سه‌شنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۵

چه کسی عليه امنيت؛ دولت يا ملت؟ ـ ۲

بررسی مقوله امنيت، مستلزم آن است که نخست شناخت دقيقی از گروهی داشته باشيم که اکنون قدرت سياسی را در دست دارند. وقتی می‌گوئيم مهم‌ترين نشانه‌ی اين گروه اجتماعی شکاکيت است، يعنی شک منبع شکل‌گيری و تقويت‌کننده قوه تخيل، ذهنيت، فرهنگ، زبان و در يک کلام، حافظ موجوديت و بقا آن‌هاست.
در اوائل انقلاب، آيت‌اله خمينی در برابر مخالفين برپايی مراسم دهه عاشورا، به يک موضوع تاريخی‌ـ‌استراتژيک اشاره نمود و گفت: تکرار همين مراسم‌ها، اسلام را زنده نگاه داشت! اين ديدگاه در زمانه ما، به نوعی در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی و سياسی حضور دارند و به آسانی قابل شناسايی و نشانه‌گذاری‌اند. اگر می‌بينيم بسياری از پديده‌ها، برنامه‌ها و برخوردها در جمهوری اسلامی، سيکلی و تکراری هستند؛ دولت‌مردان ما راه رفته را دوباره و از ابتدا طی می‌کنند؛ زمان را به‌عقب می‌کشند و نوع تازه‌ای از تقسيم‌بندی‌های صوری را برجامعه تحميل می‌کنند؛ عين دوران انقلاب، پُرکردن فرم‌های پذيرش را برای دانشجويان، روزنامه‌نگاران دولتی، دبيران و ديگر کارمندانِ اداری الزامی می‌دانند و فضای شک‌برانگيزی را در محيط کار حاکم می‌سازند؛‌ بدين معناست که جمهوری اسلامی، موجوديت و بقا خويش را مديون همين تکرارها می‌بينيد!
شکاکيت، يک ذهنيت و يک فرهنگ است! شک در مذهب شيعه، ريشه‌ی تاريخی‌ـ‌سياسی دارد. نگاه شيعيان را در برخورد با شخصيت‌های صدر اسلام دنبال کنيد، جز علی، همه‌ی ياران و هم‌راهان پيامبر اسلام، حتا همسر او عايشه، خيانت‌کاران و مخالفان اسلام معرفی می‌شوند. واژه‌های غاصبين، منافقين و غيره در ادبيات شيعه، فراتر از معنا، به‌مفهوم تقسيم‌بندی و تيپ‌شناسی است. مفهوم و برداشتی را که رهبران، مسئولان و برنامه‌ريزان جمهوری اسلامی از زمان ارائه می‌دهند، منطبق بر چنين ذهنيتی است. در اين ساختار، بنی‌صدر می‌تواند در نقش ابوبکر زمانه تصوير گردد، مردی که هم‌راه پيامبر وارد مدينه شده بود. بهشتی، سالار شهدای هفتاد و دو تن، و ديگران در نقش‌های ديگر.
اين نمونه‌ها نشانه‌ی آن است که شکاکيت سياسی حکومت، ناشی از برآوردها و محاسبه‌های استراتژيکی‌ و کنشی است آگاهانه. بديهی است که چنين محاسبه‌ای، جامعه و مردم را در معرض خطرها و تهديدهای امنيتی جدی قرار خواهند داد. اما قبل از پرداختن به مقوله امنيت، اضافه کنم همه مسائلی که در ظاهر به آگاهی مربوط می‌شوند، جنبه ضد اخلاقی دارند. يعنی حکومت دانسته ذهنيت، فرهنگ و قواعدی را به‌عنوان يگانه راه و روش حيات اجتماعی مبنا قرار می‌دهد، که در ظرف زمان نمی‌گنجد. اين ناسازگاری به‌سهم خود، منبع و تقويت‌کننده شک خواهند شد و به استناد آن، حکومت اسلامی همه‌ی دولت‌های جهان، ملت ايران و حتا جماعت و امت دست‌پرورده‌اش را، به‌چشم توطئه‌گر، جاسوس و برانداز می‌بيند.
در قاموس او اعتماد، نه وظيفه دادن و مسئولیت خواستن از افرادی که واقعا توانايی و صلاحیت لارم و اوليه را برای پيش برد امورات کشوری دارا هستند، بل مفهومی است بسيار منقبض، که بیش‌تر به بردگی شباهت دارد. از اين منظر، او همواره در حال تنگ کردن دايره خودی، و دست‌چين و جمع‌آوری دوباره مطمئن‌ترين و وفادارترين افراد، از ميان يارانش هست. و هرچه دامنه شک گسترده‌تر و دايره «خودی»ها تنگ‌تر و کوچک‌تر می‌گردند، به‌همان نسبت نيز، اتهام اقدام عليه امنيت ملی در جامعه، عمومی‌تر و طيف وسيع‌تری را در برمی‌گيرند. مرزها و استقلال قوا در ساختار سياسی، بی‌معنی و کم‌رنگ‌تر می‌شوند و هر قوه‌ای، سازمان‌دهی و تشکيل نوع تازه‌ای از نهادهای امنيتی را، جزء مهمی از وظايف و در زمره اقدامات خود می‌داند؟!
مطابق گزارش رسانه‌های ايرانی، متهمينی که تا اين لحظه به چنين جُرم و اتهامی در حکومت اسلامی دستگير و زندانی [و بعضی‌ها اعدام] شده‌اند، در حوزه‌های مختلف‌ شغلی فعال بودند: رانندگان شرکت واحد، کارگران کارخانه‌ها، معلمان و دبيران، دانشجويان و استادان دانشگاه، نويسندگان و روزنامه‌نگاران، وبلاگ‌نويسان و نمايندگان مجلس.
دو وجه فراگيری اتهام و وابستگی متهمين به گروه‌های مختلف اجتماعی، بيان‌گر حقيقت تلخی است که مفهوم امنيت ملی در حکومت اسلامی، مفهومی است بسيار سيال و کش‌دار؛ از نظر معنا، مبهم و از حيث حقوقی، بدون چارچوب و مختصات. اما از نظر سياسی، مهم‌ترين ابزاری است برای خارج ساختن رقبا و بستن دهان منتقدان اجتماعی.

چه کسی عليه امنيت؛ دولت يا ملت؟ ـ ۳

۳ نظر:

ناشناس گفت...

سلام، حسن جان شما دارید یک موضوع ساده و امتحان پس داده ای را پیچده می کنید! واقعیت این است که جمهوری اسلامی یک حکومت استبدادی ایدئولوژیک است و خود را صاحب خقیقت مطلق می داند و می خواهد این ایدئولوژی را در کشور پیاده کند و اگر توانست آن را در خارج از مرزهاهم رواج دهد. کاری که استالین کرد. این که شک بخشی از مذهب شیعه است دردی را از ما دوا نمی کند تمام حکومت های استبدادی مذهبی و غیر مدهبی به همه چیز حتا دایره بسته خودشان مشکوک و مظنوند و به همین خاطراست چنین بیرحمانه به سرکوب فیزیکی و روانی اندیشه های غیر خودی می پردازند. کاش به جای این، ایدئولوژی حکومت جمهوری اسلامی را نقد می کردی که از نان شب واجب تراست. این رفتار و منش آنها بازتابی از اعتقادات آنهاست نه چیز دیگر

ناشناس گفت...

اسد جان سلام! احساس می‌کنم یادداشت را عجولانه دنبال کردید! با این تأکيد که آگاهم به‌خاطر جمع‌آوری لينک‌ها، ناچاريد تا در يک زمان محدود، به بسياری از وبلاگ‌ها سر به‌زنيد. چه چیز ساده است، مقوله امنیت؟ چه درصدی از ما در اين زمينه اطلاع دقيقی داريم؟ وانگهی میان يک يادداشت سياسی و بحث فلسفی و ايدئولوژيک تفاوتی وجود ندارد؟ من تخصص‌ام سياست است و آيا منطقی است که وارد حوزه‌ای گردم که اصلا در حيطه تخصص من نيست؟ فکر نمی‌کنی پرداختن به توصيه شما نوعی دهن‌کجی به خوانندگان محترم باشد؟

Gilda گفت...

"شک بخشی از مذهب شیعه است"
بسیار بحا و مو شکافانه نوشتید! جدا از مساله امنیت ملی، این نوع وابسته های مسموم مذهبی و فرهنگی، به نوبه خود تقویت کننده برنامه های خود آگاه نظام هم هست! یعنی در واقع ما با یک جاده دو طرفه روبرو هستیم که هر سمت یک خط دارد و لغزش از هر سمت، خود آگاه یا ناخودآگاه پرلودی برای نابودیه!