يکی از بچههای رشت ايميل زد و نوشت: بازار رشت پُر شده است از اجناس چينی! اگر از دوـسه قلم جنسهايی مانند «خوج»[=گلابی وحشی]، «کـُونـُوس»[ايزگيل] و «آبکونوس» بگذريم، مآبقی از سير گرفته تا پارچه، آن هم نه پارچه معمولی و چيت؛ بلکه انواع پارچههای چادری، عبايی و قبايی و در مجموع، 88ـ87 درصد حجم بازار پوشاک کشور را در برگرفته است.
شايد باور نکنی اَبرار، مسئله فقط اين نيست که امروز «لـیُ»[به زبان چينی يعنی
6] مـا در گرو «چـی»[=7] ما هست بلکه، مش جواد بقال هم پشتِ شيشهی مغازهاش با
خط «چينگليش» مینويسه: «پينگگَن»[=بيسکويت] تـُرده و تـازهی چينی وارد شد.
بديهیست که حرفی برای گفتن نداشتم اما، با پررويی تمام در پاسخ نوشتم: فرض
کنيم اگر همه مردم ايران حق اعتراض به واردات بیرويه و کمرشکن را داشته باشند؛ اهالی
رشت نمیتوانند و نبايد از چنين حق و حقوقی بهرهمند گردند. زيرا شما از دهه بيست
به اينسو، نخستين تبليغکنندگان اجناس چينی در ايران بوديد و از پشتِ راديو با هزار
ناز و کرشمه فرياد میکشيديد:
چينیام، چينیام، چينیام... لای لای
دسمالِ
هيل و ميخک و دارچينیام ... لای لای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر