🔸 از لحظهای که خبر اعمال شريرانهی گروه «جماعت ملی توحيد» را در کشور
سريلانکا شنيدهام که با انفجارهای زنجيرهای جوی خون بهراه انداختهاند؛ بیاختيار
به ياد هانا آرنت و نظريهی جنجالبرانگيز و مجادلهبرانگيز «پيشپاافتادگی شر» او
افتادم.
🔸 نظريه «پيشپاافتادگی شر» هانا آرنت را اگر تنها محدود کنيم به همان گزارش
تحليلی «آيشمن در اورشليم»، میبينيم در طول ۵۰ سال گذشته همواره اين نظر در زير
تيغ انتقادهای نسبتن بجايی بود. اما بيان چنين سخنی بدين معنا نيست که نتوانيم يا
نخواهيم اين مفهوم «آرنت»ی را در درون جامعه جهانی مسلمانان دنبال نکنيم.
🔸 برای ورود به اين بحث، نخستين پرسش کليدی اين است که در چند دهه گذشته چه
تغيير و تحولی را در درون جامعه بينالمللی مسلمانان شاهد هستيم؟ پاسخ به اين پرسش
با توجه به تجربهای که در چهل سال اخير از ايران و خاورميانه در توشه داريم، آنقدرها
پيچيده نيست: خشکهمقدسترين، نادانترين و خشنترين مسلمانان، بجای روشنفکران، در
جايگاه مرجع قرار گرفتهاند و از اين منظر، من بر اين باورم که اگر هانا آرنت
امروز زنده بود، پس از ديدن انفجارهای زنجيرهای به احتمال زياد میگفت نظريهی
«پيشپاافتادگی شر» من که بيشترين توجهاش به اعمال شريرانهی بوروکراتهای درون
نظام بوروکراسی هيتلری بود؛ در مقايسه با گستردگی و پيشپاافتادگی شر در ميان
مسلمانان، نظريهای کاملن پيشپا افتادهای است.
🔸 دومين پرسش اين است وقتی که افراد ديوانهای مثل «خلخالی» حاکم شرع و نماينده
تامالاختيار ولی فقيه، «لاجوردی» دادستان انقلاب اسلامی، و رئيس قوه قضايی کنونی
در جايگاه مرجع قرار گرفتند، وظيفه اصلیشان چه بود و چه اتفاقی در درون جامعه
صورت پذيرفت؟ تجربهی دههی نخست انقلاب به روشنی نشان میدهد که يگانه وظيفهشان
به ابتذال کشيدن همهی باورها، فرهنگها و عرفهای حاکم بر جامعه بود. و در تحقق
اين مهم بهقدری ماهرانه پيش رفتهاند که فجيعترين اعمال آنها [مثل قتل عام
زندانيان سياسی] در چشم مردم، به رفتاری عادی و پيشپاافتاده جلوه میکرد و میکند.
🔸 البته ناگفته نگذرم که اعمال جنايتکارانه خشکهمقدسان و ديوانگان اسلامی، بهسادگی
نمیتواند رفتار شريرانه را در درون جامعه جا بياندازد و آن را به امری پيشپاافتاده
جلوه دهد. اين وظيفه را ديگر شخصيتهای مسلمانی بهعهده میگيرند که در ظاهر مدافع
آرامش هستند و در باطن، مشوق جنايتکاران و رندانه تلاش میکنند تا اين سموم
خطرناک را آرام آرام در درون رگهای مردم و جامعه تزريق کنند. مثال سادهاش جامعه
بازاريان تهران، جامعه مدرسين قم و بخش بزرگی از مراجع ساکن در قم، در سه دوره
متوالی، خلخالی جنايتکار را کانديدای مجلس خبرگان میکنند و از آن طرف، مردمی که
به رفتارهای شريرانه خو گرفتهاند، بيشترين آراء را به نام او در صندوقها میريزند.
استدلال اين جماعت چشمگير در حمايت از جنايتکاران نيز ناگفته روشن است:
"خلخالی با اعمال خود توانست تکليف شرعی را از گُرده ما بردارد"؟!
🔸 و خلاصه بعنوان ختم کلام، اين نکته را نيز اضافه کنم که چرا جامعه مسلمانان
ايران بعد از گذشته چهل سال تجربه و چشيدن انواع تلخیها، همچنان در برابر رفتارهای
شريرانه بیتفاوت است؟ هانا آرنت در کتاب «توتاليتاريسم» اين بیتفاوتی را با
مقولۀ «بیخويشتنی» توضيح میدهد. همان نظری که «پوشکين» شاعر قرن نوزدهمی روس در
شعر «کولیها» توضيح داد که اين جماعت نمیخواهند "خود را در خويش بيابند، تا
حقيقت را عيان ببينند".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر