چهارشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۴

نکاتی درباره هشت مارس

بیش از هشت دهه از روزی که یک گروه کوچک اما فعال زنان روز جهانی زن را در ایران جشن گرفتند می‌گذرد. برگزاری مراسم هشت مارس و آن هم در هشتاد سال پيش ايران و توسط گروهی از زنان، به‌سهم خود حرکتی بسيار مهم، تأثير‌گذار و حائز اهميت بود. به همين دليل بايسته است که با نگاهی ژرف‌انديشانه‌، بن‌مايه و انگيزه نخستين حرکتی را که سرآغاز جنبش حقوقی‌ـ‌انسانی آينده می‌گردد، همه جانبه بررسيم که آيا آن تولد، قبل از هرچيزی می‌توانست برآيند تلاقی زمان و مکان بوده باشند؟
هر نوزادی پيش از تولد، نيازمند جنين مستعدی هست که بتواند در درون آن پرورده و آماده گردد. ساخت جامعه قبيله‌ـ‌عشيره‌ای ايران آن روزگار، توان بارداری نداشت. پايبندی به يک‌سری از سنت‌ها و باوره‌های فرهنگی و مذهبی، يکی از دلايلی بودند که مردمش در جای جای ايران زمين، چنين تولدی را برنمی‌تافتند. از اين منظر، موقعيت سرزمينی نقش و اولويت خاصی پيدا کرد و نوزاد، در مکانی می‌بايست متولد گردد که مردم آن خطه، سرزمين‌شان را مقدس و «مادر زمين» می‌ناميدند.
به آرشیو روزنامه‌های همان عصر مراجع کنيد. اگر به روزنامه "شرق قادینی" چاپ باکو دست‌رسی داشتيد، در آن‌جا می‌خوانیم که اولین جشن بین‌المللی زنان در ایران در سال 1300 شمسی، به همت زنان یک حزب چپ در شهر رشت برگزار شد. مراسمی که انعکاسی گسترده نداشت و شاید اگر شرایط مبارزات ضد استعماری آن روزگار نبود، حتا در گوشه‌های تاریخ نیز ثبت نمی‌شد.
پرسش اين است که آيا مردم استان گيلان فارغ از تعصبات و خرافات بودند؟ رويداهای ثبت شده در تاريخ گيلان، پاسخی منفی به پرسش ما می‌دهد. اما، متعصب‌ترين فرد گيلانی نيز مجبور بود در برابر «مادر زمين» سر تعظيم فرود آورد. برنج، ابريشم، چای و زيتون، پايه‌های اقتصادی اين استان را تشکيل می‌دادند و همه‌ی زحمات کاشت و داشت و برداشت آن، برشانه‌های زنان گيلانی تلمبار شده بود و سنگينی می‌کرد. بديهی است وقتی که نعمات «مادر زمين» به همّت و با دستان زنان ما بارور می‌گردد، نه تنها زنان نقش محوری و برنامه‌ريزی را در اقتصاد سرزمينی پيدا می‌کنند، بل‌که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و برخلاف ساير استان‌های ديگر ايران، جايگاهی ارزشمند و مورد احترام در جامعه نيز خواهند داشت.
اما آمادگی جامعه، به‌هيچ‌وجه بمعنای آمادگی عمومی برای راه‌اندازی جنبش برابر حقوقی نيست. از اين منظر عنصر زمان و نيروی محرکی که بتواند جامعه آماده را به تحرک وادارد، مورد توجه قرار می‌گيرند. نيرويی که از درون ظرف زمانه‌ی آرمان‌خواهی به بيرون سرريز کنند و مهم‌ترين و عمده‌ترين مسئله‌اش اين است تا در برابر فرهنگ و باوری که زنان را از هر لحاظ نصفه و نيمه می‌پنداشتند و چه بسا عنصری شيطانی؛ پرچمی را برخلاف آن عقايد در تاريخ ايران زمين بالا برده و برافراشته نگه دارند. اگرچه آرمان‌خواهی آنان غيرقابل اجراء و پياده شدن بودند ولی، انکار هم نمی‌توان کرد که پايبندی جريان‌های چپ‌انديش به تساوی حقوق، مهم‌ترين پشتوانه‌ی جنبش زنان ايران تا همين امروز بوده است.
بديهی است که زنان و مردان پرورش يافته در جامعه‌ی قبيله‌ـ‌عشيره‌ای، اعم از چپ‌انديش يا راست‌پرداز، بيش‌تر مفروضات خود را نيز از همان فرهنگ پدرسالارنه‌ای می‌گيرند که جامعه را پوشش داده است. از اين لحاظ جنبش‌های عمومی و مختلف، بجای تساهل و همآهنگی، راه تفرقه و جدايی را در پيش گرفتند و با اين حرکت، بجای آن‌که جنبش چپ را متحول سازند، منزوی نمودند و شکست دادند. بطور مثال، يک سال بعد يعنی در سال 1301 ، دومین مراسم روز جهانی زن در شهر انزلی برگزار شد. این اولین بار بود که یک انجمن مستقل زنان به نام"پیک سعادت نسوان" روز جهانی زن را گرامی داشتند. پنجاه زن در برگزاری این مراسم به "شوکت روستا" و "روشنک نوعدوست" یاری رساندند. مراسمی که در ظاهر انعکاس گسترده‌تری یافت، ولی به دليل تفرقه و عدم نيروهای پشتيبان، زمينه‌هايی را نيز برای پليس مهيّا ساخت که رهبران جنبش زنان خانم‌ها روستا و نوعدوست دستگیر و راهی زندان گردند.
حتا چهار سال بعد، که هنوز نوعدوست و روستا در زندان به سر می‌برند، انشقاق ديگری صورت پذيرفت. این بار، "سازمان بیداری زنان" که شاخه‌ای منشعب از "پیک سعادت نسوان" بود نمایشنامه دختر قربانی به کارگردانی شاعر مشهور دوران مشروطیت، "میرزاده عشقی" را به مناسبت هشت مارس در خانه یکی از زنان آزاد اندیش آن روزگار بر روی صحنه بردند. يعنی جنبش زنان نيز مانند جنبش چپ، نه تنها گوشه‌گير و زاويه نشين شد، بل‌که سرنوشت و همه فراز و فرودهايش تا سال 78، وابسته به سرنوشت نيروی چپ بود. در همين سال (78) بود که گروهی از فعالین مسایل زنان و در راس آن‌ها دو زن ناشر، شهلا لاهیجی و نوشین احمدی‌خراسانی، موفق شدند هشت مارس را بار دیگر از چهار دیواری خانه‌ها بیرون کشيده و مراسمی را در سالن شهر کتاب مرکزی تهران برگزار کنند.
از آن زمان به بعد، ما هرسال شاهد برگزاری مراسم هشت مارس در ايران (عمدتا در تهران) هستيم ولی، حرکت زنان پيش از اين‌که بتواند بال و پری بگشايد و به جنبشی فراگير مبدل گردد، روز به روز، محدود‌تر و متفرق‌تر می‌گردد. همه آمارها و ارقام‌ها نشان می‌دهند که درصد زنان تحصيل‌کرده و دانشگاهی رو به افزايش‌اند، در عوض، حقيقت تلخی نيز نشان می‌دهد که نيروی بی‌شماری از آنان هنوز به عقب می‌نگرند و می‌کوشند تا آينده سرنوشت حقوقی و حقه خود را با فال و طالع‌بينی رقم به‌زنند. اين وارونه‌جويی‌ها و نازسازگاری‌ها بدين معناست که از تلاقی زمان و مکان، ممکن است جرقه‌هايی در درون جامعه زده شوند اما مشعل برابر حقوقی، تنها به همت و همآهنگی نيروهای آگاه ـاعم از زنان و مردان‌ـ می‌تواند زنده، روشن و شعله‌ور بماند.

پ.ن: در پاسخ به دو کامنتی که دوستان نوشته‌اند، الزامی است تا نکاتی را اضافه کنم که به دليل عدم دسترسی به منابع و عدم حضور ذهن، اشارات مربوط به آرشيوه روزنامه‌ها و ذکر نام‌ها را خانم فرناز سيفی، جوان‌ترين فعال زنان در ايران، در اختيارم گذاشتند. از زحماتی که کشيده‌اند سپاس‌گزارم.
در همين زمينه: روز زن

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.ممنون از اين همه اطلاعات که اصلن نميدانستم.من هميشه فکر کرده ام که اقتصاد دنيا را می چرخاند نه سياستمداران.احترام به زن در خانواده های شمال ايران ٫دال بر اين گفته شماست.وقتی زن در خانواده احترام داشته باشد در جامعه هم خواهد داشت.

ناشناس گفت...

نويسنده: آشیل پنجشنبه 18 اسفند1384 ساعت: 11:51
آقای درویش پور ممنون از ذکر اولین گرد هم آیی زنان در رشتو انزلی . شخصا اطلاعی نداشتم . اما در باب باز گشت و رجعت قشر تحصیل کرده امروز ایران اعم از زن و مرد به عقب شاید بتوان آنرا همان برزخ میان مدرنیسم و نئاندر تالیزم نامید .

ناشناس گفت...

در بلاگ نیوز لینک داده شد

ناشناس گفت...

!زيتای عزيز
بد نيست بدانی که همان زمان و برای اولين‌بار زن هنرمندی، بدون دغدغه و دلهره توانست در صحن تنها تأتر شهر رشت برای اجرای نمايشی ظاهر گردد. اتفاقی که اگر در شهرهای ديگر ولايات ايران رُخ می‌داد، صد در صد منجر به مرگ آن زن هنرمند می‌شد. اما در شهر رشت، نه تنها مردم مخالفتی نشان ندادند بل‌که، با تشويق و حمايت‌شان، مشوقی برای ديگر زنانی شدند که علاقه‌مند ورود به اين عرصه‌ها بودند. همين چند نمونه‌ها بخوبی بيانگر اين واقعيت‌اند که نقش فرهنگ و آمادگی مردم و جامعه، در رسيدن به آزادی حائز اهميت بسياری است.

ناشناس گفت...

!سلام آشيل عزيز
ممنون از بابت لينک و تشکر از لطف و محبت دوستان و عزيزان بلاک‌نيوز