🔸 تحلیل دقیق، همهجانبه و تأثیرگذار خیزش آبان ماه سال ۱۳۹۸
بر افکار عمومی، اگرچه وابسته است به گذشت زمان و گردآوری دادههای بيشتر و مستندتر؛
با علم بر این موضوع ولی، یک نکتهی بسیار مهم و ملموسی را نمیشود در لحظهی کنونی انکار کرد
که تأثير شگفتآور خیزش ۹۸ از منظر راهبُردی، چگونه افکار عمومی را دگرگونه کرد، و
مضمون و جهت نگاه امنيتی بسیاری از مردم را تغيير داد که در مقایسه با افکار عمومی
در آبان ماه سال ۱۳۵۷؛ يکصدوهشتاد (۱۸۰) درجه متفاوت است.
🔸 همهی کسانی که حضوری فعّال و مردمی در اعتراضهای عمومی و سراسری سال ۵۷
داشتند، به احتمال زیاد، خوب هم بخاطر دارند وقتی که شاه، دولت، ارتش و مجلس در
آبان ماه سال ۵۷ زير فشار پی-در-پی معترضان پا پس کشیده بودند؛ بسیاری از مردم
با نگاهی مبهم، مردّد و پرسش برانگیزی به فعالان مینگریستند. معنای واقعی آن نگاه
که بعضیها حتا آشکارا حرف دلشان را طرح میکردند، چنین بود: مگر بدون دولت و
ارتش و پلیس میتوان «امنیت» عمومی را تأمین و تضمین کرد؟ مگر بدون نمایندگان و مجلس
شورای ملی و قانون، میتوان خشتی بر خشتی دیگر نهاد و جامعه را ساخت و آباد کرد و
... غیره؟
🔸 نگاه، برداشت و تجربهی عمومی از مقولۀ «امنيت» در آن روزها، بيشتر توصيف
وضعيت زندگی عمومی بعد از «انقلاب مشروطه» بود و اغلب ترس داشتند که فضای هرجومرجطلبانه،
چپاول و غارت دوباره بر کشور حاکم گردند. با وجودیکه مردم ایران چهار ماه تمام
[از اوّل آذر تا پایان اسفند ماه ۵۷] به معنای واقعی، گذر زندگی بدون حکومت قَدَر،
بدون دولت و مجلس و ارتش و پلیس را لمس و تجربه کرده بودند که چگونه یک نظم نامرئی
ناشی از مسئوليتپذیری عمومی، چرخه امور را با دقتی بینظير میچرخانيدند؛ مثلن، اگر
ترافيکی شکل میگرفت، چند تايی بسرعت نقش پلیس راهنمایی را بازی میکردند و کل
رانندگان حاضر در ترافيک، بجای بوقزدن، عربدهکشیدن و فحاشیکردن، شبیهی بسیاری
از شهروندان نظمپذیر جهان، گوش به فرمانهای دوستانه پلیس مردمی میسپردند؛ اگر
برفی میبارید [که بسیار بارید]، همهی دکانداران و خانهداران چنان با شوق و
ذوقی وصفناپذیری پيادهروها و خیابانهای جلوی خانه و دکانشان را تمیز میکردند
تا راهبندانی ایجاد نگردد؛ اگر دختر بچهای گم میشد، هيچ مادری نگران دزدیدنش و
بیرونکشیدن کلیهاش نبود و نیک میدانست که دستان و قلبهای مهربان بیشماری وجود
دارد تا دست بچهاش را بگیرد و به خانهاش یا به کلانتری ببرد. به زبانی دیگر، میتوانستند
چند ماهی را دندان به جگر بگذارند تا یک نظام سیاسی مناسب و منطبق بر زمانه را
انتخاب کنند.
🔸 همینجا توی پرانتز اضافه کنم که بیان چنین مسائلی بدین معنا نیست که مردم ما
یکشبه تن به غسل تعمید انقلابی دادند و همه، بدون استثناء پاک و مطهر شده بودند.
عناصر شرور و دزد و چپاولگر در آن روزها کم نبودند! اما آنچه که در دورۀ اعتلای
انقلابی مانع دزدی گسترده و هرجومرج میشدند، وجود ارزشمند و مسئولیتپذیری طیف
پائین طبقهی متوسط شهری بود که چهار چشمی همه چیز را میپائید تا لکوموتیو انقلاب
از ریل عادی زندگی خارج نگردد. اما متأسفانه، انگاری که مردم به چشمهای خود اعتماد
و اطمینانی نداشته باشند و آنچه را که در دورۀ گذار میدیدند، برنتابیدند و متناسب
با باور و برداشتی که داشتند، عجولانه به سوی رفراندوم شتابیدند و رأی به نظام
چپاولگری دادند تا هرچه سريعتر نظام قَدَر قدرتی برای برقراری و تأمین امنیت
سراسری شکل بگیرد.
🔸 حالا خیزش آبان ماه ۹۸، دستکم آن باور کهنه و سنتی و عامیانهی مردم را به
چالش کشید و بسیاری با چشمهای متعجب خود دیدند حکومت یا دولتی که باید تأمین و
تضمینکننده «امنیت» عمومی باشند؛ آشکارا اموال عمومی را به آتش کشیدند، مثل
گاوچرانان ششلولبند فیلمهای وسترن، در تقابل با جوانان [اين سرمایههای ملی و
ارزشمند کشور] روزِ روشن هفتتیر کشیدند و هرجومرج راه انداختند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر