از ترس سرريز واژههای گر گرفته
لبان ناگشوده را
در نيمه راه باز شدن، بستم.
نگران
که روزِ روشن
مبادا جغدی شوم برفراز گلستانی
تلخ کنم
کام شيفتهگانی
که:
30 سال پيش «اصول طلب» بودند،
20 سال پيش «وصول طلب»،
15 سال پيش «اصلاح طلب»،
امروز، «انحلال طلب».
و فردا ...؟
پناه میبرم به رهبری
به خدا.
سرمست میشوم
از شادکامی او
چگونه قاه قاه میخندد
بر ريش قومی که،
«لا اله» را فرو نهادهاند
به عشق «ولايت»
به عشق «الا اللّه».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر