یکشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۴

آزادی اورشليم



مرداد ماه سال ۱۳۵۱ بود که يک جوان ۱۷ يا ۱۸ ساله‌ی زندانی در زندان قصر تهران، دو پايش را کرده بود در يک کفش و از بيژن جزنی می‌خواست تا نظرش را در بارۀ مسعود رجوی بگويد. بيژن در پاسخ گفت: "او [مسعود رجوی] در به‌ترين حالت، می‌تواند ياسر عرفات ايران باشد." 



گروهی از اين جمله‌ی پُرمحتوا اما دو منظوره، چنين استنباط کردند که مسعود نيز شبيه ياسر، نان به نرخ روز خواهد خورد. اما اندک شماری که شناخت دقيق‌تری در بارۀ حساسيت بيژن در ارتباط با رشد گرايشات ضد ايرانی در منطقه داشتند و او را مردی با حافظه‌ی تاريخی بسيار قوی و حساس می‌شناختند؛ می‌دانستند که بيژن، عرفات را محصول شکل‌گيری، رشد و گسترش ناسيوناليست افراطی عرب و پان عربيسم در منطقه می‌داند و می‌شناسد. می‌دانستند که بيژن معتقد است شعار "همه‌ی يهوديان را به درون دريا می‌ريزيم"، هيچ ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد. اين شعار را مسيحيان رومی اشغال‌گر در اواخر قرن نخست ميلادی در مقابل شورش استقلال‌طلبانه يهوديان اورشليم طرح کرده بودند که اکنون ناسيوناليست‌های عرب [و در رأس آن‌ها ناصر رئيس جمهور مصر] آن را روزآمد کرد و بر سرِ زبان‌ها انداختند.  

در واقع از زمانی که پيامبر اسلام پشت به اورشليم ايستاد و رو به کعبه نمازگزارد؛ همه‌ی مسلمانان در قول و عمل پذيرفته بودند که اورشليم متعلق به صاحبان اصلی آن يعنی فرزندان اسحاق است. حتا وقتی عمر خليفه دوم مسلمانان اورشليم را تصرف کرد، در برابر پيشنهاد مسيحيان ساکن اورشليم که می‌گفتند دو برابر خراج خواهند داد هرگاه يهوديان را از منطقه بيرون بفرستی، مقاومت کرد و گفت اين سرزمين متعلق به آن‌هاست. به زبانی ديگر، همه‌ی آنانی که پرچم «اورشليم قبله‌ی نخست مسلمانان» را برافراشته‌اند و سنگ رهايی آن را بر سينه می‌کوبند، در واقع تحت تأثير فرهنگ پان عربيسم هستند. بعد از انقلاب هم با چشم‌های خودمان ديديم که نخست ناسيوناليست‌های اسلامی و آن بخش از نيروهای افراطی ضد يهودی باصطلاح معروف و منتسب به شاگردان ايرانی هايدگر بودند که تنها متحد واقعی ايرانيان در منطقه را، به يگانه دشمن ايرانيان معرفی کردند و امثال رهبری را به جاده انحراف ضد يهود سوق دادند.

هیچ نظری موجود نیست: