🔸 روز
قربان بنا به روايت اسلامی روزی است که مالک کوچکی به نام ابراهيم، در جهت جلب
رضايت و اعتماد مالک بزرگ يعنی خدا، تصميم میگيرد تا از ميان مجموعه اموال شخصی
خود اعم از شتر و بُز و گوسفند و زن و فرزند؛ بهترين و گرانبهاءترين آنها يعنی
اسماعيل ۱۳ ساله را به رسم هديه، قربانی و تقديم کند.
🔸 اگرچه
روحانيان ايرانی طرفدار «اسلام سياسی» در زمانه ما، در جهت جلب رضايت خدا فرزندانشان
را به اروپا و آمريکا میفرستند و کودکان و نوجوانان ديگران [نمونهاش حسين فهميده
١٢ ساله] را به قتلگاهها و ميدانهای مختلف جنگ؛ ولی به لحاظ محتوايی، میشود
اثبات کرد که چگونه نفس عمل و آبشخور فرهنگی ميان رفتار ابراهيم و رفتار گردانندگان
نظام اسلامی در اساس یکی است. از اين منظر، پرداختن به اين موضوع جدا از اينکه آن
داستان افسانه بود يا واقعيت تاريخی؛ به اين دليل ساده حائز اهميت است که آن روايت
خشن و کودک آزاری، جزئی از فرهنگ مسلط پدرسالاری و مردسالاری حاکم بر فضای «مکّه» را
نشان میدهد. مکانی که اسلام در آن سرزمين ريشه دارد و از آن فرهنگ تأثير گرفته
است.
🔸 عيدگرفتن
و مهم جلوهدادن اين روز توسط مسلمانان بدون کوچکترين مکث و توجه و انتقادی به
ماهيت خشن رفتار ابراهيم؛ اگرچه در ظاهر انگيزه مادی دارد و همه سپاسگزار خدايی
هستند که هديه گرانبهایشان را نپذيرفت و پس فرستاد ولی، در باطن و در واقعيت
زندگی، چيزی جز نمايش و تبليغ تبعيت کورکورانه مسلمانان از آن فرهنگ خشن نيست. تجربه
زندگی و تاريخی نيز بهسهم خود و به شکلهای مختلفی نشان دادهاند که مسلمانان
آلوده به آن فرهنگ هر کجا توانستند دستی در قدرت داشته باشند، متناسب با شرايط
روز، همان فرهنگ فرزندکُشی ابراهيم را کموبيش در زندگی رواج دادهاند. مثال بارز
چنين رفتاری، قوانين جمهوری اسلامی است.
🔸 حکومت
اسلامی در پایبندی به فرهنگ پدرسالارانه «فرزندکشی»؛ جوهر آن روايت نفرتانگيز و
سراپا ارتجاعی را که به کودکان به چشم برده، اموال شخصی و از هر جهت مطيع فرمان
«پدر» مینگرد؛ در فُرمی تازه و به صورت ماده ٦١٢ «قانون مجازات اسلامی» دوباره زنده و پياده کرد. مطابق ماده ٦١٢ قانون
مجازات اسلامی، اگر پدری فرزند خود را بنا به هر دليلی کُشت، از آنجايی که کودک،
مالکی جز قاتل ندارد، در نتيجه قاتل مشمول مجازات قصاص نمیگردد.
تأثير اين قانون بر روی جامعه سبب شده است تا آمار کودکان بهويژه
دخترکانی که توسط پدران خود در ايران به قتل میرسند، روز-به-روز در حال
افزايش باشند.
🔸 توی
پرانتز اضافه کنم که با انگشتگذاشتن روی همين قانون ارتجاعی، هم میشود مچ مسلمانان
باصطلاح دو آتشهی حامی قصاص و اعدام در ايران را باز کرد که سکوت شما در برابر
محتوای ضد اخلاقی ماده ٦١٢ قانون مجازات اسلامی نشانهی سياست يک
بام و دو هواست؛ و هم میشود مچ فمينيستهای ايرانی را گرفت که مخالفت با ازدواج
کودکان را نمیشود از مخالفت با عيد قربان که مروج فرهنگ مالکيت پدر بر جسم و جان فرزند
است، از هم تفکيک کرد و جداگانه پی گرفت. زيرا که اين دو موضوع از باور واحدی
سرچشمه میگيرند که زندگی کودکانه را به دو دوره «طفوليت» و «نوجوانی» تقسیم میکند
تا از منظر حقوق شرعی، مدنی و اقتصادی، پدر حق تملک و آزادی عمل مفرط نسبت به
اموال شخصی خود داشته باشد و همزمان، برای کودک حق مسئوليت کيفری قائل میگردند.
🔸 حال ممکن است طرح کنيد معنا
و تعريف واقعی اين تقسيمبندی چيست؟ به زبانی ساده، دورۀ طفوليت به دورهای گفته
میشود که کودک فاقد توانايیهای لازم و اوليه برای علنیساختن تمايلات واقعی و
درونی خود است. تمايلات درونی نيز براساس فرهنگ قبيلهای و باورهای مردسالارانه،
مجموعهای است از عناصری مانند نفرت، وسوسه، توطئه، انتقامجويی و نظاير آن. از آنجايی که گناه دختر شرعاً بر گردن پدر-مالک هست، مالک سعی میکند
اموال غير سود ده، يعنی دختر خود را پيش از ارتکاب گناه، در همان دورۀ طفوليت و در
سن ۱۰ــ۹ سالگی بفروشد و به خانهی
شوهر بفرستد.
🔸 از طرف ديگر اگر بپذيريم
مرز ميان طفوليت و نوجوانی را بروز يا عدم بروز تمايلات درونی تعيين میکنند، در
نتيجه دورۀ نوجوانی، يعنی مرحله آغازين ورود به حريم «مردسالارانه» و پذيرفتن
مسئوليت کيفری! مثلن در روايت بالا، اگر اسماعيل از روی ترس واکنشی
از خود بروز میداد و برخلاف نتايجی که روايتنويسان میخواستند بگيرند با يک لگد،
پدر خود ابراهيم را از بالای کوه به ته درّه پرتاب میکرد؛ آن وقت بايد در انتظار
عقوبتی سنگين از جانب خدا میماند. به روز شده آن عقوبت را به روشنی میتوان در
ماده ٦١٢ قانون مجازات اسلامی ديد و فهميد. اين قانون غيرمستقيم تفهيم میکند که
مهم، واکنش کودک_برده است نه کُنش پدر_مالک!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر