در همه فرهنگها و در باور اکثريت قريب بهاتفاق انسانها، بعضی روزها، روزهای استثنايی و از جنس ديگرند. روزهايی مانند آغاز سالنو، تولد، نامزدی، ازدواج و حتا روز انتخاب حرفه و استخدام و ورود به عرصه اجتماع، به سهم خود، هم محرک ذهناند و هم مشوق انسان. انسانها در چنين روزهايی، ناخواسته آئينهی زمانه را در برابر خود میگيرند، و در همان نگاه اوّل، ذهن بیهيچ ارادهای تحريک میشود، و همهی تلخیها و شادکامیها و فراز و فرودهای يکساله را دگرباره مرور میکند.
اين نوشتم تا بگويم که در چند سال گذشته، روز تولد وبلاگ نيز، بعنوان يک روز استثنايی در زندگی وبلاگنويس جا باز کرده است. بلاگرها، حتا اگر به اجبار و تحت تأثير سختیها و پيچيدگیهای زندگی، زاد روز خويش را ناديده انگارند و يا با سکوت برگزار کنند؛ در عوض، در ارتباط با روز تولد وبلاگشان، سکوت نخواهند کرد. در اين روز، بدون استثناء، بلاگرها از انگيزههای خود مینويسند که چرا و چگونه وارد دنيای مجازی شدهاند. کارنامه يکساله را برمیرسند و شهد و تلخی نوشتار را عيار میزنند و میسنجند.
روز گذشته، روز تولد وبلاگ و آغاز چهارمين سال فعاليت وبلاگیام بود! سه سال زمان کمی است و غيرقابل لمس و شمارش. اما در همين مدت کم، نکتهها و تجربههای ارزشمندی آموختم. اگر برای ورود در هر عرصهای، سطح و معيار و مدت و آغاز و فرجامی را ملاک قرار میدهند، بلاگرها جدا و فارغ از آن قيد و بندها هستند. البته ديدگاهها و برداشتهای بلاگرها ممکن است متفاوت باشند و هست. اما من با نگاهی که همواره از فاصل افتادن ميان دو نسل وحشت داشت و دارد، شهروبلاگ را مثل پُلی يافتم که همين زيست جهان فردی را، با جامعه و مردمم که فرسنگها از همديگر دوريم، متصل میسازد. در اين عرصه، نه تنها بنا به وسع و توانم، از اين چند سال راضی و خشنودم؛ بلکه همچنان و مثل دوران جوانی، احساس طراوت و شادابی میکنم و از آن نيرو میگيرم.
با وجودی که در سال گذشته ـبهخصوص در چهار ماه اخير، کارنامه نسبتا خوبی نداشتم و تحت تأثير يکسری عوامل بيرونی و تحميلی و يک نمونهاش مشکل فنی کامپيوتر بود ـکه بمدت دو ماه گرفتارشم و ذهن و فکر و انرژی و وقت من و سرويسکاران شرکت acer را مشغول کرد و برباد داد ولی تا همين لحظه، هنوز علت اصلی نقص فنی روشن نشدـ میدانم که غيرفعال برخورد کردهام؛ اما ايميلها و آفلاينها دلگرم کننده و تشويقی دوستان جوانم نشان داد که هنوز ميان دو نسل، برسر بسياری از مسائل تفاهم وجود دارند. هنوز راه درک و فهم يکديگر باز و هموار است.
اميدوارم در فرصتی ديگر، در اين زمينهها بيشتر بنويسم!
ضميمه: دومين سال هم گذشت!
اين نوشتم تا بگويم که در چند سال گذشته، روز تولد وبلاگ نيز، بعنوان يک روز استثنايی در زندگی وبلاگنويس جا باز کرده است. بلاگرها، حتا اگر به اجبار و تحت تأثير سختیها و پيچيدگیهای زندگی، زاد روز خويش را ناديده انگارند و يا با سکوت برگزار کنند؛ در عوض، در ارتباط با روز تولد وبلاگشان، سکوت نخواهند کرد. در اين روز، بدون استثناء، بلاگرها از انگيزههای خود مینويسند که چرا و چگونه وارد دنيای مجازی شدهاند. کارنامه يکساله را برمیرسند و شهد و تلخی نوشتار را عيار میزنند و میسنجند.
روز گذشته، روز تولد وبلاگ و آغاز چهارمين سال فعاليت وبلاگیام بود! سه سال زمان کمی است و غيرقابل لمس و شمارش. اما در همين مدت کم، نکتهها و تجربههای ارزشمندی آموختم. اگر برای ورود در هر عرصهای، سطح و معيار و مدت و آغاز و فرجامی را ملاک قرار میدهند، بلاگرها جدا و فارغ از آن قيد و بندها هستند. البته ديدگاهها و برداشتهای بلاگرها ممکن است متفاوت باشند و هست. اما من با نگاهی که همواره از فاصل افتادن ميان دو نسل وحشت داشت و دارد، شهروبلاگ را مثل پُلی يافتم که همين زيست جهان فردی را، با جامعه و مردمم که فرسنگها از همديگر دوريم، متصل میسازد. در اين عرصه، نه تنها بنا به وسع و توانم، از اين چند سال راضی و خشنودم؛ بلکه همچنان و مثل دوران جوانی، احساس طراوت و شادابی میکنم و از آن نيرو میگيرم.
با وجودی که در سال گذشته ـبهخصوص در چهار ماه اخير، کارنامه نسبتا خوبی نداشتم و تحت تأثير يکسری عوامل بيرونی و تحميلی و يک نمونهاش مشکل فنی کامپيوتر بود ـکه بمدت دو ماه گرفتارشم و ذهن و فکر و انرژی و وقت من و سرويسکاران شرکت acer را مشغول کرد و برباد داد ولی تا همين لحظه، هنوز علت اصلی نقص فنی روشن نشدـ میدانم که غيرفعال برخورد کردهام؛ اما ايميلها و آفلاينها دلگرم کننده و تشويقی دوستان جوانم نشان داد که هنوز ميان دو نسل، برسر بسياری از مسائل تفاهم وجود دارند. هنوز راه درک و فهم يکديگر باز و هموار است.
اميدوارم در فرصتی ديگر، در اين زمينهها بيشتر بنويسم!
ضميمه: دومين سال هم گذشت!
۱۴ نظر:
مجید جان تبریک. چهل سالگی وبلاگ را هم جشن بگیریم. البته خودت با دوستان من که آنموقع دیگه نیستم و بهاصطلاح جا باز میکنم برای آیندهگان.
حسن جان، دیدی چگونه گرما ملاجم را تکان داده است اسها را عوضی میگیرم وبلاگها را قاطی پاطی میکنم ای داد بیداد
مبارک باشد!
:)
در بلاگ نیوز لینک داده شد
حسن جان
شعر: آری آغاز دوست داشتن است!چه ساده، چه روان چه عمیق!
تولد بلاگتون مبارک.. همیشه شاد و موفق باشید
مبارک باشد، برقرار باشید و پایدار.
و البته امیدوار.
حسن جان سلام، بدون تعارف بگویم این سه سالی که وبلاگ ترا می خوانم همیشه پربار بوده است دستکم برای من، دست مریزاد و خسته نباشی و سایه ات از سرما کم نشود.
نیک زادی !
هزار سال بزی !
ورودت به چهارمین سال ِ وب نویسی خجسته باد درویش زاده ی ِ بزرگ و گرامی .
من هم يك وبلاگ نويس هستم
سبز باشی و ماندگار...
دوست من حسن!
چقدر خوشحالم که با پايمردی، چهارمين سال را نیز میآغازی.
من تو را آدم "جوانگرایی" میدانم و در تمام مدّتی که خواندهامات، شاهد بودهام که جوان و جوانتر شدهای.
جوان بمانی؛ چو نهال باغ...
قربانت مجيد.
با سلام تولدوبلاگتون وتبريك مگم اميدوارم هميشه باشيد چراكه دلگرم كننده همه جوانان هستيد درضمن شما جوان هستيد .چون توانمند وپرشوراززندگي مي باشيد .درنوشته هاتون اين امرهويدااست .بودنتون اميد به جوانان مي دهد پس هميشه باشيد.
!دوستان و عزيزان
بیتعارف، هميشه و در هرشرايطی، سپاسگزار لطف و محبتهای بیدريغتان هستم!
برای همهتان بهترينها را آرزو میکنم، هرچيزی که دلتان را شاد و زندگیتان را شيرين و فرحبخش میسازند!
حسن عزيز سلام و درود.
از آفات اينترنت ذغالي ايران، يكي هم اين دير رسيدنها مدام است كه بهروز شدن صفحهاي را گاه با تأخيري چند روزه نمايش ميدهد يا هر مقدار از صفحه را كه عشقش كشيد سانسور ميكند!
امروز كه به مدد كنترل+اف 5، صفحهي وبلاگت را ديدم پاك شرمنده شدم از اين دير رسيدن و از اين تبريك ديرهنگام. اما به رسم وظيفه، تبريك و سپاس ميگويم به پايداري و آهستهو پيوستهپوييات در اين سه سال. كه آرام و متين نوشتي و سرد و گرمها و فراز و فرودهاي روزگار، كمتر تو را زمينگير كرد.
خانهات سبز و آباد و كاشانهات هماره پر از گل و ريحان باد.
سه سالگيات مبارك!
ارسال یک نظر