شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۹۲

نخستين خانم‌زاده



در آستانه‌ی ورود به روز جهانی زنان، بد نيست از نخستين خانم‌زاده‌ای ياد کنيم که نام او در تاريخ به‌عنوان مسيح و فرزند خدا ثبت گرديد. مردی که به نماد مدارايی، شکيبايی و نخستين پيام‌رسان به جامعه شهری شهره شد، و با پيام‌های صلح‌جويانه خويش، توانست جان تازه‌ای را در کالبد شهرنشينان روزگار خود بدمد. اگرچه عمر زندگی اجتماعی مسيح بسيار کوتاه مدت بود و به فرجامی غم‌انگيز منتهی گرديد اما، در همان مدت کوتاه همواره تلاش نمود تا سهم دين و دولت را که مربوط به دو حوزۀ مختلف شخصی و اجتماعی بودند، از هم‌ديگر جدا کند و ساخت نوينی را در جامعه بنيان نهد.  



مسيح بعد از مرگ ناگهان فرزند خدا شد! البته نه به اين دليل عاميانه‌ای که خدا نطفۀ خويش را در شکم دختر باکره‌ای گذاشته باشد؛ بل‌که به اين دليل ساده که او در جهان عشيره‌ای و مردسالار آن روز، هويتی استثنايی داشت: عيسای مريم! 

نخستين خانم‌زاده‌ تاريخ که آمده بود تا با آقازاده‌ها برابر و هم‌طراز گردد. پديده عجيب و بی‌سابقه‌ای که خلاف عادت‌ها و باورهای عمومی بود و ناسازگار با فرهنگ قبيله‌ای.

به‌زعم من، هر يک از داستان‌های تاريخی، يک رمز و يا يک محتوای کليدی دارند که اگر به‌طور همه‌جانبه‌ای کشف و فهم شوند، بسيار آموزنده و راهنما خواهند بود. ولی از سوی ديگر و بموازات آن، واقعيت انکارناپذير ديگری به ما می‌گويد که محتويات تاريخی را خيلی آسان می‌توان جعل و تحريف کرد. چنين واقعيتی را دست‌کم بخشی از ايرانيان خوب می‌فهمند، چون‌که در سی‌وپنج سال گذشته، شاهد بسياری از وارونه‌گويی‌های تاريخی در درون کشور خود بودند و هستند. با اين وجود،با تأکيدی ويژه بگويم که  استثنائات تاريخی را به‌سادگی نمی‌شود جعل و تحريف کرد. زيرا که بديل يک استثناء تاريخی، فقط می‌تواند يک جعل استثنايی باشد. 

براساس چنين اجباری بود که آقازاده‌های دوران مسيح، در دفاع از شأن و موقعيت خود در جامعه، آستين‌ها را بالا کشيدند، هم‌فکری و مشاوره کردند تا هويتی تازه برای عيسای مريم جعل کنند. هويتی که عيسا را در جامعه‌ی قبيله‌ای و در بين مردم عامی آقازاده معرفی می‌کند: فرزند خدا!

هیچ نظری موجود نیست: