🔸 بعد از نخستین دور مناظره جو بایدن با دونالد ترامپ، بعضی از رسانهها اعلام کردند که درصد محبوبیت جو بایدن رو به بالاست و اکنون رقم ۵۶ درصد را نشان میدهند.
در پس اینگونه نظرسنجیهای لحظهای که اغلب نظر دهندگان متأثر از بعضی شعارها یا تپقها در میانهی مناظره میباشند؛ چه درصدی از واقعیتهای تأثیرگذار پنهان هستند؟
🔸 از بعد از جنگ جهانی دوّم که مردم جهان همچنان تحت تأثیر طرحها و شعارهای آرمانخواهانه بودند، بالا بودن درصد محبوبیت نامزدها در آمریکا، نقش مؤثری برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری داشتند. البته این پدیده مختص به آمریکا نبود و میتوانیم پیروزی چرچیل در انگلستان، یا انتخاب دوگل در فرانسه را نیز متأثر از همین شرايط بدانیم اما در آمریکا، بالا بودن درصد محبوبیت نامزدها یک موضوع جاافتاده همگانی بود و آمار و ارقام در بعد از جنگ جهانی دوّم نشان میدهند تنها نامزدهایی پیروز انتخابات میشدند که درصد محبوبیت آنها در میان مردم دستکم بالای ۵۰ درصد بودند. بهعنوان مثال:
🔸آیزنهاور در سال ۱۹۵۶ میلادی با ۵۶ درصد محبوبیت؛ کندی در سال ۱۹۶۰ میلادی با ۶۰ درصد محبوبیت؛ جانسون در سال ۱۹۶۴ میلادی با ۶۶ درصد محبوبیت؛ و نیکسون در سال ۱۹۶۸ میلادی با ۵۷ درصد محبوبیت رئیس جمهور آمریکا شدند.
🔸 اما انقلاب تابوشکن و ضد آرمانخواهی سال ۱۹۶۸ میلادی وقتی از راه رسید، همهی ما میدانیم که چگونه تأثیر مستقیم خودش را بر انواع معیارهای پیشین جهانی از جمله بر مناسبات و انتظارات انتخاباتی در آمریکا نیز گذاشت و عیارها و پسندها را کاملن زمینی کرد. وقتی هم نگاههای آمریکاییها زمینی شدند، مسئلهی بنیانی زندگی داخل کشور اهمیت اساسی پیدا کردند و نخستین واکنش رأیدهندگان این شد که هم جنگِ هزینهبر ویتنام و هم رئیس جمهور نیکسون را یکجا به زیر ذرهبین بگیرند. از این زمان، موضوع کلیدی تحلیلگران سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تشخیص «خواست عمده» یا تشخیص اولویت عموم مردم در زندگی بود، نه ارقام بالای نظرسنجیها. با نگاه به جدول زیر، متوجه این مهم خواهید شد که مثلن درصد محبوبیت دونالد ترامپ تا روز پیش از انتخابات پیشین، از ۴۲ درصد بالاتر نرفت ولی، همهی ما با چشمهای متعجب خود دیدیم که او پیروز انتخابات بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر