یکشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۹۲

خشونتِ مخالفان خشونت



در روزهايی [دوّم، سوّم و چهارم آذر ماه٩٢] که اهالی فيسبوک بمناسب ۲۰مين سال مبارزه جهانی با خشونت عليه زنان می‌نوشتند؛ اهالی روزنامه اعتماد تصوير زير را مونتاژ و منتشر کردند. آن‌ها، آشکارا زنی را که سال‌ها مرکز ثقل مذاکرها بود و نقش کليدی‌ای در نزديکی ايران با کشورهای ١+٥ داشت؛ بسيار ماهرانه و ظريف، به پشتِ صف [بخوانيد پشتِ پرده] فرستادند.


در ظاهر همه ما مخالف خشونت هستيم اما، در لحظه‌هايی که نياز به اعتراض و لب‌گشودن است، خيلی ساده از کنار افکار و اعمال خشونت‌آميز می‌گذريم. يکی از دوستان ژورناليست می‌گفت فکر می‌کنم اين برخورد نوعی ذوق‌زدگی و ناشی از موفقيتی بود که «ظريف» کسب کرده بود. اتفاقن افکار خشونت‌آميز همواره خود را در لحظه‌هايی که همه ذوق‌زده‌ايم نشان می‌دهند. پوريا عالمی در ستون طنز شرق، بسيار ماهرانه گوشه‌ای از اين مُدل خشونت را در آن روزها به تصوير کشيد که بعنوان ختم کلام، با هم می‌خوانيم:   
    
"تا حالا مشکلمان این بود که حافظه تاریخی نداریم، اما بعد از جریان مذاکرات «ژنو» مساله این شده که نه‌تنها حافظه تاریخی نداریم که حتی آدم‌ها را با هم اشتباه می‌گیریم. یعد از ژنو۳ جواد ظریف را صدا می‌کنند مصدق. البته شبیه هم هستند. جفتشان هم کم‌مو هستند هم دکتر. اما اگر قرار بود هر دکتر کم‌مویی را مصدق صدا کنیم که ثبت‌احوال دچار مشکل می‌شد. بعد هم حالا ظریف یک کار ظریفی کرده، یعنی باغچه را شخم‌زده، دانه را کاشته، اما شش‌ماه طول می‌کشد ببینیم چه گلی کاشته."

هیچ نظری موجود نیست: