یکشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۷

جنگل مولا


🔸 يک ضرب‌المثل بسيار حياتی و مهمی در بين گيلانی‌ها و مازندرانی‌های قديمی رايج بود که در شرايط کنونی، به‌روزکردن آن بسيار ضروری است. آن‌ها می‌گفتند: "يارو درخت رو می‌بيند اما جنگل را نه!"

🔸 البته اين صرب‌المثل به گمانم بايد جهانی باشد و در هر کجای دنيا اگر جنگلی وجود داشته باشد، به احتمال زياد ضرب‌المثلی شبيه‌ی ضرب‌المثل شمالی‌ها در آن‌جا نيز پيدا خواهد شد. يک نمونه‌اش، ضرب‌المثل آلمانی است که می‌گويد: "درخت‌ها نمی‌گذارند آدم جنگل رو ببيند!" 

!Man sieht den Wald vor lauter Bäumen nicht




🔸 وجود ضرب‌المثل‌های مشابه در دنيا بيان‌گر اين حقيقت تلخ است که سطح آشنايی و شناخت عمومی در بارۀ جنگل، در مجموع ناچيز و محدود است. هنوز بسياری از مردم نمی‌توانند سطح و اندازه پيوستگی‌ای که ميان تداوم زندگی انسان و تداوم حيات جنگل وجود دارد را به آسانی محاسبه کنند. و از اين منظر، اغراق نيست اگر گفته شود که هنوز هم بسياری جنگل را به معنای اجتماع ساده‌ای از درختانی که در کنار هم ايستاده‌اند، می‌فهمند.  

🔸 اگر چه پيران ما در تعريف از جنگل می‌گفتند آن‌جا مکانی است که گياهان و جانوران، چنان عاشق و دل‌باخته‌ی هم‌ديگر شده‌اند که اگر از آن دو تن يکی بميرد، آن يکی هم افسرده و دق‌مرگ می‌گردد؛ اما، از آن‌طرف نيز می‌گفتند درخت، ثروت است، به آدم چشمک می‌زند و نمیشود از آن دل کنَد! همان‌طوری که برادران «ما» در چهل سال گذشته نتوانستند از آن دل بَکننَد. 

🔸 در ايران جنگل‌های طبيعی [همين‌طور مراتع، وحوش و آب‌ها] به‌دليل اهميت حياتی‌ای که دارند، دولت بايد مستقيمن مسئوليت حفاظت از آن‌ها را به عهده بگيرد و به‌ هيچ فرد و نهادی اجازه برداشت و بريدن حتا يک درخت را ندهد. اگر چه کشور به چوب و الوار نيازمند است اما، وقتی کل جنگل‌های زاگرس [که در حکومت جمهوری اسلامی فاتحه آن خوانده شد] و البرز تنها 7درصد از خاک کشور را تشکيل می‌دهند؛ بُريدن درخت‌ها يعنی قتل عام عمومی! يعنی جنايت! يک دولت مردمی و انسان دوست و ميهن‌دوست؛ بجای اين که بودجه‌های فوق کلان در اختيار تعدادی از آخوندهای قم و مشهد بگذارند، نيمی از آن بودجه را می‌تواند اختصاص دهد به جنگل‌کاری و گسترش جنگل‌های صنعتی برای تأمين نيازهای صنعتی کشور. اما ديديم که دولت‌های بعد از انقلاب و از زمان رجايی تا روحانی، کوچک‌ترين گامی در راستا برنداشته‌اند. دليل چنين تمردی هم برگرفته از ديدگاه نظری است. آن‌ها طرف‌دار «جنگل مولا» هستند.   

🔸 در ادبيات مداحان [همان‌هايی که دور مقام معظم رهبری را احاطه کرده‌اند] جنگل مولا، يعنی هرکه هرچه دلش خواست، انجام می‌دهد. يک نمونه‌اش: برادران قدرتمند ما در رأس نظام، هر روز، ۵۰_‌۴۰هزار هکتار از جنگل‌های شمال ايران را دارند نابود می‌کنند؛ با اسلحه‌های تمام اتوماتيک به جنگ حیوان‌های ناياب داخل جنگل رفتند و نسل‌شان را نابود کردند تا مبادا مزاحمتی برای کارگران درخت‌بُر ايجاد کنند؛ جنگل‌بانان و محيط‌بانان وظيفه شناس معترض را ترور می‌کنند تا مبادا رّد باند جنگل‌خوار را شناسايی و دنبال کنند. همين شبِ پيش که بام سبز لاهيجان [شيطان کوه سابق] بخاطر بی‌مبالاتی مسافری يا بخاطر تعمد بسازوبفروشی ظاهرن از طريق ته سيگار برافروخته‌ای آتش گرفته بود و باز ظاهرن باد گرم شديد، آن آتش را به روستای سوستان پشته که درب ورودی به جنگل است، رسانده بود؛ تا صبحدم، ضربان قلبم يک ريز و تُند تُند می‌زد. بگذاريد دليل آن تپش تُند و خطرناک را از زبان يک کارشناس جنگل و اکوسيستم بنويسم. 

🔸 هادی کيادليری استاد دانشگاه و رئيس انجمن جنگل‌بانی ايران در گفتگو با خبرنگار «مهر» گفت: "در شمال کشور بر اساس یک آمار در سه چهار سال اخیر ۴۰ میلیون اصله درخت ۳۰۰ ساله خشک شده است و جنگل در حال فروپاشی است. الان الگوی تمام آشفتگی‌ها عوض شده است. وقتی الگوی آشفتگی‌ها عوض می‌شود بسیار هشداردهنده است. آتش سوزی‌ها به شدت افزایش یافته و در زاگرس دو تا سه برابر شده است. یک میلیون هکتار از زاگرس دچار مرگ شده است. در مجموع وقتی این‌ها را در کنار اقدامات بشر [بخوانيد باندهای نابودکننده جنگل] قرار می‌دهیم باید گفت این عوامل مرگ اکوسیستم را بسیار نزدیک کرده است. يعنی تا ۳۰ سال آینده ديگر خبری از جنگل‌های شمال ايران نيست!"
 

هیچ نظری موجود نیست: