دوشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۹۸

نگفتن و دروغ گفتن

🔸 «نگفتن» و یا دقیق‌تر «کم گفتن»، یکی از بحث‌ها و قوانین محوری مدیریت، به‌ويژه مديریت سیاسی است. 



🔸 از این منظر، «نگفتن» تمايل مشترک و مورد تأیید همه‌ی سیاست‌مداران جهان است و اغلب _‌حتا آن‌هايی که به‌طور جدی قصد گفتن و گفت‌و‌گو دارند‌_ وقتی در پُشتِ دوربین و میکروفُن قرار می‌گیرند؛ نگفتن را، به‌تر از گفتن می‌دانند. به‌ويژه آن هنگامی که با ژورنالیست‌ها روبه‌رو می‌گردند. اما از آن‌جایی که ژورنالیست‌ها نیز آشنایی دقیقی با اصل «نگفتن» و پنهان‌کاری سیاست‌مداران دارند، از در دیگری وارد می‌گردند. یکی از هنرهای مهم ژورنالیستی این است که چگونه از زیر زبان سیاست‌مداران حرفه‌ای، حرفی بیرون بکشند و آنان را به طپق‌زدن وادارند. 

🔸 اما موضوع «کم‌گویی» یا «نگفتن» در مناسبات سیاسی، به‌هيچ‌وجهی به‌معنای دروغ گفتن نیست. در یک نظام سیاسی نظم و نسق‌دار و مبتنی بر قانون، سیاست‌مدار دروغ‌گو بخاطر ضربه‌ی سنگین و غیرقابل ترمیمی که بر اعتماد ملی وارد می‌کند، نه تنها باید در کوتاه‌ترین زمان از مناسبات میان دولت‌_‌ملت بیرون گذاشته شود، بل‌که بخاطر ترمیم اعتماد ملی از دست رفته، باید به‌طور شفاف و علنی محاکمه گردد. هرچه نظام‌های سیاسی دمکراتیک و مبتنی بر قانون باشند، ژورنالیست‌های درون آن نظام، آزادی مانور دادن بیش‌تری را داشته باشند؛ به‌همان نسبت کشف دروغ‌های سیاسی آسان‌تر و هزینه دروغ‌گویی سیاست‌مداران سنگین‌تر است. 

🔸 برعکس، دروغ گفتن در درون نظام اسلامی کاملن نهادینه شده است. همه _‌از رأس تا قاعده‌_ به این دلیل ساده دروغ می‌گويند که دروغ گفتن در مناسبات درون نظام، یک اصل کلیدی است. یک باور فقهی است. یک فرهنگ جان سخت و مورد پذیرش عناصر خودی است. و همه، شبیه معتادانی که عادت به مواد افیون دارند؛ به دروغ گفتن عادت کرده‌اند و بدون دروغ نمی‌توانند زندگی کنند. به‌ترین مثال در این مورد، ارجاع دادن افکار عمومی به بررسی و مرور کارنامه‌ی چهل ساله‌ی تک تک گردانندگان اصلی و فرعی ماشین نظام اسلامی است. کارنامه این افراد در مجموع و به روشنی نشان می‌دهند که مسلمانان در هر شرايطی، چه در قدرت باشند و چه نباشند؛ چه پای‌بند به اسلام سنتی باشند و چه پای‌بند به اسلام سیاسی؛ چه اصلاح‌طلب باشند و چه اصول‌گرا؛ همه و بدون استثناء موظف هستند تا در برابر باصطلاح دشمنان خدا تقیه کنند. دروغ‌های شاخ‌دار بگویند، و آدرس‌های عوضی بدهند. 

🔸 اما مسئله کلیدی روز جامعه ایران این است که مسئولان حکومت اسلامی، از مرز تقیه و پنهان‌کاری فراتر رفته و به سیاست منت‌گذاشتن و دروغ‌های طلب‌کارانه گفتن متوسل گردیدند! این اتفاق یک گرایش و تمایل عمومی در بالاست که دولت‌های در سایه و آفتابی به‌طور هم‌آهنگ دارند آن را پیش می‌بَرند. کاری به گُنده‌گویی‌های فرماندهان اکابر نرفته ندارم اما برای آشنایی بیش‌تر با فرهنگ دروغ‌گفتن طلب‌کارانه‌ی مسئولان جمهوری اسلامی، به پرده آخر سقوط هواپیمای اوکراینی و پخش نوار مکالمه‌ای که بُرج کنترل با یکی از خلبان‌های داخلی در همان لحظه‌ی سقوط داشتند؛ مراجعه کنید. آن نوار، هر شنونده بی‌اطلاعی را متوجه این نکته می‌کند که رهبران ایران از همان آغاز اطلاع داشتند که سقوط هواپیما ناشی از برخورد موشک بوده است. 

🔸 حالا بجای این‌که بگویند ما از مردم جهان پوزش می‌طلبیم که بخشی از خدمه‌ی برج کنترل فرودگاه ایران سهل‌انگاری کرده‌اند؛ طلب‌کارانه می‌گویند این نوار را ما در اختیار دولت اوکراین گذاشته‌ایم و آن‌ها اجازه نداشتند چنین اسراری را پخش کنند. با چنین حکومتی که برای افکار عمومی پشیزی ارزش قائل نیست، چگونه باید رفتار کرد؟  

هیچ نظری موجود نیست: