شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۲

نکات تاريک ديپلماسی ايران

نکات تاريک ديپلماسی ايران


سرانجام تلاشهای ديپلماسی ايران همراه با وعده های پشت پرده، به نتيجه رسيد و با بروز اختلاف نظر ميان کشورهای غربی و کشورهای عضو جنبش غير متعهدها، صدور قطعنامه ی پايانی در مورد برنامه هسته ای ايران با بن بست روبرو شد و به روز دوشنبه آينده موکول گرديد.
دوشنبه هفته گذشته که پيش نويس قطعنامه صادر شده بود، برخلاف انتظار دولت ايران، اعضای جنبش غير متعهدها، همگام با اروپا، نسبت به مفاد آن روی خوش نشان داده بودند. حتی دولت آمريکا، عليرغم پافشاری های اوليه که معتقد بود ايران به برنامه انرژی اتمی نياز ندارد و قصد اصلی اين کشور دستيابی به تسليحات اتمی است؛ تمايلی به هم سويی با متحدين اروپايی خود نشان داد و نيازی به ارجاع پرونده به شورای امنيت سازمان ملل نمی ديد. اما اعتراضات دولت ايران، خصوصاً اخطار وزير امورخارجه که احتمال قطع همکاری ايران با آژانس اتمی را اعلام کرد، مفاد قطعنامه [ آنگونه که بعضی خبرها حکايت دارند] به موضعی تهاجمی تر منجر شد و در نتيجه اختلاف در بين اعضاء شدت يافت.
قطع همکاری با آژانس، آخرين برگی بود که دولت ايران در ممانعت از ارجاع پرونده به شورای امنيت، می توانست رو کند. اگرچه اين تاکتيک به سهم خود انسجام اوليه و درونی اعضای شورا را برهم زد و اختلاف در اتخاذ تصميمی واحد را تشديد کرد؛ اما نبايد فراموش کنيم که ايران با کارت های رو شده مشغول بازيست و اين تاکتيک نمی تواند دوامی چندان داشته باشد. پرسش مهم اين است که دولت ايران با چنين تاکتيکی کدام اهداف را دنبال می کند؟
هم اکنون محافل مختلف سياسی ايران نکات مبهم و تاريک ديپلماسی دولت و ديگر عوامل قدرت را به دقت می کاوند که در پس تماس های تلفنی و يا ديدارهای حضوری با کشورهای مختلف چه گذشته است؟ مگر چه اتفاقی رُخ داد که پيش نويس ملايم اوليه، که تنها به سه مورد تأسف و سه مورد اظهار نگرانی بسنده کرده بود، در پايان لحنی تند بخود بگيرد؟ و خلاصه عدم اطلاع رسانی شفاف، تا حدودی قضايا را پيچيده تر می کند خصوصاً، حمايت سه کشور انگلستان، فرانسه و آلمان از قطعنامه، بيش از پيش بر ابهامات دامن می زند.
مخالفت پانزده عضو شورای حکام انرژی هسته ای هم، دلايل و انگيزه های سياسی و اقتصادی متفاوتی را شامل ميگردند. چنانکه مخالفتهای چين و مالزی، جنبه سياسی دارند و هر دو کشور نگران آينده دولتهای خود هستند. درست است که قطعنامه عليه دولت ايران است، ولی تثبيت آن، سبب خواهد شد تا بسياری از کشورها، از اين پس خود را ملزم به پاسخگويی بدانند. اما دولت روسيه، از گنجاندن عبارتی در قطعنامه که غنی سازی اورانيوم و توليد پلونيوم را با کارگاههای وابسته به صنايع نظامی پيوند می زند، نگران است. وجود اين عبارت بمعنای «نقض» آشکار مفاد پروتکلی است که دولت ايران خود را متعهد به اجرای آن می داند. و تثبيت اين «نقض» در قطعنامه، يعنی توقف کامل پروژه نيروگاه اتمی بوشهر و در نتيجه تحميل زيانهای اقتصادی به کشور روسيه.
مخالفت آشکار دولت روسيه، تاحدودی پرده ها را کنار می زند و می توان حدس زد که رئيس دولت اصلاح طلب، خارج از مفاد قرار داد دو دولت، پيشنهادهای تازه ای را در تماسهای اخير تلفنی با پوتين، به دولت روسيه وعده داده است. اگر هدف دولت ايران بهره وری صلح آميز از انرژی هسته ای است، آن وقت ضروريست که بپرسيم اينهمه نگرانی ها، شتابزدگی ها همراه با وعده و وعيدهايی که از صندوق ملی کشور پرداخت می شوند، به چه معنی است؟ واقعاً در پشت اين همه تلاشهای مبهم ديپلماسی، کدام راز نهفته است؟
صرفه نظر از احساسات ناسيوناليستی در ايران که خواهان دولتی برتر و قوی تر در منطقه است، مقدمات قانون اساسی و استدلال درباره ارتش مکتبی، همچنين استناد و تأکيدات قرآن که سپاهيان اسلام را مسلح به تسليحات کنيد، مهمترين عنصر تمايلات دست اندر کاران قدرت را، در دستيابی به سلاح هسته ای، بخوبی نشان ميدهند. چنين تمايلی، اگر کوچکترين موقعيت و فضا را برای رشد پيدا کنند، سريعاً به ماديت تبديل می شوند. آنچه که مسجل است، دولت ايران در اين زمينه و پنهان از چشم جهانيان، مرتکب خلافهايی شده است. اين خلافها، چه در هنگام امضای پروتکل در تهران، و چه در نامه اعتراضی اخير وزارت خارجه به پيش نويس قطعنامه شورای حکام بين المللی انرژی اتمی، مورد تأئيد دولت ايران قرار گرفته و قابل انکار نيست.
بحث تنها برسر قصورها و يا بقول دولت ايران «کم کاريها» نيست، بلکه موضوع برسر عوامفريبی ها و تاکتيک های گمراه کننده ايست که دولت ايران در پيش گرفته است و همين موجب تشديد مفاد قطعنامه شده است. دولت با بازی دادن اعضای شورای حکام قصد دارد تصميم ارجاع پرونده به شورای امنيت را به تعويق اندازد تا هنگامی که عمر مجلس ششم به پايان برسد. نخبگان ايران نيک ميدانند که دولت خاتمی، نه تنها کوچکترين نقشی در امضای پروتکل الحاقی نداشته، بلکه اجازه ندارد چنين لايحه ای را برای تصويب به مجلس ببرد. دست اندارکاران قدرت قصد دارند در مجلس هفتم، با دامن زدن مشاجرات مصنوعی برسر بندهای مختلف پروتکل و با دامن زدن احساسات ناسيوناليستی گروهی از مردم، فرصت مناسبی را برای اجرای نقشه های شومی که در سر دارند، باز يابند و داشته باشند. چنين شرايط خطرناکی را درک کنيم و عليه آن به مبارزه برخيزيم!
-----------------------------------------------------------------------

سانسور

ديگر شاخ و دم ندارد

آرش سيگارچی
هنوز هر چه در اين كشور مي گذرد يا تحت تاثير همان تجمعات آخري روزهاي بهار امسال است كه ماحصل آن هر چه بود به عمر يك خبرنگار پايان داد و يا اين انتخابات غير دموكراتانه است كه داد همه را در آورد .
از سويي در داخل ، فرهنگيان به دنبال آنچه حقوق از دست رفته شان مي دانند كه سالهاست دولت نيز به ناديده انگاشتنش عادت كرده معترضند و به تحصن پرداخته اند و از ديگر سو سي و دو كشور غريبه به دور ميزي نا همگون نشسته اند تا در نهايت ، نظر بدهند به آنچه فعاليت هاي غير مجاز هسته اي جمهوري اسلامي مي دانند .
گفتم تحصن ، ‌شما اگر اهل وبگردي و به روز نمودن اطلاعات خود نباشيد حتما بر روي خبر اين تحصن تامل مي كنيد . حق هم داريد ، مگر مي شود در اين كشور كه از بقال تا پزشكش سياسي اند چنين واقعه اي رخ بدهد و كسي خبردار نشود ؟
بله ، اينبار در سايه سانسور شديد چنين واقعه اي كه طي آن بيست هزار واحد آموزشي ، دويست هزار معلم ، سه ميليون دانش آموز در گير آن بوده اند ، هيچ انعكاسي نيافت .
وضع مملكت حكم آن خانوده اي را دارد كه حاضر نيست به ميهمان ناخوانده رخ بنماياند و از سويي ناله هاي فرزند خردسالش ، دارد آبروي او را مي برد كه ميهمان هم فهميده آنان در خانه اند.
«براي در ك موقعيت حساس كشور در منطقه ، به تمام رسانه هاي كشور اعلام مي شود از انعكاس خبر هر گونه تحصن و تجمع خود داري كنند. چنانچه اين موارد رعايت نشوند به اتهام بر هم زدن امنيت ملي با شما برخورد مي شود.»

جمله به اندازه كامل رسا ست و نياز به باز تعريف ندارد. راستي اصلا مهم نيست اگر قرار بود كارمندان عيدي ناقابل يكصد هزار توماني شان را تا پايان بهمن - امروز 23 اسفند است - بگيرند و هنوز نگرفته اند. اصلا مهم نيست كه به بازنشستگان هنوز پس از دو سال وعده و وعيد مطالباتشان را نپرداخته اند. اصلا مهم نيست در گيلان ، خانوده هاي كشاورزان چايكار پول نداشته باشند كه شكم سير كنند . اصلا مهم نيست كه آن خانواده كشاور در فرمانداري شهر لاهيجان - يكي از شهرهاي شمالي ايران - در چشم فرماندار شهر مي نگرد و اعتراف مي كند ديگر نانواي محلش به او نان نسيه نمي دهد . ديگر اصلا مهم نيست كه كشاورز غرب گيلاني به دليل آفت سالهاي اخير آنقدر ندار شده است كه چهار ماه سفره اش رنگ گوشت نديده است .... اصلا مهم نيست .
اينجا ما امنيت ملي داريم كه از همه چيز برايمان مهم تر است . اينجا آبادگران آمده اند تا مملكت را آباد كنند و رفاه اقتصادي را براي مردم به ارمغان آورده اند. دوستي مي گفت امنيت ملي براي آنها اهميت دارد كه در كشورشان كمتر از اينگونه اجحاف هاي صنفي خبر است نه براي ما كه اگر هيچ دشمني هم نداشته باشيم ما اينقدر حقوق بر جاي مانده از شهروندان داريم كه بايد تا عمري هست جواب پس دهيم !
پنجشنبه اي كه گذشت در حالي تحصن معلمان پايان يافت كه به دليل دستور اكيد مبني بر عدم پوشش خبري ، كمتر رسانه اي ريسك پوشش آن را بر عهده گرفت و اين در حالي است كه شنيده مي شود پرستاران نيز به دنبال مطالبات خود تحصن خواهند كرد .
هر چند اميدي به پوشش اين خبر هم نيست اما هنوز تريبون هاي رسمي نظام به چرخش آزاد اطلاعات در كشور تاكيد دارند و از سوي ديگر به قول سخنگوي قوه قضاييه هيچ زنداني سياسي نداريم !

هیچ نظری موجود نیست: