🔸 جدول آمار زیر اگرچه در ظاهر متعلق به شهر «ایکسX» است ولی در واقع، شبیهسازی یا کپیبرداری از وضعیت انتخاباتی چند حوزه مختلف در شمال و جنوب ایران است. همین نمونه آمار به روشنی نشان میدهد که شیوه گزینشی و تفسیر دلبخواهی وزارت کشور از ماده ۸ قانون انتخابات مجلس آنچنان بود که حتی بعضی از رسانههای نزدیک به اصولگرایان هم آنرا برنتابیدند.
🔸 نخست بگویم ماده ۸ قانون انتخابات مجلس که مستقیماً مربوط است به مقدار
آرایی که نامزدها در روز انتخابات کسب میکنند؛ در طول چهل سال گذشته سه بار اصلاح
گردید: در اصلاحیه نُهم اسفند ماه ۱۳۶۲، که همچنان متأثر بود از فضا و ادبیات
حداکثری دوره انقلاب؛ میگوید: "انتخاب نماینده در مرحله
اول منوط به کسب اکثریت مطلق آراء، و در مرحله دوم با اکثریت نسبی خواهد بود".
اما از آنجاییکه بالا بودن رقم آرای باطله مانع بزرگی بر سر راه کسب اکثریت مطلق
آراء در مرحله نخست انتخابات بود؛ ماده ۸ را دوباره اصلاح کردند. در اصلاحیه هفتم آذر ماه ۱۳۷۸، "انتخاب نماینده مجلس در مرحله اوّل منوط به کسب اکثریت و حداقل یک/سوم
کل آراء خواهد بود". اما از بدی شانس نمایندهها، آمار رأیهای باطله در هر
دورۀ انتخاباتی، چنان سیر صعودی را نشان میدادند که انگاری هیچ تفاوتی میان
دشواری کسب یک/سوم آراء با کسب اکثریت مطلق آراء وجود نداشت.
🔸 آرای باطله که معمولن نشانهی یک خطای سهوی است، در همه جای
جهان درصد بسیار ناچیز و غیر قابل شمارشی را تشکیل میدهند. اما آرای باطله در زیر
سقف نظام توتالیتر اسلامی، نشانهی یک خطای عمدی و بیانگر نظر یک گروه اجتماعی
ويژهای به نام «پوشیدهگویان» است. این گروه بجای تحریم علنی انتخابات، در انتخابات
شرکت میکنند ولی، آرایشان را [مثلن] به نام زنده یاد «هایده» در صندوقها میریزند.
سیاستگذاران جمهوری اسلامی بجای اینکه تلاش کنند تا شناخت و تعریف دقیقی از
مضمون و علت سیر صعودی آرای باطله در هر سیکل انتخاباتی داشته باشند؛ دَم به ساعت
به فکر تجدید اصلاح قانون انتخابات میافتادند. و بدیهیست که در هر اصلاحیهای،
محتوای ماده ۸ قانون انتخابات مجلس که کسب اکثریت آرای مطلق بود، عملاً تُهی میگردید. در آخرین
اصلاحیه [سوم خرداد ماه ۱۳۹۵] نیز همین اتفاق را شاهدیم که: "فرد
منتخب در مرحله اول انتخابات، باید حداقل بیست درصد (۲۰%) از کل آراء را کسب نماید".
🔸
در ظاهر چنین به نظر میرسد که کسب یک/پنجم آراء دیگر نباید برای نامزدها مسئلهی دشوار
باشد. اما برداشت و تفسیر دلبخواهی، خلاف قانون و بیسابقهی وزیر کشور در مصاحبه
مطبوعاتی چهارم اسفند ماه گذشته که کسب ۲۰% آرای «صحیح» را جانشین کل آراء کرده
بود؛ بدین معناست که نامزدها در مرحلهی نخست انتخابات، قادر به کسب همین ۲۰% هم نبودهاند. در ظاهر همه سکوت کردهاند و چنین بهنظر
میرسد که موضوع کاملن سکرت است. با این وجود، آمارهای واقعی چند حوزه بهطور واضح
نشان میدهند که داستان، همان داستان قدیمی است و میان کاهش درصد کسب آراء و بالا
رفتن درصد آرای باطله، تناسب مستقیمی وجود دارد.
🔸 برای
توضیح این نکته مجبورم نخست گریزی بزنم به ماده ۱۸ قانون انتخابات مجلس شورای
اسلامی که صراحتاً میگوید: "آرای باطله، جزء آرای مأخوذ محسوب میگردد".
این سخن روشن بدین معناست که درصدگیری آراء باید مطابق «ستون درصد آراء» جدول پیش
رو محاسبه گردد. این ستون، که برگرفته از سنت انتخاباتی جهان و ایران پیش و پس از
انقلاب است، کل شرکتکنندگان [رأیدهندگان] در انتخابات را مبنای درصدگیری قرار میدهند
و از این منظر، آمار آرای باطله نیز در ردیف آمار دیگر نامزدها قرار میگیرد و
باید در محاسبه دخالت داده شود.
🔸 حالا
پرسش کلیدی این است که چرا وزیر کشور سنتشکنی کرد و آن روش سنتی درصدگیری را
برنمیتابد؟ از منظر آماری پاسخ این پرسش را میتوانید در «ستون درصد آراء» جدول
پیش رو ببیند! مطابق روش عمومی درصدگيری، از میان چهار نامزد مختلف در شهر (X)، تنها نامزد
شمارۀ (X3) توانست ۲۰% آراء را در مرحله اوّل کسب کند
و به مجلس راه یابد. اما وزیر کشور با نادیده گرفتن و زیر پا نهادن محتوای دو ماده
۱۸ و ۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، تفسیر کزینشی تازهای از حداقل [۲۰%]
آراء ارائه داد که ملاک اصلی درصدگیری در انتخابات، آرای صحیح است، نه آرای شرکتکنندگان
در انتخابات؟! به زبانی دیگر، وزیر کشور با بهرهگیری از سیاست گزینشی، هم از شرّ
سیر صعودی آرای باطله خلاصی مییابد؛ و هم انتخابات را یک مرحلهای میکند و همه
نامزدها [نگاه کنید به ستون درصد گزینشی] موفق به کسب ۲۰% آراء میگردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر