ساختمان
پُست و تلفن و تلگرام واقع در نبش دو خيابان رضاشاه کبير [سابق] و اسکندرآباد
لاهيجان؛ کم و بيش تاريخچهای دارد و نشانههايی. سعی میکنم خيلی کوتاه و گذرا،
سه نشانهی مهم آن را در زير توضيح دهم:
۱ـ ساختمان پُست، نخستين ساختمانی است در لاهيجان که بجای
آجر، از «بلوک»های سيمانی استفاده کردند و به همين دليل شد نماد ساختمان بلوکی در
شهر ما. بعد از ساختمان ادارۀ پُست، به ترتيب دبستان دخترانه فرح، دبيرستان
دخترانه شهناز، دبيرستان پسرانه عبدالرزاق واقع در محلهی شعربافان، و کتابخانه
عمومی را ساختند. همهی اين ساختمانهای نامبرده، دولتی بودند و به همين دليل هر
روز گروه گروه از همشهريان بلوکنديده، شبيه سنت «عروستماشا» میآمدند برای «بلوک
تماشا». جدا از بلوک، قالبگيری و ساختن لولههای استوانهای سيمانی هم جلب توجه
میکرد. تا آن زمان ديواره چاههای آب بدون استثناء آجری بودند ولی حالا مردم با
چشمهایشان میديدند که سه دهنه چاه آبی که در محوطهی ساختمانهای پُست و دبستان
و دبيرستان کندهاند؛ اينجا نيز لولههای سيمانی جانشين آجر شدهاند. (توی پرانتز
اضافه کنم آن تير بتونی برق را که در عکس مشاهده میکنيد، سومين وسيلهی سيمانیـبتونی
وارداتیست که در اواخر سال ۱۳۳۷ آماده و برپا شد. تا آن زمان هر دو تير تلفن و
برق چوبی و در محاوره عمومی معروف بودند به «تلفندار» و «شلماندار»).
۲ـ وقتی در بهار سال ۱۳۳۵ مهندس عباس مهرپويا همان خواننده
مشهور ترانهی «مرگ قو» نخستين نخکشی را برای ريختن آهک و زدن کلنگ آماده کرد؛
قرار شد به فاصله دو ماه دولت فقير و کمدرآمد از مستاجری رهايی پيدا کند. تا آن
روز مردم دولت را فقير میشناختند و متر و معيارشان در اين تشخيص دو چيز بود: نخست
پائين بودن حقوق ماهيانه و درآمد کارمندان دولتی؛ و دوم، مستاجری دولت. در واقع
ساختمان پُست نخستين ساختمانی است در شهر ما که دولت [وزارت پ.ت.ت] مالک واقعی آن
بود. اينکه میگويم مالک واقعی علت دارد چون که قبل از ساختمان ادارۀ پُست، دولت [دقيقتر
بگويم وزارت کشور] مالک «اسمی» دو ساختمان فرمانداری و شهرداری لاهيجان بود اما
مردم شهر و روستا از طريق پرداخت عوارض شهرداری، بودجه و هزينهی ساخت آنها را
تأمين کرده بودند. به زبانی ديگر، ساختمان پُست نماد بینيازيی دولت از ياری مردم
و همينطور نشانهی افزايش بودجه دولتی و رهايی از مستاجری بود. يکیـدو سال بعد
که برادران گنجی نخستين کارگاه بلوکسازی را در لاهيجان راه انداختند و خانههای
بلوکی يک تا دو اتاقه در بعضی از مناطق شهر پديدار شدند؛ گرچه بخشی از جامعه خانههای
بلوکی را نماد خانههای ارزان قيمت میشناختند و تفاوت بلوک و آجر را شبيهی تفاوت
نان [خوراک زحمتکشان] و برنج [خوراک پولدارها] میگرفتند اما، در مجموع معتقد
بودند «خانههای بلوکی سر حلبی» برای خانوادههای زحمتکش شش تا هفت نفرهای که
مستأجر بودند و اغلب در يک اتاق زندگی میکردند؛ نماد رهايی از مستاجری است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر