یکشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۷

نظام ناکارآمد يا ويرانگر؟


🔸 اغراق نيست اگر بگويم در تحولات جغرافيايی‌_سياسی درون کشوری، مدتی‌ست سيمای آن گربه‌ی ملوس و زيباروی نشسته‌ای که «ايران» نام دارد، بخاطر برهم‌خورده‌گی و تغيير ماهوی يک مجموعه از اکوسيستم‌های طبيعی‌_‌زيستی، سياسی، اقتصادی، کارآفرينی و غيره در چهل سال گذشته؛ تبديل گرديد به شتری که مطابق آن ضرب‌المثل معروف و گوش آشنا، همه چيزش کج و معوج، نظم‌ناپذير و «راست ناشدنی» است. 



🔸 در واقع «ما» الان در يک وضعيت کاملن روانی، پيچيده و بسيار خطرناکی بسر میبريم که از منظر جامعهشناختی و حتا زيست محيطی، نه تنها تعامل عنصرهای درونی و تشکيلدهندهی اين فضای زيستی کجومعوج شتری، بههيچوجهی تعاملی سازنده، مکمل هم، و رو به تحول نيستند [و نمیتوانند هم باشند] بلکه، امکان سازماندهی و بازگشت به فضای زيستی_بهداشتی گربهای گذشته نيز در شرايط کنونی صد-در-صد غيرممکن، و يا بنا به يک اصطلاح فراگير و عامه فهم: "کار حضرت فيل است".  

🔸 هر فرد ايراندوستی که کمی به عمق بحران کنونی توجه کند، ناخواسته رو-به-‌‌رو میگردد با پرسشی کاملن سمج اما، بغايت حياتی و کليدی: واقعن چه اتفاقی رُخ داد که ما الان وارد يک دورۀ درهمريختگی و بیثباتی مطلق و سقوط شدهايم؟   
بسياری از تحليلگران ايرانی از جمله تعدادی از اصلاحطلبان درون نظام معتقدند که دليل و علت واقعی اين درهمريختگیها و بیثباتیها، نشانهی «ناکارآمدی» نظام سياسی ايران است. اما به گمانم، تأکيد يک جانبه روی بحران «ناکارآمدی» بيانگر تمامی واقعيتهای موجود در چهل سال گذشته نيست! و اتفاقن اگر میبينيم افرادی مثل محمدرضا خاتمی در نشست حزب اتحاد ملت طرح میکند: "مهمترين چالشی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، مسئلهی «کارآمدی» است"؛ به احتمال بسيار دليل سياسی خاصی دارد و غرض، به انحراف کشاندن افکار عمومی است.  

🔸 سياست راهبردی اصلاحطلبان از طرح موضوع "چالش کارآمدی" در بهترين حالت بدين معناست که اگر اختيار و کليد دستگاه مديريت بحران را بسپاريد بهدست «ما»، سعی میکنيم رضايت همه گروههای اجتماعی آسيبديده ناشی از بحران را آرام آرام جلب کنيم. البته چنين سخنی از طرف دولتمردانی [نه دولتمردان حکومت اسلامی] قابل تأمل و پذيرش است که چالش کليدی درون حکومتی آنها به لحاظ محتوايی، چالش کارآمدی باشد؛ چون که تجربهی جهانی نيز به شکلهای مختلفی نشان داده است که نظامهای سياسی_اقتصادی ناکارآمد را میشود از طريق برنامهريزی و اصلاح، «کارآمد» کرد. در حالی که همه ما نيک میدانيم وضعيت نظام ولايت فقيه، يک وضعيت استثنائی غيرقابل مقايسه با ديگر نظامهای سياسی در جهان است! تجربهی اصلاحی بيست سال اخير درون حکومتی نيز دستکم حقيقت تلخی را برای همهی موافقان و مخالفان حکومت اثبات کرد که «نظام اسلامی» نه تنها اصلاحپذير نيست بلکه برعکس، از آنجايی که ساختار غيرمنعطف حکومت اسلامی از منظرهای مختلفی ناتوان است در انطباق دادن خود با ديگر ساختارهای زندگی نوين، خانواده نوين، سياست نوين، اقتصاد نوين و غيره؛ ماهيتن به نظام سياسی «ويرانگری» مبدل گرديد که در طول چهار دهه، هم تعادل سيستمی را برهم زد، هم توازن نيروهای درون جامعه را با افزايش و گسترش ۲۰ميليونی حاشيهنشينان تغيير داد، و هم ثروتهای ملی و سرمايههای اجتماعی را يک جا برباد داد.    
     
🔸 اين همه نوشتم تا بگويم بحث تغيير بنيانی «نظام ويرانگر» در شرايط کنونی، بهلحاظ روانی، بحث سرخوردگی همگانیست؛ بهلحاظ سياسی، بحث ضروری ادامهی حيات ملت است؛ بهلحاظ اجتماعی، بحث زندگی و زندهماندن ايرانيان است؛ بهلحاظ اقتصادی، بحث نوسان ارزش ريالی و کاهش پرشتاب قدرت خريد مردم و دهها مشکل عمده ديگر. و از اين منظر با تأکيدی ويژه بايد گفت که در گذر از چنين وضعيت بيمارگونهای، بجای توسل به شعارهای دلخوش کننده سياسی، پيش و بيش از هر چيزی
تدوين يک برنامهی تخصصی و همه جانبهی توسعه پایداری که همزمان بشود يا بتوانيم در سه بعد زیست محيطی، اقتصادی و اجتماعی پيادهاش کنيم، ضروری است.  


هیچ نظری موجود نیست: