🔸 روزنامه اعتماد با گذاشتن تصویر زیر در صفحه نخست خود در
روز یکشنبه، ۲۲ دی ۱۳۹۸، نوشت:
"مطالبه مردمی پس از روشن شدن دلیل واقعی سقوط
هواپیمای اوکراینی از مسئولان دخیل در حادثه: عذرخواهی و استعفاء است!"
🔸 سادهترین پرسش روز این است که چه کسی باید استعفاء بدهد؟ کسی
که فرمانده دسته پدافندی تهران بود و فرمان شلیک به هواپیما را داد؟ یا کسی که
فرماندهی قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا را بهعهده دارد؛ و یا شخص ولی فقیه؟
مردی که مطابق بندهای ۴ و ۵ و ۶ اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی، فرمانده کل
نیروهای مسلح ایران است. مسئولیت اعلان جنگ و موشکپرانیها را برعهده دارد، و به
دلخواه میتواند رئیس ستاد مشترک، فرمانده کل سپاه و فرماندهان عالی نیروهای نظامی
و انتظامی را عزل و نصب کند؟
🔸 بجز اندکشماری از دانشجویان که در چند روز اخیر شعار
"استعفاء، استعفاء" را تکرار میکردند؛ بعضی از چهرههای اصلاحطلب درون
نظام نیز مانند کروبی و فائزه هاشمی و ... معتقدند که ولی فقیه بخاطر نالایقی در
امر مدیریت، باید استعفاء بدهد. اما این خواست بیمحتوای استعفاء وقتی که نظام
ولایت فقیه و قانون اساسی اسلامی_ارتجاعی پشتوانه نظام همچنان برقرار بمانند؛
چه تأثیر مهمی به حال و روز مردم خواهد داشت؟ بهترین، راستگوترین و صادقترین شخصیت
را هم بهعنوان ولی فقیه انتخاب بکنید، وقتی وارد سیستم ولایت میگردد، دو راه بیشتر
پیش رو ندارد: یا باید خارج از انتظارات درون سیستمی حرکت کند، در اینصورت آیندهای
نخواهد داشت؛ و یا باید تن دهد و در درون سیستم حل شود. مثل خود خامنهای در دورهای
که رئیس جمهور بود، نظریه ولایت مطلقه فقیه خمینی را مورد نقد قرار میداد. اما
وقتی بر کرسی ولایت نشست، همان راهی را دنبال کرد که خمینی بنیان نهاده بود.
🔸 فراموش نکنیم! که در نظام جمهوری اسلامی، ولی فقیه به
تنهایی نماد دیکتاتوری در ایران نیست! هر چند یگانه مقامی است که فرمان کشتار و
شلیک و تخریب و توقف و مصادره میدهد. مهمترین نماد استبدادی و فاشیستی در ایران،
«نظام ولایت مطلقه فقیه» است. مادامی که نظام ولایت مطلقه فقیه همراه با قانون
اساسی کنونی نفی و طرد و ساقط نگردد؛ تعویض ولی فقیه، گشایش چندانی در زندگی عمومی
ایجاد نخواهد کرد. وانگهی، اصلاحطلبان نیک میدانند که اعتبار و مشروعیت ولی
فقیه، هیچ ربطی به رضایت و رأی مردم ندارد. طبق نظریه ولایت مطلقه فقیه، ولی فقیه،
وکالت از خدا دارد. توسط خدا نصب میگردد و فقهای مجلس خبرگان رهبری، تنها او را
کشف میکنند. بدیهیست که بعد از چنین انتصابی، مخالفت با ولی فقیه، یعنی مخالفت
با خدا؟! به زبانی ساده، اعتبار ولی فقیه در نظام ولایی، یعنی بیاعتباری مردم؛ بیاعتباری
قانون؛ بیاعتباری قوای سهگانه و غیره. از این منظر است که میبینیم نیروهای
امنیتی، با بیشرمی تمام طلبکارانه خانوادههای کشتهشدگان هواپیمای اوکراینی را
زیر فشار روانی و تهدیدهای امنيتی گرفتهاند که اگر با رهبر تجدید بیعت نکنید، به
جرم مخالفت علنی با نماینده خدا، مفسد فیالارض شناخته خواهید شد.
🔸 به گمانم بعد از چهل سال تجربههای تلخ و خونین، همهی ما
میدانیم که تنها راه پیش رو، نه تغییر ولی فقیه، بلکه تغییر نظام ولایت مطلقه
فقیه، جدایی دین ار دولت و سیاست است. اگر امثال کروبیها و دیگر اصلاحطلبان هنوز
هم فکر میکنند که دلی برای مردم دارند، راه منطقی این است که در فرستادن روحانیان
به حوزهها و خانههای خود، دست در دست هم دهیم و یک نظام دمکراتیک و سراپا
انتخابی را جانشین نظام اهریمنی کنونی کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر