حرکت اعتراضی مردم در 25 بهمن را اگر بتوانيم با اعتراضات يکسال پيش مقايسه و ارزيابی کنيم، متوجه خواهيم شد که اعتراض اخير دارای يکسری ويژهگیهای مهم و مختلفی است که پيش از اين قابل مشاهده نبودند. مهمترين اين ويژهگیها مبارزه با فرهنگ «دوگانگی» است.
مردمی که در فضای کاملاً پليسی هزار و يک خطر را آگاهانه به جان میخرند تا حضور خود را در خيابانها آشکار و اثبات کنند، هرگز نمیتوانند با خود يگانه و رو راست نباشند. آن رو راستی و يگانگی با خود در روز 25 بهمن، در قدم نخست، خويش را در شکستن تمامی مرزهايی که طی سه دهه گذشته ميان خيابان و خانه، ميان فاشگويی و پنهانگويی، ميان علنيت و مصلحتجويیهای زبونانه و رياکارانه کشيده شده بودند، عريان ساخت. به زبانی ديگر، در روز 25 بهمن مردم به اين دليل ساده به خيابانها آمدند تا خواست و تمايل واحدی را که پيش از اين حرف و حديث درون چهارديواریها بود، علنی سازند.
آيا اين مرزها در روز 25 بهمن شکسته شدند؟ واکنشهای بعدی به روشنی نشان میدهند که تاکتيکها و شعارهای مردم در روز 25 بهمن از بسياری جهات سنجيده و هوشيارنه بودند. آقای کروبی تمام مسئولين کشوری و لشکری را مورد خطاب قرار میدهد که "تا دير نشده است پنبهها را از گوشهایتان خارج کنيد و صدای مردم را بشنويد". او غيرمستقيم پذيرفت که بسياری از مرزها شکسته شدند و ديگر هيچ قدرتی قادر نيست صداهای جاندار مردم را خاموش کند.
ميرحسين موسوی برخلاف انتظاری که گروههای فشار تحميل میکردند تا راه خود را از مردم جدا کند، حرکت مردم را «شکوهمند» و «دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز» ناميد. و مهمتر، واکنش هيستريک گروهی از نمايندگان در مجلس، دستکم بدين معنی است که حرکت اعتراضی در روز 25 بهمن که به قول ميرحسين موسوی «در مقابل ناباوری بسيار از اقتدارگرايان شکل گرفت»، به سهم خود توانست تا توازن پيشين ميان خشونت و ترس را که بر فضای جامعه ايران حاکم بودند، برهم بزند. همين که نمايندگان سپيد موی درون مجلس تحت تأثير نوستالوژی چماقداری ناگهان نمايش مسخرهای را راه انداختند، میتوان حدس زد سياست خشونتآميز تا حدودی کارايی خود را از دست داده است.
__________________________________ مردمی که در فضای کاملاً پليسی هزار و يک خطر را آگاهانه به جان میخرند تا حضور خود را در خيابانها آشکار و اثبات کنند، هرگز نمیتوانند با خود يگانه و رو راست نباشند. آن رو راستی و يگانگی با خود در روز 25 بهمن، در قدم نخست، خويش را در شکستن تمامی مرزهايی که طی سه دهه گذشته ميان خيابان و خانه، ميان فاشگويی و پنهانگويی، ميان علنيت و مصلحتجويیهای زبونانه و رياکارانه کشيده شده بودند، عريان ساخت. به زبانی ديگر، در روز 25 بهمن مردم به اين دليل ساده به خيابانها آمدند تا خواست و تمايل واحدی را که پيش از اين حرف و حديث درون چهارديواریها بود، علنی سازند.
آيا اين مرزها در روز 25 بهمن شکسته شدند؟ واکنشهای بعدی به روشنی نشان میدهند که تاکتيکها و شعارهای مردم در روز 25 بهمن از بسياری جهات سنجيده و هوشيارنه بودند. آقای کروبی تمام مسئولين کشوری و لشکری را مورد خطاب قرار میدهد که "تا دير نشده است پنبهها را از گوشهایتان خارج کنيد و صدای مردم را بشنويد". او غيرمستقيم پذيرفت که بسياری از مرزها شکسته شدند و ديگر هيچ قدرتی قادر نيست صداهای جاندار مردم را خاموش کند.
ميرحسين موسوی برخلاف انتظاری که گروههای فشار تحميل میکردند تا راه خود را از مردم جدا کند، حرکت مردم را «شکوهمند» و «دستاورد بزرگ ملت و جنبش سبز» ناميد. و مهمتر، واکنش هيستريک گروهی از نمايندگان در مجلس، دستکم بدين معنی است که حرکت اعتراضی در روز 25 بهمن که به قول ميرحسين موسوی «در مقابل ناباوری بسيار از اقتدارگرايان شکل گرفت»، به سهم خود توانست تا توازن پيشين ميان خشونت و ترس را که بر فضای جامعه ايران حاکم بودند، برهم بزند. همين که نمايندگان سپيد موی درون مجلس تحت تأثير نوستالوژی چماقداری ناگهان نمايش مسخرهای را راه انداختند، میتوان حدس زد سياست خشونتآميز تا حدودی کارايی خود را از دست داده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر