فردا (9 دسامبر) روز جهانی مبارزه با رشوهخواری و فساد اداری
است.
پرداختن مبلغی ناچيز يا کلان، برای افرادی که بنيه مالی دارند و میخواهند از اينطريق [رشوه] در انجام و تحقق نيازها و
خواستهای
خويش شتابی بيشتر داده باشند؛ ظاهرن و بهزعم عدهای
گويا کاریست
بیخطر و
زيانی را متوجه مردم و جامعه نمیکند. حتا بعضیها در محافل خصوصی
اين عمل را وسيلهای مطلوب و بهترين
تاکتيک در رقابتهای اقتصادیـتجاری و اداری عليه رقبای خود میدانند. اما هر دو
گروه رشوهده و رشوهخوار، در برابر پرسشی که چرا اين مبادله پنهانی و زيرميزیست و دور از چشمان اين و
آن انجام میگيرد، هنوز و تا همين امروز پاسخ مشخصی
ندادهاند و بعد از اين هم نخواهند داد! چرا که هر دو گروه [رشوهده و رشوهخوار]
در بارۀ اعمال خلاف خود آگهی دارند و میدانند که اين نحوه روابط خلاف قانون، خلاف
اخلاق عمومی و خلاف انسانيت است.
بنا به گزارش تخمينیای که بانک جهانی در پنج_شش
سال پيش ارائه داده بود ، هر سال بيش از يکهزار ميليارد دلار رشوه در سراسر جهان پرداخت میشوند. اما چنين تخمينی
تنها توجهاش به رشوههای کلانیست که در پس معاملهها و مبادلههای بزرگی که در
سطح جهانی انجام میگيرند، پنهان است. اگر بر روی اين مبلغ، رشوههای خُرد و دلهرشوهها را نيز بيافزايم، آنوقت مبلغ بدست آمده رقمی را نشان خواهند داد که به احتمال زياد
موجب وحشت جهانيان
خواهند شد.
از طرف ديگر، وقتی پای درددلهای اغلب مردم
کشورهای جهان سومی مینشينيد، میبينيد همه از فساد اداری و رشوهخواریهای عريان در
کشورشان مینالند اما، کوچکترين قدمی هم در جهت مبارزه با آن برنمیدارند. واقعن چرا؟
چنين بیتفاوتیای فقط و فقط میتواند يک علت داشته باشد: تسلط فرهنگ رشوهخواری
بر همهی امور زندگی! همين که فردی برای انجام بخش کوچکی از وظايف روزانه خود در
برابر ارباب رجوع، بر سرِ او منت میگذارد؛ يا برعکس، وقتی میبينيم ارباب رجوعها
پيش از طرح خواستهای خود نخست پاکت رشوه را بر سرِ ميز کارمندان ادارهها يا شرکتها
میگذارند؛ معنايش اين است که کل افراد جامعه چنين مبادلهی خلافی را پذيرفتهاند.
در واقع مادامی که فرهنگ رشوهخواری در درون جامعهای به چالش گرفته نشوند؛ بعيد
است که رشوهخواری در آن جامعه ريشهکن گردد.
فکر میکنم با اين اشاره گذرا دستکم يک
نکته کليدی و مهم تا حدودی روشن شده باشد که هرزمان چرخدندههای اصلی جامعهای با
نيرو و قدرت رشوهخواری بگردد؛ رسيدن به دموکراسی برای مردم آن جامعه آرزوی محالی
خواهد بود. با توجه به اين نکته کليدی، جملهی پايانی گفتار تاحدودی روشن است: در مبارزه عليه گسترش
فرهنگ رشوهخواری و فساد اداری، بیتفاوت نباشيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر