دوشنبه، آذر ۰۶، ۱۳۹۱

بازار کريسمس مونستر



از ظُهر امروز تا عصر بيست‌وسوم دسامبر تقريبن بمدت يک‌ماه، بازار کريسمس در اغلب شهرهای آلمان داير است. اين بازارها در واقع عرضه کننده جنس‌های مرغوب، کمياب و اغلب دست‌بافت و دست‌سازی هستند که در بازارهای عادی به ندرت پيدا می‌شوند مثل: انواع کيف‌های پول چرمی، انواع کلاه‌های گرم و شال‌گردن‌های رنگی و متنوع، شمع‌ها و صابون‌های دست‌ساز و غيره... که هدايای مناسبی هستند برای روز کريسمس. و بديهی‌ست که در جوار اين بساط‌ها، انواع بوهای زانو شُل‌کُن کباب استيک، سوسيس‌های معروف آلمان، شاه بلوط‌ها و سيب‌زمينی‌های تنوری، قارچ سُرخ‌کرده و... به‌مشام می‌رسند که نمی‌توانی بی‌تفاوت از کنار آن‌ها بگذری به ويژه، از کنار بو و طعم شرابِ داغ!



در اوائل نوامبر سال گذشته، يعنی پيش از اين‌که بازار کريسمس داير شود پليس آلمان آمار تصادف‌های ده ماه سال 2011 را منتشر کرده بود. آن آمارها نشان می‌دادند که تنها تصادف دوچرخه‌سواران در مقايسه با سال پيش (2010) بيش از دوازده هزار مورد افزايش داشته. تأثير انتشار آن آمارها بر زندگی مونستری‌ها و شهر مونستر که هم مرکز آکادمی پليس هست و هم به شهر دوچرخه‌ها معروف است و هر مونستری بطور متوسط سه‌تا دوچرخه دارد؛ بدين نحو بود که تنها در هفته نخست بازار کريسمس، 610 نفر از دوچرخه‌سوران مونستری که شرابِ داغ نوشيده بودند، توسط پليس‌های دوچرخه‌سوار نقره داغ شدند.


پانوشت: دو تن از دوستان وبلاگی پرسيدند چرا بعضی از ديوارنوشته‌های فيس‌بوکی را در وبلاگ نمی‌گذاری؟ در واقع اين پرسش به‌نوعی پيشنهاد هم بود و استدلال می‌کردند که با اين کار هم وبلاگ‌ات از بی‌تحرکی نجات می‌يابد و هم اغلب دوستان وبلاگی‌ات که در فيس‌بوک حضور ندارند، در جريان کارها و فعاليت‌های روزمره‌ات قرار می‌گيرند. ديدم فکر و پيشنهاد جالبی است.
 

هیچ نظری موجود نیست: