چهارشنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۸۵

ناخلف

ده روز است که از تجمع زنان در میدان هفت‌تيز می‌گذرد. خانم فائزه شاکری، شعر زيبای «ناخلف» را بمناسبت روز بيست‌و‌دوم خرداد سروده‌اند که با هم آن‌را می‌خوانيم:
تمام کودکیم
چروک افتاده زیر چشمانت
که سرمه می‌کشیدی آنها را
روزی
که تمام دنیا یکجا
در نگاهت آرام می‌گرفت

آن روز
که پیراهن پریان را
از روی قامت تو می‌دوختند

آن روز
که خود را
در ظهر پس کوچه‌های بلوغت جا گذاشتی
با یک ((آری))

از نو بشمار
ما شش نفریم
و تو همیشه فقط تا پنج شمرده‌ای

روزی هزار بار دویده‌ای
تمام مسافت زمین را
برای رسیدن به آرزوهای دیگران

آه
نگران نباش

شب زود می‌خوابم و خواب‌های خوب می‌بینم
قول می‌دهم.

روزها که تنهایی
به خانه‌ای فکر کن بدون آشپزخانه
مقابل آینه بایست

تو همان دختری؟!
که ایستاده روبروی روزهای بی خیالی
یا نشسته بر بی خیالی روزها؟!
...
آرزوهایت را به کدام باد دادی؟

تاریخ من تو را تکرار نخواهد کرد
من عاشق می‌شوم
شعر می‌گویم
موهایم را بارها و بارها مقابل آینه شانه می‌زنم
و تمام آوازهای دنیا را زیر لب زمزمه خواهم کرد

تاریخ من
تو را تکرار نخواهد کرد
من به تمام آرزوهایم خواهم رسید
حتی اگر تمام کودکان روی زمین
فرزندان من باشند
حتی اگر تمام مردان زمینی
مرا با انگشت به هم نشان دهند
مادر
من انتقام تو را
از تمام آرزوهای دنیا
خواهم گرفت!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

به این مطلب شما در بلاگ نیوز لینک داده شد

Donya گفت...

شعر زیبایی ست و دوستش داشتم ولی قسمت آخرش.. انتقام را نمی پسندم!