جمعه، آبان ۰۱، ۱۳۸۸

چرا می‌گوئيم: نه غزه؛ نه لبنان؟


راهپيمايی روز سيزده آبان نزديک است. يکی از بحث‌های مهم شبکه‌ها، محفل‌ها و انجمن‌ها، انتخاب شعار کليدی برای چنين روزی است. گويا برخی از ايرانيان شعار کليدی "نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ايران" را در راهپيمايی روز قدس درست نفهميدند. وجه غالب مخالفت هم پيش از اين‌که جنبه اغنايی و استدلالی داشته باشد بيش‌تر، برگرفته از اعتقادی است سراپا موهوم. يعنی نه زمينه‌ی تاريخی‌ـ‌دينی دارد و نه مستند ايدئولوژيک. برعکس، موافقان شعار "نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ايران" استدلال می‌کنند که ما ايرانيان براساس نماد ملی‌مان که می‌گويد: "بنی آدم اعضای يک‌ديگرند"، به‌هيچ‌وجه مخالف کمک به کشورهای نيازمند نيستيم. اما ميان کمک و نابودی منافع و ثروت ملی بايد مرز مشخصی کشيد. راهی را که مسئولان مختلف جمهوری اسلامی در سی سال گذشته طی کردند و پشتِ سر نهاده‌اند، راهی است که سرانجام به نابودی کامل ايران و ايرانيان منتهی خواهد شد. در کدام مکتب و مذهب و کتابی نوشته‌اند که خودويرانی، مساوی با کمک‌های انسان‌دوستانه است؟
از ميان ايميل‌های مختلفی که به اين مسائل پرداخته‌اند، مطلب زير را بدين علت که تاحدودی مربوط می‌شود به مضمون راهپيمايی سيزده آبان انتخاب کرده‌ام تا همه ما به‌اتفاق بيانديشيم که چگونه يک‌دنده‌گی و لجاجت کور در مخالفت با آمريکا، سبب شد تا پای‌بند به استراتژی احمقانه‌ای بشويم: "به همه كشورها بايد باج داد تا به آمريكا باج نداد".

جنگ تحميلی، دريای خزر، تناقض و...
1- عقب نشينی از حقوق ملت ايران خيانت است...
2- ما بر سر حقوق مسلم خود حاضر به مذاكره با هيچ كشوری نيستيم...
3- ما ذره‌ای از حقوق ملت ايران عقب نشينی نخواهيم كرد....
4- اصولاً ملت ايران اجازه نخواهد داد كه بر سر حقوق اساسی آن‌ها با كسی مذاكره كنيم...
5- ما ذره ای از حقوق ملت ايران عقب نشينی نخواهيم كرد...
6- ما از حقوق ملت‌مان به اندازه سر سوزنی كوتاه نمی‌آييم....
7- جهانيان بدانند ملت ايران از حقوق مسلم خود عقب نشينی نخواهد كرد...
8- ...
جملات فوق عيناً متن گفته‌های مسئولين ايران است. در طی ساليان اخير چندبار جملات فوق را شنيده‌ايد؟
10 بار، 100 بار، 1000 بار ...

يك سوال ؟!
طبق بند ششم قطعنامه لازم الاجرا 598 شورای امنيت (كه با توافق سه جانبه ايران ، عراق و سازمان ملل متحد تنظيم شد)، دبير كل سازمان ملل موظف به شناسايی متجاوز در جنگ ايران و عراق می‌شود و پس از شناسايی، متجاوز ملزم و متعهد به پرداخت كليه خسارات و همچنين غرامت به كشور مقابل می‌گردد. اين قطعنامه در تاريخ 27 تيرماه 1367 مورد قبول ايران و عراق قرار گرفت.
پس از بررسی هيئت‌های مختلف كارشناسی شورای امنيت و سازمان ملل ، خاويار پرز دكوئيار( دبير كل وقت سازمان ملل متحد) طي بيانيه‌ای رسمی عراق را متجاوز اعلام كرد و عراق ملزم به پرداخت كليه خسارات و همچنين غرامت به كشور ايران شد.
رييس جمهور وقت (هاشمی رفسنجانی) و وزير كشور وقت (عبدالله نوری) حداقل خسارت وارده به كشور در طول 2900 روز جنگ را 1000 ميليارد دلار ارزيابی و اعلام كردند. حال آن‌كه صرفا خسارت ناشی از کشته شدن 300 هزار نفر، مجروح شدن دست‌کم 700 هزار نفر، تخريب و ويرانی كامل (صد درصدی) حداقل 10 شهر كشور، تخريب عمده 5 استان كشور، حملات موشكی به حداقل 30 شهر كشور، وجود هزاران انسان بی‌خانمان و جنگ‌زده، تخريب صنايع و زيرساخت‌های اقتصادی و ... بسيار بيش‌تر از غرامتی است که تعيين گرديده بود.
اما از آن طرف: دانستن يک نکته ديگر نيز بسيار ضروری است که كشور كويت به‌خاطر 40 روز اشغال كشورش توسط عراق در جنگ اوّل خليج فارس، 200 ميليارد دلار غرامت درخواست كرد و اين مبلغ نيز به صورت اقساط در طی چند سال، از درآمد حاصل از فروش نفت عراق کسر می‌شد و به حساب كويت واريز می‌گرديد.
از مقايسه ميان دو کشور کويت و ايران بگذريم و به همين 1000 ميليارد دلار هم بسنده کنيم، چرا که در شرايط فعلی رقم بالايی است و می‌تواند درمانِ درد بی‌کاری جوانان ايرانی گردد.
اما
دولت ايران در اين مدت، يعنی بيش از 20سال، به‌هيچ‌وجه حاضر به پی‌گيری دريافت خسارت و غرامت خود از دولت عراق نشد. چرا؟
چندی پيش وقتی خبرنگاری از لاريجانی به‌عنوان يكي از مسئولين ارشد کشور( نماينده ويژه 18 ساله رهبر در شورای عالی امنيت ملی، رييس پيشين صدا و سيما و دبير وقت شورای عالی امنيت ملی و رييس فعلی مجلس) در باره علت عدم پيگيری غرامت جنگ از عراق می‌پرسد که سرنوشت پرداخت خسارات جنگ تحميلی بر كشور به كجا انجاميده است؟
لاريجانی در جواب وي با عتاب و تندی می‌گويد: ديگر در مورد اين قضيه سئوالی نپرسيد و پيگيری نكنيد . اين پرسش‌ها خلاف مصالح ملي است!؟
حالا خوانندگان آزادند به هر شکلی که مايل هستند در بارۀ مضمون پاسخی که رئيس مجلس داد، بيانديشند و ابعاد مختلف اين سخن را به دل‌خواه وارسی کنند که چرا و به چه دليل ما نبايد پی‌گير خسارات و غرامت جنگ ويران‌گری باشيم که آن همه زيان‌های جبران‌ناپذير انسانی، مادی و مالی بر مردم وارد آورد؟ البته پيشاپيش بگويم که به احتمال زياد، پاسخی منطقی نخواهيد يافت! شگفتی آن‌جاست كه ما بايد پی‌گير منافع فلسطين و لبنان و ونزوئلا و بوليوی و بوسنی و كاستاريكا و سريلانكا و ... باشيم اما حق پی‌گيری حقوق مسلم خود را نداريم!

يك سوال ديگر؟!
طبق دو معاهده رسمی فی‌مابين ايران و شوروی سابق در دهه 1920 و 1940 سهم ايران و شوروی سابق از حقوق و كليه منافع درياي خزر، مساوي و مشترك است.
همچنان كه معاهدات و حقوق بين¬الملل و منطق ايجاب می‌كرد در سال 1991 كشورهای تازه استقلال يافته شوروی سابق، به مجامع جهانی اعلام نمودند كشورهای آزاد شده به كليه معاهدات و تفاهم‌نامه‌های فيمابين با ساير كشورها پای‌بند هستند. لذا 4 كشور تركمنستان، قزاقستان، روسيه و آذربايجان، به دل‌خواه خودشان، مختار به تقسيم منافع دريای خزر، از سهم 50 درصدی شوروی سابق بودند.
اما جايگاه بين‌المللی و قدرت چانه زنی ايران در سال‌های اخير چنان تنزل يافت که تابع اوامر و دستورات سران كرملين ( روسيه) شديم و آن‌ها ديپلمات‌های ما را به جايی‌ کشاندند که سرانجام، سران ايران حاضر شدند بر سر 50 درصد سهم قطعی و قانونی خود در دريای خزر بر سر ميز مذاكره بنشينند. در اجلاسی كه به دليل حضور شخص ولاديمير پوتين(رييس جمهور وقت روسيه) با ذوق‌زدگی زائدالوصف ايران در تهران برگزار شد، به جايی رسيديم كه در عين ناباوری سهم ايران از منافع رو و زيرزمينی خزر 11/3 (يازده و سه‌دهم ) تعيين شد!
پنجاه درصد كجا و يازده درصد كجا ؟!
وقتی اين مساله با واكنش شديد نخبگان و مردم مواجه شد ، وزير خارجه دولت نهم در مراسم عيد غدير در ميان كاركنان وزارت خارجه اعلام كرد:"اين اعتراض‌ها يك جنجال سياسی است . اين را بدانيد حق ايران از رژيم حقوقی دريای خزر هيچ‌گاه در طول تاريخ بيش از 11 ( يازده)درصد نبوده است!"
كار به جايی رسيد كه كاظم جلالی (عضو و مخبر كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس) اعلام كرد: "اگر ما به سهم 20 درصدی از خزر برسيم برای ما يك پيروزی خواهد بود ."
جالب است اجلاس اخير براي تعيين رژيم حقوقی دريای خزر اين‌بار در قزاقستان و بدون دعوت از ايران انجام شد. و هم اكنون چندسال است به جايی رسيديم كه كشور آذربايجان نفت را، و كشور تركمنستان گاز را از زير آب و خاك خارج می‌كند اما ما نمی‌توانيم دَم بر آوريم. ( صحت اين گفته را می¬توانيد از هر كارشناس مستقل نفت و گاز جويا شويد.)
وقتي كشور آذربايجان (كه ايران خود را متعهد به ارسال كمك‌های انسان دوستانه كميته امداد امام به محرومان آن كشور می¬داند) ايران را از كنسرسيوم استخراج نفت در سواحل مشترك آذربايجان و ايران اخراج كرد، سخت‌ترين و تندترين واكنش ايران اين بود كه وزير خارجه ايران اين مساله را صرفا "كار بد" توصيف كرد و هيچ اقدام حقوقی براي استيفای حق مسلم ايران از منافع خزر انجام نشد.
ای كاش به جای روسيه، آمريكا در ساحل خزر بود . چون مسئولين ايران فقط می‌توانند در مقابل آمريكا و اسراييل چنگ و دندان نشان دهند و در مقابل ساير كشورها كلاه ايران پشم ندارد.
در واقع تئوری و دكترين اصلی جمهوری اسلامی چنين است:
"به همه كشورها بايد باج داد تا به آمريكا باج نداد".
کاری به درک غلط و نوع استدلال مسئولين نداريم که ارتباط با قدرت‌های بزرگ جهانی را به معنای باج‌دهی می‌فهمند، ولی با توجه به کل سياست‌ها و عمل‌کردهايی را که تا کنون در عرصه بين‌المللی اتخاذ و پياده نموده‌اند، شما بگوئيد: آيا سخنان مسئولين جمهوری اسلامی درباره كوتاه نيامدن از حقوق ملت ايران، صحت دارد؟
ضميمه:
جوسازی عراقی‌ها علیه قرارداد مشترک 1975 با ایران (اظهارنظر خوانندگان را حتماً بخوانيد)
تغییر نام میدان گازی ایرانی آرش به «الدوره» و سکوت تأمل‌بر‌انگیز ما

__________________________________