جمعه، تیر ۱۰، ۱۴۰۱

نظام پیشا تمدنی

 

🔸این روزها که صحبت بر سر ترک حجاب است، بسیاری از ایرانیان به‌ویژه زنان، در تعریف و توضیح نظام‌ «مردسالاری» در ایران، دو نظام سیاسی/حقوقی بغایت متفاوت جمهوری اسلامی و سلطنت پهلوی را برابر می‌گیرند و هر دو را به‌عنوان «نظام مردسالاری» معرفی می‌کنند.

🔸از منظر حقوقی، «نظام مردسالاری» به آن نظام سیاسی‌ / حقوقی‌ای گفته می‌شود که برابری حقوقی میان زنان و مردان را به‌طور کامل و پِرفکت (Perfect) برنمی‌تابد. یعنی در درون «نظام مردسالاری» برابری حقوقی وجود دارد اما نه در تمامی سطوح و ابعاد آن. و با توجه به چنین واقعیتی،  ساده‌ترين تعريفی که در بارۀ نظام مردسالاری می‌توان ارائه داد، عبارت زير است: مردان رئيس، زنان زير دست رئيس!

🔸اين تعريف تبعيض‌آميز اگرچه به لحاظ حقوقی ايراد اساسی دارد و بايد با چنين تفکری برخورد جدی کرد ولی، در عمل و در زندگی روزانه بدين معنا نبود و نيست که نظام مردسالاری همه‌ی راه‌های پلکانی ترقّی و فراباليدن را به روی زنان می‌بندد. مخالفت با نظام مردسالاری يعنی مخالفت بر سر نگرش و فلسفه‌ی بنيانی آن است که گروهی از جمله شاه سابق ایران معتقد بودند که [بلانسبت] زنان ناقص‌العقل و بی‌نهایت تحت تأثیر احساسات هستند و به‌همین دلیل، نبايد مسئوليت‌های حساس و کليدی را به دست زنان سپُرد. پیش از انقلاب اسلامی، هم‌نسلان ما با چشم‌های خودمان دیدیم و تجربه کردیم که شاه در پای‌بندی به چنین باوری، چگونه دختر خود شهناز را برای جانشينی برنتابيد، و همین‌طور در راستای تحقق آن باور ارتجاعی ضد زن، دو ملکه را بخاطر نداشتن فرزند پسر و نداشتن جانشين مرد، طلاق می‌دهد. البته بعضی‌ها در توجیه چنین رفتاری، ممکن است استدلال کنند که «قانون اساسی مشروطه» انگشت سبابه‌اش را گذاشته بود روی نخستین اولاد ذکور. در حالی که اگر شاه کوچک‌ترین اعتقادی به برابری حقوقی داشت، مثل سابق که در قانون اساسی دست بُرد و متممی به آن افزود؛ باز هم می‌توانست قانون اساسی را به نفع ارتقای حقوقی جایگاه سیاسی زنان در برابری با مردان، تغییر دهد.

🔸برعکس، در نظام اسلامی و فقه اسلامی زنان از بنیان فاقد حقوق انسانی هستند. حتی زنان مسلمان! متأسفانه بعضی‌ها _‌از جمله گروهی از زنان به‌دلیل استنباط نادقیق از تئوری تبعیض، مقوله‌ی «بی‌حقوقی» را با موضوع دیگری به نام «حداقل حقوق» سیاسی اشتباه و برابر می‌گیرند و از این منظر، «نظام اسلامی» در ايران را «نظام مردسالاری» معرفی می‌کنند. در حالی‌که همه‌ی ما نیک می‌دانیم که در بدترين نظام‌های مردسالار، زنان به لحاظ حقوقی حق رأی مساوی دارند، می‌توانند هم‌دوش با مردها در دادگاه‌ها شهادت بدهند، می‌توانند ارث برابر ببرند، حق پوشيدن و نوشيدن و عشق‌ورزيدن و حق خيلی چيزهای ديگری را هم دارند که در حکومت اسلامی رويایی است دست‌نایافتنی.

🔸حالا مهم‌ترین پرسش کلیدی این است که اگر از منظر حقوقی نمی‌توانیم نظام جمهوری اسلامی را برابر با نظام مردسالاری بگیریم؛ پس نام و تعریف واقعی و توصیف حقوقی چنین نظامی چیست و با کدام عیار باید آن‌را سنجید؟  

🔸نظام جمهوری اسلامی از منظر حقوقی یک نظام «پیشا تمدنی» و «پیشا مردسالاری» به معنای واقعی است. نمود ظاهری آن تحمیل ایده ارتجاعی حجاب اجباری در قرن بیست‌ویکم هست. به لحاظ اعتقادی، او زن را جزئی از اموال مرد می‌فهمد که مهم‌ترین وظیفه‌اش در خانه، ارضای شهوانی شوهر است. در درون ادبیات شیعه مذهب هر چقدر هم بگردید، یک زن مسلمان مستقل و عاشق را نمی‌توانید پیدا کنید. البته یک اُم‌سلمه بود با هزار و یک نوع روایت‌های ایزگُم‌کردن جعلی و پوششی. دلیل این نایابی چیست؟ وقتی باور مشترکی زن را برابر با کالا می‌گیرد، کالا باید «تصاحب» گردد نه این‌که عاشق شود. یکی از راه‌های عملی تحقق چنین ایده‌ای، جنایتی زیر نام «حُکم شرعی» شوهردادن کودکان هشت و نُه ساله هست. و خلاصه به‌عنوان ختم کلام، با توجه و تکیه بر روی چند نمونه‌ی بالا، می‌توانیم با تأکیدی ویژه بگوئیم که نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی، یک «نظام نرينه» پيشا تمدنی است. نگرش، فلسفه و نماد اصلی «نظام نرينه» هم «تيزی» است. خاطرتان هست که نیروهای امنیتی در حنثی کردن تاکتیک #دخترانِ_خیابانِ_انقلاب، باجه‌های برق و تلفن کنار پیاده‌روها را نوک تیز کرده بودند؟ عکس پائين هم نمونه‌ی مستندی است در جهت اثبات اين نکته که چگونه دولت‌مردان جمهوری اسلامی آن‌گونه که می‌انديشند، رفتار می‌کنند: هر چه تيزتر، مردانه‌نر؟! 


هیچ نظری موجود نیست: