چند روزی است که شديدا درگيرم! مثل آدمهايی که گرفتار وسواساند، بخشی از کار و زندگی را زمين گذاشتم و در حال کلنجار رفتن با ويروس لعنتی «Exploit.JS.ADODB.Stream.e» هستم. تا اين لحظه دهها راه مختلف را دنبال کردم. يکی از دوستان لينک راهنمای بسيار ارزشمند سايت «وينبتا» را ايميل زد، قدم به قدم دستورالعملها را دنبال نمودم ـهفده مرتبهـ ولی نتيجه هميشه صفر بود.
کامپيوتر برای من، يکی از ابزارهای مهم کار و يگانه عامل ارتباطهايم با جهان خارج است. در برابر چنين وسيله ارزشمندی، بديهی است که هرگز نمیتوانم غير مسئول و بیتفاوت باشم. تا آنجايی که توانايی دارم و مورد نياز است، در رعايت مسائل ايمنی اطلاعات کسب کرده و بهکارشان میگيرم. اما، بهرغم همهی چيزهايی که گفتهام، نکته مهمی را بهخاطر داشته باشيم که سخن بر سر انسانی است که از اين ابزار بهرهمند است. خصوصا انسان ايرانی! همهی ما گرفتار يکسری فشارهای تحميلی هستيم که گاهی بيش از حد آزار دهنده و کُشندهاند. بدبختیها هم هميشه در اولين لحظهای که تعادل را از دست میدهی، بهسراغت خواهند آمد. در چنين مواردی، نه دانستهها کمک رسانند و نه ابزارهای ايمنی!
وانگهی، سخن برسر مبارزهای پيچيده ميان انسان غيرمتخصص و کم آشنا، با انسان متخصصی که سوءاستفادهگر است. دزد و فريبکار است. در لباس دوست و زير نام او، به حريم شخصیات تجاوز میکند. با چنين انسانی چگونه بايد برخورد کنيم؟ در اين چند روز، هنوز صدايی برنخاست (شايد کسی نوشته و من بیاطلاعم). هنوز فردی فرياد نکشيد که برنامهريزان و ارسال کنندگان اصلی ويروس، حقوق اوليه مرا مورد تجاوز قرار دادند؛ کارهايم زمين ماندند و ارتباطهايم (بهخصوص از طريق مسنجر) با ديگران قطع گرديدند. چرا؟ چون مهاجمان ناشناساند و مرجع حقوقی نا مشخص؟ وقتی مضمون چنين تهاجمی برای ما روشن گردد، مسلما راه را نيز پيدا خواهيم کرد!
آنچه اتفاق افتاد، مسئلهایست عمومی و جهانی. اما مهمترين نکتهای که اين زمينه میتوان گفت: مبارزه برعليه برنامهريزان و ارسال کنندگان ويروس، بخشی از مبارزه برای احقاق حقوق فردی و مبارزه برای تحقق و حفظ دموکراسی است. کسیکه شاخکهايش در برابر دموکراسی حساس است، در برابر تهاجمات پیدرپی ارسال کنندگان ويروسها، که روزبهروز مبارزه با آنها پيچيدهتر و دشوارتر میگردند؛ نمیتواند بیتفاوت باشد!
کامپيوتر برای من، يکی از ابزارهای مهم کار و يگانه عامل ارتباطهايم با جهان خارج است. در برابر چنين وسيله ارزشمندی، بديهی است که هرگز نمیتوانم غير مسئول و بیتفاوت باشم. تا آنجايی که توانايی دارم و مورد نياز است، در رعايت مسائل ايمنی اطلاعات کسب کرده و بهکارشان میگيرم. اما، بهرغم همهی چيزهايی که گفتهام، نکته مهمی را بهخاطر داشته باشيم که سخن بر سر انسانی است که از اين ابزار بهرهمند است. خصوصا انسان ايرانی! همهی ما گرفتار يکسری فشارهای تحميلی هستيم که گاهی بيش از حد آزار دهنده و کُشندهاند. بدبختیها هم هميشه در اولين لحظهای که تعادل را از دست میدهی، بهسراغت خواهند آمد. در چنين مواردی، نه دانستهها کمک رسانند و نه ابزارهای ايمنی!
وانگهی، سخن برسر مبارزهای پيچيده ميان انسان غيرمتخصص و کم آشنا، با انسان متخصصی که سوءاستفادهگر است. دزد و فريبکار است. در لباس دوست و زير نام او، به حريم شخصیات تجاوز میکند. با چنين انسانی چگونه بايد برخورد کنيم؟ در اين چند روز، هنوز صدايی برنخاست (شايد کسی نوشته و من بیاطلاعم). هنوز فردی فرياد نکشيد که برنامهريزان و ارسال کنندگان اصلی ويروس، حقوق اوليه مرا مورد تجاوز قرار دادند؛ کارهايم زمين ماندند و ارتباطهايم (بهخصوص از طريق مسنجر) با ديگران قطع گرديدند. چرا؟ چون مهاجمان ناشناساند و مرجع حقوقی نا مشخص؟ وقتی مضمون چنين تهاجمی برای ما روشن گردد، مسلما راه را نيز پيدا خواهيم کرد!
آنچه اتفاق افتاد، مسئلهایست عمومی و جهانی. اما مهمترين نکتهای که اين زمينه میتوان گفت: مبارزه برعليه برنامهريزان و ارسال کنندگان ويروس، بخشی از مبارزه برای احقاق حقوق فردی و مبارزه برای تحقق و حفظ دموکراسی است. کسیکه شاخکهايش در برابر دموکراسی حساس است، در برابر تهاجمات پیدرپی ارسال کنندگان ويروسها، که روزبهروز مبارزه با آنها پيچيدهتر و دشوارتر میگردند؛ نمیتواند بیتفاوت باشد!
۶ نظر:
سلام بر شما. من هم متاسفانه به اين ويروس دچار شدم. اما با كمك يكي از دوستان از شرش رها شدم. با حرفتان موافقم.اما فكر كنم شر هميشه براي بشر جاذبه بيشتري ايجاد كرده و ميكنه . و متاسفانه توي دنياي مجازي هم اين تلقي و كشش به سمت امر شر وجود داره و شديده. هكرها و اونايي كه به هر دليل تو سيستم ديگران نفوذ ميكنن نمونه همين افراده. پايدار و پيروز باشين. در ضمن منم از طريق همون راهنما عمل كردم و ويروس رو از بين بردم. يه خورده گيج كننده هست. اما تقريبا ساده است. اميدوارم سريعتر مشكل حل بشه
آقای درویش پور عزیز . با شناحتی که از شما به دست داریم مسبوق به یکی از نوشته های فبلی شما در این باب . کامپیوتر هیچگاه جای خودنویس و قلم را در نزد شما نخواهد گرفت
ممنون از توجه و محبت شما! انسان شرور و خلافکار در هر مقطعی حضور داشت و بهقول شما، شر هميشه برای بخشی از مردم، جاذبهای فريبنده داشت و همچنان دارد. بهنظرم، مشکل فقط برسر اعمال انسانهای شرور نيست، آنچه که توازن را در دنيای ما بههم میريزد، نقش و موقعيت انسانهايی است که در ظاهر برای عدالتخواهی فرياد میکشند اما، در باطن، برای سواری مجانی و خلاف، لحظه شماری میکنند. همينها هستند که آدم را وادار میسازند تا بگويد: «اين شهر ارزانی خودتان!».
شاد و شادمان باشی!
آشيل جان سلام! اين دفعه مجبورم با بهرهگيری از دوبيتیها هادی خرسندی، پاسخ کامنتت را بنويسم. البته و مثل گذشته، همچنان اعتقاد دارم که با خودنويس، عشق را بهگونهای مینوشتيم که جانمان در کالبدش حلول میکرد. به ياد داشته باش که دل معشوق، با ديدن واژههای جاندار تندتند میتپيد، نه با خواندن کلمه ساده عشق!
آنقدر که با کامپيوتر بودم و کيبورد
از دست برفت آن قلم شيک ِ "واترفورد"
بي جوهر و لب تشنه درين گوشه تلف شد
با آمدن Window و پيدا شدن Word
شاد و شادمان باشی نازنين!
آشيل جان ببخش! مثل اين که وجود دو کلمه انگليسی موجب شدند تا مصرع چهار شعر وارونه نوشته شود. درستش چنين است
با آمدن ویندو و پيدا شدن وورد
آقای پنهانی عزيز با پوزش فراوان، که در پاسخ به کامنت شما، نامتان از قلم افتاد! چه می شود کرد یکی از عیب های پيری همين چيزهاست
ارسال یک نظر