داستانهای کتابهای مقدس بيرون کشيد،
کاملن روشن است: خير! خدا شکست خورد و سياست فيلترينگ به ضد خود مبدل گرديد.
🔸 حوا وقتی رفتار پارادوکسيکال [متناقضنما] خدا را ديد که
از يکسو انسان با شعور را اشرف مخلوقات مینامد
اما از سوی ديگر، میکوشد تا آن شعور را فيلتر کند؛ رو به آدم کرد و گفت: زندگی
بدون زيبايی و بينايی و لمس و ارتباط، نمیتواند زندگی معنادار و لذتبخشی باشد! چنين
زندگیای، پيشکش بخشنده! و بعد دست آدم را گرفت و دوتايی راه افتادند به جستوجو
زندگی و يافتن «فيلترشکن».
🔸 در کتاب عهدعتيق آمده است: از آنجايی که جوينده، يابنده
است! آن زوج جوان نيز «درختِ معرفت» جدا افتاده و بايکوتشده را در هنگام جستوجو يافتند.
درخت معرفت در معرفی خود به آدم و حوا گفت: "هر کسی از ميوه من بخورد، بينايی
[و آگاهی] او صد چندان خواهد شد". وقتی آن دو نفر سيبی از درخت معرفت چيدند و
گازی به آن زدند، زندگی به شکلی تازه و
با حضور دو موجودی که در دستهایشان
سيب گاززده بود؛ کليک و کليد خورد. سيب گاز زده از آن روز شد نماد فيلترشکن و
تابوشکن و نافرمانی در برابر سياستها و فرهنگ بندهپروری!
🔸 متأسفانه در عصر ارتباطات جهانی ما با مسئولانی سر و کار
داريم که نه حاضرند از شکست سياست فيلترينگ خدا درسی بياموزند و نه، از شکستهای
مکرر نظام اسلامی که چهل سال آزگار، هزينههای فوق کلانی را صرف
سياست فيلترينگ کردهاند. در زير گوش چنين مسئولانی که نه رهنمودهای علمای
اجتماعی را میپذيرند و نه واقعيتهای تاريخی را برمیتابند؛
اگر کسی تعريف کند که بشر از زمان کشف آتش به فکر ارتباطگيری
و راهانداختن «اس.ام.اس» دودی و شبکه اجتماعی و خبررسانی دودی
بود؛ اگر کسی توضيح دهد که اغلب کشفيات و توليدات بشری از آتش بگيريد تا چراغ قوه،
از تلگرام و قطار بگيريد تا هواپيما و اينترنت، مخرج مشترک واحدی به نام «ارتباطگيری»
دارند؛ مطمئن باشيد که به جز شنيدن خندههای آزاردهنده، راه به
جايی نخواهيد بُرد. زيرا که فيلترينگ در زمانهی
ما ديگر سياست نيست بلکه، ساديسم است! ريشه در باور بيمارگونهای
دارد که میخواهد زندگی را تبديل کند به يک جهنم واقعی. در تقابل با
آن، بايد شيوهای را دنبال کرد که موجب وحشت «آنها»[سياستگذاران
فيلترينگ] گردد، يعنی برافراشتن پرچم سيبِ گاز زده!
🔸 سيب گاز زده در زمانهی ما، هم نشانهی
نافرمانی در برابر سياستها و فرهنگ بندهپروریست؛
هم نماد رهايی است و هم، نخستين سنگِ بنای آزادی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر