من میخواهم بهترين آرزوهای خود را به همه کسانی که نوروز را در ايالات متحده، و در سراسر جهان جشن میگيرند تقديم کنم. در اين جشن سال نو، دوستان و اعضای خانواده برای تأمل برآنچه در سال گذشته روی داده است، برگزاری مراسم با يکديگر و سهيم شدن در اميدهای آيندۀ خود فرصتی يگانه در اختيار دارند.
يکسال پيش من فرصت را مغتنم شمردم تا با مردم و رهبران جمهوری اسلامی سخن بگويم و فصل تازهای از تعامل را براساس منافع و احترام متقابل پيشنهاد کنم. من بدون هيچگونه توهمی به اين کار دست زدم. برای مدت سه دهه ايالات متحده و ايران از يکديگر رویگردان بودهاند. رهبران ايران از راه خصومت با آمريکا سعی در ايجاد مشروعيت برای خود داشتهند. و ما بر سر بسياری از مسائل با يکديگر اختلافات جدی داريم.
سال گذشته من اعلام داشتم که انتخاب برای يک آيندۀ بهتر در دست رهبران ايران است. اين سخن امروز نيز به قوت خود باقی است. ايالات متحده همراه با جامعه بينالمللی حق شما را به استفاده مسالمتآميز از انرژی هستهای به رسميت میشناسد ـ ما از شما تنها خواستار پایبندی به همان مسئوليتهايی هستيم که برای کشورهای ديگر نيز وجود دارد. ما از شکايتهای گذشته شما آگاهيم ـ خود ما نيز شکايتهايی داريم ولی برای حرکت بهسوی جلو آمادهايم. ما میدانيم که شما با چه چيزی مخالفايد؛ اکنون بگوئيد که با چه چيزی موافقت داريد؟
رهبران ايران به دلايلی که تنها خودشان میدانند، از پاسخدادن به اين پرسش ناتوان ماندهاند. آنها پيشنهادهای مبتنی بر حُسنِ نيت جامعه بينالمللی را رد کردهاند. آنها به راهی که برای ايرانيان فرصتهای بيشتر به ارمغان میآورد، و به يک تمدن بزرگ امکان میدهد تا جای شايسته خود را در خانواده [بينال]ملل بازيابد، پشت کردهاند. رهبران ايران در برابر دستی که بسویشان دراز شده، تنها مشت گرهکرده خود را نشان دادهاند.
سال پيشين جهان با تحسين ايرانيان را که خواستار برخورداری از حقوق جهانی خود برای شنيده شدن صدایشان بودند، نظاره کرد. اما با نهايت اندوه، آرمانهای مردم ايران نيز، با مشت گرهکرده روبهرو شد، مردم در حالیکه با سکوت در خيابانها راه میپيمودند در معرض ضربات باتوم قرار گرفتند؛ زندانيان سياسی گردآوری شدند و مورد بدرفتاری قرار گرفتند، اتهامات پوچ و بیاساس عليه ايالات متحده و غرب عنوان گرديد؛ و مردم در همه جا از ددن ويديوی کشته شدن يک زن جوان در خيابان وحشتزده شدند.
ايالات متحده در امور ايران مداخله نمیکند. تعهد ما ـمسئوليت ماـ اين است که بخاطر آن حقوقی که برای همۀ موجودات انسانی که بايد جهانی باشد بپا خيزيم. اطن حقوق سخنگفتن آزادانه، حق تجمع بدون ترس، حق برخورداری برابر از عدالت و بيان نظرات خود بدون روبهرو شدن با انتقامجويی عليه خود شما و خانوادههایتان را در بر میگيرد.
من ميل دارم ايرانيان بدانند که کشور من به چه اعتقاد دارد. ايالات متحده به منزلت فرد فرد موجودات انسانی، و به يک نظم بينالمللی که کمان تاريخ را در جهت تصميم عدالت خم میکند، و به آيندهای که در آن ايرانيان بتوانند حقوق خود را به کار بندند، بهطور کامل در اقتصاد جهانی مشارکت داشته باشند، و از طريق مبادلات آموزشی و فرهنگی در فراسوی مرزهای ايران، به غنای جهان کمککنند، معتقد است. اين آيندهای که ما در جستوجوی آن هستيم. ان آن چيزی است که آمريکا بدان اعتقاد دارد.
به همين سبب، ما در حالی که همچنان با دولت ايران اختلاف داريم، به تعهد خود نسبت به آيندۀ اميدوارانهتر برای مردم ايران پایبند میمانيم. افزايش فرصتها برای مبادلات آموزشی به نحوی که دانشجويان ايرانی بتوانند به کالجها و دانشگاههای ما بيايند و کوشش ما در جهت حصول اطمينان از اين که ايرانيان میتوانند به نرمافزار و فنآوری اينترنت که آنها را به برقراری ارتباط با يکديگر و با جهان بدون ترس از سانسور قادر میسازد، نمونههايی از اين پایبندی است.
در وهلۀ آخر بگذاريد با صراحت صحبت کنم: ما بمنظور پاسخگو قرار دادن دولت ايران با جامعه بينالمللی در حال همکاری هستيم، زيرا آنها از عمل به مسئوليتهای خود سر باز میزنند. ولی پيشنهاد ما در زمينه تماسهای فراگير ديپلماتيک و برقراری گفتوشنود به قوت خود باقی است. واقعيت اين است که طی سال گذشته، اين دولت ايران بود که منزوی ساختن خود را برگزيد، و تمرکز بر روی گذشته را بجای تعهد برای يک آينده بهتر، که جز شکست خود حاصلی در بر ندارد، انتخاب کرد.
سال گذشته من به نقل سخنی از سعدی شاعر «بنی آدم اعضای يکديگرند / که در آفرينش ز يک گوهرند» پرداختم. من هنوز به اين گفته معتقدم ـ من با تمامی تار و پود وجود خود به آن اعتقاد دارم. و در حالی که ما همچنان با يکديگر اختلاف داريم، دولت ايران باز از حق انتخاب برای پیگيری يک آيندۀ بهتر و عمل به مسئوليتهای بينالمللی خود، و در همان حال احترام به منزلت و حقوق بنيادين مردم خود برخوردار است.
از شما سپاسگزارم
عيد شما مبارک!
منبع: کاخ سفيد ـ دفتر سخنگو / 20 مارس 2010(pdf)