پنجشنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۵

زبان سازنده، کليد زندگی آينده!

آيت‌اله خامنه‌ای:" زبان دولت‌مردان آمريكايی، زبان تهديد و ارعاب است. اما ملت بيدار و مصمم ايران و دولت و مسئولان متكی بر حمايت مردم، به اين تهديدها اعتنايی نخواهند كرد."
در قرن بيست و يکم، زبان نوعی وسيله رفتار در روابط انسان‌ها است. در واقع، ما با تکيه بر بعضی واژه‌ها، پيش از آن‌که بخواهيم معانی و مفاهيم را برسانيم، بيش‌تر و در حقيقت قصد داريم نيات، اعمال و کردار خودمان را بروز دهيم. در پس واژه‌ها و کاربرد آن، هميشه و در همه وقت، هم شخصيت و هم انگيزه انسانی‌ ـ‌اعم از مثبت و منفی‌ـ پنهان‌اند. و بی‌سبب نيست که پژوهش‌گران جهانی معتقدند: زبان سازنده، کليد زندگی آينده است!
اگر زبان دولت‌مردان آمريکايی زبان تهديد و ارعاب است؛ بديهی است که اين تهديدها به دلايل مختلف و روشن، در دراز مدت تأثيرگذارند. هم موقعيت و مناسبات بين‌المللی دولت ايران را با ساير دولت‌های جهان خدشه‌دار خواهند ساخت، و هم می‌توانند هويت و منافع ملی ما را بخطر بياندازند. با توجه به چنين واقعيتی پرسش اين است که چگونه آقای خامنه‌ای و دولت‌مردان ايرانی می‌توانند در برابر چنين خطری بی‌اعتنا باشند؟ آيا واژه «بی‌اعتنايی» به‌نوبه خود نوعی تهديد متقابل نيست؟ آيا در پس واژه بی‌اعتنا، نوعی بی‌تفاوتی در باره ايران و هويت ايرانی را مشاهده نمی‌کنيم؟
وقتی‌که بطور مشخص و به استناد داده‌های آماری و نظرسنجی‌ها، رهبری می‌داند که اکثريت قريب به اتفاق ملت ايران نگران جنگ و ويرانی کشورند؛ يا وقتی رهبری می‌بيند که همين تهديدها بر روی اقتصاد ناتوان کشور اثری نامطلوب گذاشته است و از همين لحظه بازارهای داخلی را راکد و بی‌رونق ساخته‌ است؛ آيا نبايد گفت که از واژه بی‌اعتنايی مورد نظر ايشان، بوی ويرانگری را می‌شنويم؟ اگر زبان ديپلماسی دولت‌مردان آمريکايی تهديد آميز است، زبان دولت‌مردان ما نيز به‌هيچ‌وجه سازنده نيست! دولت‌مردان ما عملا و آشکارا دارند نشان می‌دهند که به خواست و تمايلات مردم ايران بی‌اعتنا هستند.
واقعا چه کسی به آرامش و دوستی با ديگران نيازمند است؟ ما يا دولت آمريکا؟ ما تنها در سايه آرامش، دوستی و تعامل با ديگران است که می‌توانيم منافع و امنيت ملی‌مان را حفظ و تأمين کنيم و با اتکا به چنين آرامشی، در جاده ترقی و تحول گام بگذاريم. اما وقتی رهبری حکومت، که مسئوليت سياست خارجی و ارتباطات بين‌المللی برگرده اوست، تعمدا همه نوع کمک‌های مالی و فنی دست‌يابی به تکنولوژی هسته‌ای را به دولت سودان وعده می‌دهد ـ‌ دولتی که هنوز قادر نيست نان شب ملت‌اش را تأمين کند‌ـ ساده‌ترين معنايش اين است که خصوصيت اصلی سياست خارجی دولت ايران، هنوز برمبنای ارتباط‌گيری، نزديکی و تعامل نيست. بعبارتی ديگر، مفهوم دقيق وعده‌های آقای خامنه‌ای، يعنی گسترش ميدان جنگ و تهديد امنيت جهانی. و از اين منظر بی‌اعتنايی، آن هم بعد از وعده‌هايی که به رئيس جمهور سودان داده‌اند ـ‌حتا اگر توان اجرايی و تحقق آن امکان ناپذير باشد‌ـ يعنی رهبری حکومت ايران هدف‌مندانه، می‌خواستند سياست تهديد‌آميز دولت بوش را تقويت سازند؟!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

در بلاگ نيوز لينک داده شد

ناشناس گفت...

سلام.کسانی که زياد حرف ميزنند٫بد حرف ميزنند.همان داستان٫زبان سرخ و سر سبز.