سهشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۸
یک اتفاق جالب و آموختنی
مدرسه راهنمایی امام رضا در مشهد وابسته به آستان قدس رضوی که زیر نظر مستقیم عباس واعظ طبسی نماینده رهبری اداره میشود، روز پيش شاهد رویدادی بینظیر بود.
به گفته یکی از دوستانی که معلم راهنما (مشاور) در آن مدرسه است امروز این مدرسه 630 نفری برای انتخاب شورای دانش آموزی حال و هوایی دیگر داشت. حال و هوا بدين معنا که واکنش دانش آموزان در انتخاب نماينده برای اولیای مدرسه که قريب به اتفاقشان از ایادی دولت و وابستگان به جناح راست هستند، حرکتی بود غيرمنتظره و همه را غافلگیر نمود.
در جریان رای گیری دانش آموزان این مدرسه راهنمایی در میان بهت مربیان به جای اینکه به همشاگردان خود رای دهند؛ 452 نفر از مجموع 598 نفر دانش آمور در برگههای رأی خود، نام میرحسین موسوی را پُر کرده و داخل صندوق آراء انداختند .
بعد از شمارش آراء، شدت عصبانيت و دستپاچگیها مدیر، معاونین و در راس آنان مسئول بسیج مدرسه به حدی بود که با تعدادی از کودکان برخورد فیزیکی کرده و سپس، والدین آنان را به مدرسه احضار نمودند. در ساعت پایانی مدرسه نيز 2 نفر از مأموران حراست اداره کل آموزش و پرورش استان خراسان، برای تحقيق وارد مدرسه شدند و سرانجام برگههای رای را به ضميمه گزارش مبسوطی که تهيه کرده بودند، همراه خود به اداره کل استان بردند.
آنچه که در مدرسه راهنمايی امام رضا در مشهد اتفاق افتاد، از منظر تئوری مبارزه ضدخشونت، يکی از کاراترين روشها برای شکست دادن ديکتاتورها و نظامهای ديکتاتوری است. نتيجه آراء نشان میدهد که حرکت کودکان ما خودجوش و ناشی از بازیهای کودکانه نبود. از همآهنگی و همرايی 76 درصد دانش آموزان میتوان به اين نتيجه رسيد که آنها کاری کاملاً آگاهانه و سازماندهی شده را طی يک ماه گذشته دنبال کرده بودند. و مهمتر، يک الگوی عملی را به نام خود _دانشآموزان مدرسه راهنمايی امام رضا_ به ثبت رساندند. حرکتی که فردا و در انتخابات بعدی، میتواند راهنمای عملی بزرگترها بشود.
اين نکته را هم بنويسم که قصدم از اين توضيح، بزرگنمايی يک اتفاق ساده نبود و نيست. بلکه میخواهم پرسشی را طرح کنم که آيا مسئولان جمهوری اسلامی در ارتباط با واکنش کودکان نيز چنين تصوراتی را دارند که آنها تحت تأثير افکار «جين شارپ» بودند؟ و پيش از انتخابات، کتاب «از ديکتاتوری تا دموکراسی» او را مطالعه نمودند؟ البته حرف و حديثهايی که در چهار ماه گذشته از زبان مسئولان نظام شنيدهايم، چنين انتظاری وجود دارد که بگويند «جان کين»، استاد علوم سياسی دانشگاه «وستمينستر» لندن در سفرهای پيشين خود به ايران، سری هم به مدرسه راهنمايی رضا زده بود. با اين وجود، آيا وقت آن نرسيده که مسئولان امور برای لحظهای بيانديشند که اين قبيل واکنشهای يکپارچه _چه در مدارس يا در جامعه_ ناشی از يک نياز مشترک و ناشی از يک ضرورت است؟ در چنين فضايی تبليغ مسئولان نظام عليه انقلاب مخملی، به يک ضد تبليغ عليه خود نظام مبدل خواهد شد. باور نمیکنيد؟ حالا چهار چشمی واکنش کودکان مدرسه راهنمايی امام رضا را وارسی کنيد و حتماً به اين نتيجه خواهيد رسيد: انقلاب مخملين و سبز یعنی انقلابی که از مدارس آغاز خواهد شد. انقلابی که به زودی بساط ریش و پشم و تظاهر و محدودیت را از میان برخواهد چید.
بديهی است که مسئولان امنيتی و نظامی در جهت انحراف افکار امت وفادار به خود، هرازگاهی نام و نشان افرادی را در جامعه طرح خواهند کرد که آنها رهبران جنبش و وابستگان به قدرتهای غربی هستند. اما بد نيست پيشاپيش در بارۀ اين مورد خاص بگوئيم که بیهوده دنبال رهبران و سازماندهندگان انقلاب نگرديد. شيوه برخورد دانش آموزان _بهعنوان نمونهای از واکنشها_ بهسهم خود نشان میدهند که رهبران انقلاب مخملين در عرصهی عمل، در پاسخگويی به معضلات، در سازماندهیهای ابتکاری و در پائينکشيدن بار هزينهها شناخته خواهند شد. آنها يعنی رهبران، هنوز افرادی هستند بدون نام و نشان.
__________________________________
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
واقعا خبر جالب و جذاب و خواندنیای بود. بهترین مطلبی بود که در این چند روز خواندهام. با تحلیلت موافقام حسن جان!
پایا و پویا و مانا باشی!
ارسال یک نظر