با شعار "سردار حسين مردود است"، سپاه سوبسيد (اس.اسهای اسلامی) يا ارتش حاشيهای وفادار به ولی فقيه، از صف عزاداران اربعين حسينی بيرون زدند و در مقابل خانهی سردار حسين علايی اجتماع کردند. حضور اين جماعت بيانگر مواضع خصمانهی آشکاریست که ولی فقيه، عليه يادداشت حسين علايی نشان داده است.
همزمان با واکنش رهبری، دوازده سرتيپ پاسدار _که ارتباط مستقيمی با بدنهی سپاه دارند_ نامهی سرگشادهای را منتشر کردند. جان کلام و مضمون اعتراض آنان را میشود در يک عبارت کوتاه خلاصه کرد که با شگفتی طرح میکنند: چه عواملی سبب شد تا يکی از فرماندهان اسبق سپاه پاسداران که تولد، وجود و هويتاش وابسته به نور ولايت است و بايد پاسدار ولی فقيه باشد، با گستاخی تمام موقعيت رهبری را مشابه و برابر با موقعيت محمدرضا پهلوی در سال۱۳۵۶ میگيرد؟
نُخستين پرسش کليدی اين است که چه کسانی مخاطبان واقعی يادداشت آقای علايی هستند و چرا؟
نوشته حاضر در پاسخ به پرسش بالا، جهت ويژهای را دنبال خواهد کرد. جهتی که مربوط میشوند به حوزه ارتباطات و تخصصی نويسنده يادداشت. و از اين منظر، ضروری است که از همين ابتداء گفته شود: اگرچه سردار علايی در ظاهر آيندهی سرنوشت حکومت اسلامی و رهبری نظام ولايت را [تا حدودی] همسو و همانند با سرنوشت آخرين شاه ايران تحليل میکند اما، برخلاف گمانهزنیها و هياهويی که بعضیها بیسبب بهراه انداختهاند، هم علت واکنش رهبری، هم مضمون نامهی دوازده پاسدار و هم جهت و محتوای مطلبی که حسين علايی بمناسبت سالگرد حادثه ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶، در روزنامه اطلاعات نوشت؛ آشکارا نشان میدهند که مخاطبان واقعی آن نوشته نيرويی غير از بدنهی سپاه پاسداران نيستند.
علت اعتراض [فعلاً] کنترل شدهی نيروهای حاشيهای نيز تا اين لحظه کموبيش روشن است. زيرا سردار برخلاف تمايل و سياست ولی فقيه که خواهان شکلگيری جبههبندیهای آشتیناپذير در درون جامعه است؛ جبههبندیای که به احتمال زياد يکسوی آن را بخشی از نيروهای نظامی و شبهنظامی وفادار به ولی فقيه تشکيل خواهند داد؛ هوشمندانه بدنهی نيروی نظامی را نسبت به موقعيت و منافع درازمدتی که میتوانند آنها از منظر امنيت حقوقی، اجتماعی و شغلی در آينده و در درون جامعه همچنان داشته باشند، هُشدار میدهد. اگرچه در آن مطلب کوتاه و فهرستوار، ناگفتهها بیشمارند ولی، پاسداری که بخواهد دنبالهی همان چند اشارهی ليست شده را پیگيری کند، جز چشماندازی مبهم و تيره، تصوير ديگری را نخواهد ديد.
چشمانداز مبهم
نکته جالب توجه اين است که بازیگران اصلی در صحن نخست سياست ايران _بهويژه فرماندهان ردهی بالا_ که در برابر هر نوع صدايی واکنش نشان میدادند تا حجم و وزن وفاداری آنان نسبت به نظام ولايت و شخص رهبری از نوع محاسبه و به روز گردند؛ در اين مورد مشخص، در ظاهر شتابی نشان نمیدهند و يکپارچه سکوت کردهاند. آيا میتوانيم ميان اين سکوت و انتخاباتی که پيشروست پُلی بست و خاموشی معنادار اصولگرايان را توجيه کرد؟ پاسخ اگرچه مثبت است اما، تمامی واقعيتهای جاری درون نظام را در برنمیگيرد و بازتاب نمیدهد. چنين سکوت معناداری میتوانند علل و دلايل مختلفی داشته باشند از جمله، نه تنها نوشته سردار علايی مخاطبان بسيار و بالفعلی دارد بلکه، مخاطبان وزن ويژهای در درون نظام ولايت دارند. چگونگی و تعيين درصد احتمال واکنش آنان عليه ولی فقيه و ديگر فرماندهانی که از طريق باندبازی در رأس امور قرار گرفتهاند، موضوع پژوهش نيروهای امنيتی در سه سال گذشته بود و هست.
برخلاف ديدگاهی که سپاه پاسداران را سازمانی يکدست، مخلص و وفادار به ولی فقيه میبيند، مضمون نامهی سرگشاده دوازده سرتيپ پاسدار، مهمترين سندی است که بهطور مشخص نشان میدهند مخاطبان يادداشت علايی _يعنی بدنهی سپاه پاسداران_ در وفاداریشان شک و ترديدهايی وجود دارند. نويسندگان نامه سرگشاده در جهت خنثاکردن تأثير احتمالی يادداشت علايی بر بدنهی سپاه، ناخواسته بر روی دو نکته کليدی انگشت میگذارند که دانسته يا بر حسب اتفاق، بحث روز نيروهای درون سپاهست: نُخست برجسته کردن دورۀ ولايت خمينی، بهمعنای دورۀ سرکوبهای شديد؛ و دوم، اطاعت بی چون و چرای سپاه پاسداران از فرمانهای سرکوبگرايانهی امام، زير عنوان تکليف شرعی.
اين تابوشکنی اجباری به بهانهی "سفر به گذشته"، اگرچه در ظاهر میخواست چهره رهبری را در مقايسه با چهره سياسی بغايت خشن و سرکوبگر امام، "عزتمند و الهی" نشان دهد ولی، در باطن، حاکی از دلهرهایست که آينده را مبهم و غيرقابل پيشبينی میبيند. نويسندگان نامه سرگشاده غيرمستقيم طرح میکنند اگر قرارست نيروی سپاه در مقابل فرمان رهبری تمرد کنند و تکليف شرعی را زيرپا بگذارند، چرا در زمان امام راحل که سايه سرکوباش تمامی نيروهای ملیگرا و حتا مرجعيت شيعه را در برگرفت، چنين واکنشی را از خود نشان ندادهاند؟
حسين علايی در يک نامهی توضيحی [نامهای که بهزعم بعضیها حاکی از عقبنشينی است اما به باور من و بر اساس شناختها و تجربههای پيشين تا حدودی تحريککننده و میتواند مشکلآفرين باشد] پاسخی منطقی بر پرسش بالا مینويسد. او در بند سوم نامهی خود، دليل عدم واکنش سپاه را در دهه نخست انقلاب ناشی از سه مؤلفهی اساسی و بههمپيوسته میداند: نيروهای آرمانگرايی که خواهان نظام اسلامی بودند، رهبری خمينی و آرای قاطبه مردم در حمايت از رهبری. به زبانی ديگر، علايی غيرمستقيم میخواهد نويسندگان نامه سرگشاده را شير فهم کند که شرايط امروز ايران از بنيان تغيير کرده است: هم آرمانگرايی اسلامی با شکستی سخت روبهرو گرديد، هم توازن نيروها در درون جامعه تغيير کرد و آرای اکثريت مردم سمت و سوی ديگری را دنبال میکنند، و هم زندگی و کارنامهی پاسداران زير چهل سال را نمیتوانيم با دورۀ رهبری خمينی پيوند بزنيم و اينهمانی فرض کنيم.
آدرسهای غلط
اما بهرغم آنچه که گفته شد، محتوای مقاله "۱۹ دی از نگاه ديگر" بهگونهای نيست تا خواننده را مستقيماً در جهت فهم و تشخيص بحران حاد درون سپاه پاسداران هدايت کند. وانگهی، تصويری را که او از آيندهی نظام سياسی و رهبری آن ارائه میدهد، کاملاً شفاف و روشن است، نه مبهم! با توجه به دو نکته مورد اشاره بالا، بر مبنای کدام دادهها میتوانيم از درون محتوای مقاله به درون بحرانی که کليت سازمان سپاه را در بر گرفته است، نقبی زد و مدعی شد که مخاطبان واقعی آن مقاله، بدنه سپاه پاسداران هستند؟
حسين علايی در مقاله "۱۹ دی از نگاه ديگر" با مقايسهی غيرمستقيم رفتار رهبران سياسی و فرماندهان نظامی دو نظام سياسی مختلف، خوانندگان را بهسمت آدرس معينی هدايت میکند. کدام آدرس؟ اين که اگر کسی بخواهد حادثه ۱۹ دیماه ۵۶ را با حادثه خونين ٣٠ خرداد سال ۸۸ مقايسه کند، دو شيوه از رفتارهای متفاوتی را مشاهده خواهد کرد.
بندهای مختلف مقالهی سردار حسين بهسادگی نشان میدهند که رفتار بیخردانه فرماندهان عالیرتبه نظامی در رژيم گذشته، يکی از علتهايی است که انقلاب اسلامی را تسريع و بر شاه تحميل کرد. از آنطرف، اندوختهها و مشاهدههای خوانندگان حاکی از آن است که حوادث خونين بعد از انتخابات رياست جمهوری از فردای آن روزی کليد خورد که ولی فقيه، نُخست مانيفست نوين خود را از پشت تريبون نماز جمعه قرائت نمود و سپس، فرمان آتش صادر کرد. در واقع حسين علايی غيرمستقيم مخاطبان را بر سرِ دو راهی مشخصی هدايت میکند تا بنا به استنباط خود، جهتی را انتخاب کنند: تبعيت کورکورانه از فرمان ولی فقيه به بهانه تکليف شرعی؛ يا تمرد از آن؟
اما دو روز بعد از انتشار مقاله، روز چهارشنبه گذشته (٢١دی ماه) صادق لاريجانی رئيس قوهی قضاييهی ايران، به بهانهی هُشدار به کسانی که "قصد دارند آرامش انتخابات را به تلاطم بيندازند"، گريزی هم به صحرای کربلا میزند. وی میگويد: "به کشورهای غربی توصيه میکنيم بر اساس آدرسهای غلط از داخل و خارج کشور، تحليلهای نادرست ارائه ندهند". در واقع صادق لاريجانی میخواست بگويد مقاله "۱۹ دی از نگاه ديگر" خوانندگان را به آدرس غلطی هدايت میکند، به آدرس پادگانهايی که دهها پاسدار به اتهام تمرد از فرمان رهبری، مورد بازجويی قرار گرفتهاند.
برای فهم پيچيدهگی قضايا، ضروری است که پاسخ پرسشی را پيشاپيش داشته باشيم: چه عواملی سبب شدند تا ولی فقيه برخلاف رفتارهای عوامفريبانهی فراجناحی پيشين، در سیام خرداد ۸۸ نقاب از چهره بردارد و علناً مسئوليت کشتارهای بعدی را به گردن بگيرد؟ واقعاً کدام تهديد جدی او را ناچار و وادار به انجام چنين رفتاری ناشيانه نمود؟
پژوهشگران سياسی علت و نيروی چنين تهديدی را در درون پادگانهای نيروی زمينی سپاه پاسداران جُستوجو میکنند. مکانهايی که برای نخستين بار _تقريباً يک ماه پيش از انتخابات رياست جمهوری دهم_ انعکاس دهنده صدای اعتراض گروهی از پاسداران در فضای سياسی کشور بودند. صدای اعتراض پاسدارانی که آشکارا عليه تمايل و سياست جانبهدارانهی رهبری در انتخاب رئيس جمهور، تمرد نشان میدادند. آن روزها، دستخط حجتالاسلام سعيدی (نماينده امام) که در يک جمع خصوصی و در مقابل چشمان تعداد محدودی از فرماندهان رده دوم نوشته شده بود، معلوم نيست چگونه بهدست معترضان رسيد و کپی آن در کليهی پادگانهای نيروی زمينی سپاه پخش گرديد. دستخطی که آشکارا تأييد میکرد که تمايل رهبری مبنی بر انتخاب احمدینژاد است.
چند روز بعد از توزيع عمومی، حجتالاسلام سعيدی وجود چنين دستخطی را بهطور کلی تکذيب کرد. در واقع هم ريش صادق لاريجانی را که ترس دارد وارد چنين محدودهای شويم، و هم استقلال قوه قضاييه را يکجا به ريشخند گرفت. اما روابط عمومی سپاه با صدور بيانيهای، توزيع دستخط را به نوعی "شيطنت انتخاباتی" تحليل کرد. واژه شيطنت در قاموس ولايت، اتهام سنگينی است، آن هم زمانی که مخاطبانش پاسداران ولايت باشند. به زبانی ديگر، اگر بخواهيم مفهوم اتهام را براساس تئوری حسين فروتن تحليلگر وزارت اطلاعات معنی کنيم، روح شيطانی بر فضای پادگانهای نيروی زمينی سپاه پاسداران، جولان میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر