چهارشنبه، دی ۱۵، ۱۴۰۰

اصل ۲۷ را بُردند پای دار

 🔸 اصل ۲۷ قانون اساسی نخستین بار در آذر ماه ۱۳۵۸ و دومین بار در ۶ مرداد ۱۳۶۸ مورد تأیید عمومی قرار گرفت. اگر نخستین رفراندوم را مبنی قرار دهیم، از آن تاریخ تا امروز که آقای «جوکار» رئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها در مصاحبه با رسانه‌ها خبر داد که روی "طرح نحوه تشکیل تجمعات اصل ۲۷ دارد کار کارشناسی" انجام می‌شود؛ ۴۲ سال و یک ماه و هفت روز می‌گذرد. یعنی در طول این ۴۲ سال، دولت‌ها و نمایندگان دوره‌های مختلف مجلس شورای اسلامی، اصل ۲۷م قانون اساسی را انداخته بودند پُشتِ گوش؟ 

 


 

🔸 در تمام جهان، نخستین اولویت کارشناسانی که در «مجلس مؤسسان» یا «مجلسِ تدوین قانون اساسی» سرگرم نوشتن قانون هستند؛ بررسی همه‌جانبه‌ی «حقوق ملت» است. چون که متناسب و مبتنی بر همین حقوق ملت است که ساختار سیاسی شکل می‌گیرد. از این منظر، مشخص‌کردن حقوق ملت و موظف‌کردن دولت به اجرای آن، از نان شبِ مردم هم واجب‌تر است. می‌گویم واجب‌تر به این دلیل که «ملت» بر مبنای آن «حقوق» نوشته شده در قانون اساسی می‌تواند «دولت» را کنترل کند و مانع از انحراف‌ها و دزدی‌ها و جنایت‌ها گردد.

🔸 اصل ۲۷م یکی از ۲۴ اصلی است مربوط به «حقوق ملت» در فصل سوم کتاب قانون اساسی. وقتی افرادی مانند آقای «جوکار» بعد از گذشته ۴۲ سال از تصویب قانون، تازه به فکر کارشناسی یکی از ۲۴ اصل مربوط به حقوق ملت افتادند؛ معلوم می‌شود که در درون «نظام ولایی» حقوق ملت یعنی کشک! تا اینجا هم که آمده‌اند، تحت تأثیر فشارها و اعتراض‌های سراسری سال‌های ۹۶ و ۹۸ بود. و گرنه بدون اعتراض و بدون حق‌خواهی، این‌ها ۴۲ سال دیگر هم به سراغ حقوق ملت و اصل ۲۷م نمی‌رفتند.

🔸 آیا اصل ۲۷م آن‌طوری که آقای جوکار مدعی‌ست نیاز به کار و بررسی کارشناسی دارد؟ به نظر من، متن و محتوای اصل ۲۷م کاملن شفاف و کارشناسی شده است وقتی می‌گوید: "تشکیل اجتماعات و راه‌پیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن‌که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است."  

🔸 یکی از مسائل کلیدی و بنیانی حقوق ملت‌ها، همین تشکیل اجتماع‌ها و راه‌پیمایی‌ها‌ و نمایش‌های خیابانی است. یعنی مهم‌ترین شیوه‌ی اعتراض جمعی، همین نمایش خیابانی‌ست و بدیهی‌ست، چنین نمایشی نمی‌تواند با سکوت برگزار گردد. گرچه تجربه نشان داد سکوت را هم برنمی‌تابند. یک نمونه‌اش اعتراض انتخاباتی سال ۱۳۸۸ است که رهبری سکوت چند میلیون اعتراض‌کنندگانی را که رفتارشان کاملن منطبق بود با اصل ۲۷ قانون اساسی؛ برنتابید و فرمان آتش داد و جوی خون راه اندداخت. در چنین شرایطی اگر مردم ناتوان و عصبی از بی‌قانونی و بی‌حقوقی حاکم بر کشور شعار بدهند:

🔸 مرگ بر دیکتاتور؛ مرگ بر ولی فقیه؛ ما بخاطر حفاظت از «حَرم» به جمهوری اسلامی رأی نداده‌ایم؛ ... و غیره؛ آیا چنین شعارهایی "مُخل به مبانی اسلام" است؟ چه کسی چنین برداشتی را ارائه می‌دهد؟ کدام‌یک از آن شعارها مُخل سه اصل مهم از مبانی اسلام است و یا مخل دو اصل از مبانی مذهب شیعه هستند؟ حتا بنا به باور «رانت‌خواران» درون نظام اسلامی برای لحظه‌ای بپذیریم که خامنه‌ای برگزیده خداست؛ باید کارشناسان مورد نظر آقای جوکار به این پرسش‌ها پاسخ دهند: آیا برگزیده خدا محق است تا آزادانه و به دل‌خواه حقوق ملت ایران را زیر پا بگذارد؟ یا یک ملت ثروت‌مندی را بخاطر تحقق رویاهای احمقانه و ضدبشری‌اش، تبدیل به ملتی فقیر و محتاج نان شب کند؟ و اگر ملت برای داشتن کار و حداقل درآمد برای معاش اعتراض کرد، در دهان‌شان سُرب بریزند؟

 

هیچ نظری موجود نیست: