🔸 چه فرقی میکند میان سیاستهای بغایت وحشتناک «جداسازی» و «جدازیستی» فاشیست هیتلری، با سیاست «غیرستیزی»، «جداسازی» و «جدازیستی»ای که خامنهای در حال دنبال کردن است؟
🔸 چه فرقی میکند میان مضمون فاشیستی تابلوی «ورود یهودیان به مغازه ممنوع» در دورۀ آپارتاید هیتلری، با مضمون فاشیستی تابلوی «ورود بیحجابان به مغازه ممنوع» در دورۀ آپارتاید خامنهای؟
🔸 چه فرقی میکند میان سیاست فاشیستی هیتلری در محروم کردن کمونیستها، سوسیالیستها، کولیها و یهودیان از حداقل حقوق اجتماعی با سیاستی که خامنهای در محروم کردن استادان دانشگاه، هنرمندان سینما، معلمان، ورزشکاران و دیگران از حداقل حقوق اجتماعیشان دنبال میکند؟
🔸 چه فرقی میکند میان غارت و چپاول اموال یهودیان در دورۀ فاشیست هیتلری، با غارت و چپاول اموال زنان بیحجاب زیر عنوان باصطلاح قانون ۷۰ مادهای «عفاف و حجاب» در دورۀ خامنهای فاشیست؟
🔸 از این نمونه پرسشهای «چه فرقی میکند» بسیارند و چند نمونه بالا را بدین علت آوردم تا یک پرسش کلیدی را در اینجا طرح کنم: آیا خواهران و برادران مسلمان هموطن ما به این حقیقت تلخ واقف هستند وقتی سمتگیری نظام سیاسی رو به فاشیست است؛ برایش «فرقی نمیکند» که شما خواهران و برادران بر مبنای باورتان تا دیروز نیروهای پیاده نظام بودید؟ مطمئن باشید برایش فرقی نمیکند که شما را چون «خس و خاشاک» دور بریزد و زیر پا له کند. اما اگر دیر بجُنبید، وقتی نوبت به شما رسید، وضعیتتان میشود شبیه وضعیت آلمانیها زمان هیتلری که سکوت کردند، و آن سکوت را «فریدریش گوستاو امیل مارتین نیمولر» آلمانی با زیبایی و ظرافت خاصی در شعر با معنای خود چنین سرود:
اوّل آمدند سراغ کمونیستها،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد آمدند سراغ سوسیالیستها،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
و بعدتر آمدند سراغ یهودیها،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض